• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
یکشنبه 16 بهمن 1401
کد مطلب : 184843
+
-

نمایشگاه یاقوت‌های سرخ

نمایشگاه یاقوت‌های سرخ

صدف سرداری

وانت‌اش میزبان انارهایی‌ است که منظم و به‌زیبایی کنار هم چیده‌شده‌اند. هرازگاهی ماشینی می‌ایستد و یا عابری، تا قیمت انارها را بپرسد و تصمیم بگیرد بخرد یا صرفا با دانستن مظنه محصول، از کنارشان گذر کند. انارهای سرخ کنار صاحب اصلی‌شان در وانت انتظار می‌کشند برای اینکه کسی بیاید و صاحب اصلی‌ترشان شود.
وانت منظم، انگار نمایشگاهی است و فروشنده صاحب اثر. آرام و موقر به پرسش‌‌کنندگان پاسخ می‌دهد و اثرش را «پرزنت» می‌کند: انارهای دانه‌درشت و شیرین، کارت‌خوان هم موجود است. روز که به شب می‌رسد چندنفری هم پیدا می‌شوند تا این  اثر را تحسین کنند. شاید هم بعد از مختصر چانه‌زنی‌ای، قاب تحسین‌شده را زیر بغل بزنند و بروند. تکه مقوایی کنار انارهاست که در 2جمله کیفیت‌شان را تضمین می‌کند. مرد فروشنده همچنان موقر ایستاده است. دستی بر انارها می‌کشد. یقینا در دلش می‌خواهد زودتر به سرانجام و سفره کسی برسند و خودش هم پایان ساعت کاری غیررسمی‌اش، وانت را بدون یک دانه انار به خانه برگرداند. گاهی بخت اگر با او یار باشد زود وانتش خالی می‌شود. منظم کنار هم نشسته‌اند. منظم و منتظر برای رفتن. هرکدام داستانی پیش‌رو دارند. انارهای درشت‌تر، پرطرفدارتر هستند. شاید هم در دلشان غروری دارند، وقتی مشتری‌ای دستش را به سمت‌شان نشانه می‌گیرد. از تاریک شدن هوا چندساعتی می‌گذرد. عابران و ماشین‌های کمتری می‌ایستند. اما انارهای درشت و سرخ، هنوز هم طرفدار خود را دارند. صاحب اصلی، آنها را در پلاستیک می‌اندازد. صاحب اصلی‌تر آنها را تحویل می‌گیرد. یاقوت‌های سرخ به سمت داستان خود می‌روند. ساعت غیررسمی کار فروشنده هم به پایان رسیده است و نمایشگاه تعطیل می‌شود تا روز بعد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید