یادگار جنوب، داستان سرراستی ندارد
گفتوگو با مجتبی رشوند، تهیهکننده «یادگار جنوب»
فرشاد شیرزادی/ روزنامهنگار
مجتبی رشوند، تهیهکننده «یادگار جنوب» ساخته 2کارگردان جوان و آیندهدار سینمای ایران، یعنی حسین دوماری و پدرام پورامیری است. کسانی که پیشتر فیلمنامههای «شنای پروانه» و «یاغی» به قلم آنها نگاشته شده و در 22سالگی فیلم «جاندار» را ساختهاند. رشوند میگوید: فیلم «یادگار جنوب» روایت خطی ندارد. گرچه برای آحاد مردم جذاب است اما درکش نیاز به بلوغ سینمایی دارد. با او درباره فیلم یادگار جنوب و حضورش در جشنواره امسال صحبت کردهایم.
ایده فیلم «یادگار جنوب» از کجا آمد؟
ایده فیلم توسط نویسندگان با گروهی که همکارشان بودند به ذهنشان رسید. نگارشش را شروع کردند و تا جایی که اطلاع دارم حدود 3سال روی فیلمنامه کار میکردند. آقای دوماری و پورامیری بهتر از من سابقه این فیلم را میدانند اما آنچه بر من مسلم است، این است که این دو نفر بهعنوان کارگردان و هسته مرکزی، فیلمنامه را نوشتند تا به آنچه امروز در جشنواره فجر میبینیم، تبدیل شده است.
چالش بزرگتان برای ساخت فیلم چه بود و چگونه آن را برطرف کردید؟
روز نخست که فیلمنامه را خواندم دریافتم که بیگپروداکشن است. میدانستم که ساخت فیلم دشواری را پیشرو خواهیم داشت. چون در تهران، گرمسار و قشم کار میکردیم، تعدد لوکیشنش کار را سخت میکرد. اما کار به قدری جذاب بود که من همهچیز را پذیرفتم.
چقدر فکر میکنید که در جشنواره امسال اتفاق خوبی برای فیلمتان بیفتد؟
معتقدم که آدمها به دانشگاه میروند و درس میخوانند نه برای اینکه آنچه دیگران قبلا آموختهاند، بیاموزند. بلکه آنها به دانشگاه میروند تا به دانستههای قبلی خود چیزی بیفزایند. فیلم «یادگار جنوب» قدری فضای متفاوتی دارد. اگر نگویم با آنچه تا به امروز در سینمای ایران دیدهایم بیسابقه است اما دستکم میتوانم به جرأت بگویم که کمسابقه است. فیلمنامه غیرخطی است و داستان فیلم بههیچوجه سرراست نیست. از این جهت کار متفاوتی انجام شده است. ما هم سعی کردهایم بههیچوجه کمفروشی نکنیم و هر آنچه در شأن سینمای ایران و مردم ایران است، به اجرا بگذاریم اما نکته دیگر این است که دیدن این فیلم حتما بلوغ میخواهد. معتقدم مخاطب باید به بلوغ فیلم دیدن رسیده باشد تا فیلم را درک کند. از دیگر سو فیلم «یادگار جنوب» داستان بسیار جذابی دارد و میتواند ذهن و اندیشه مردم را درگیر کند. این را به آن دلیل میگویم که به همراه مردم این فیلم را در سینما دیده و همین حس را از آنها گرفتهام.
به این اشاره کردید که فیلمنامه خطی نیست و درک فیلم بلوغ سینمایی لازم دارد. به دانشگاهی اشاره کردید که برای دانشجو باید دانشافزایی کند. اگر بخواهید داستان فیلم را از همین زاویه برای مردم بازگو کنید، چگونه آن را بیان میکنید؟
فیلم ما 2، 3محور اخلاقی و اجتماعی دارد. یکی عشق است. عشق واقعی که فردی درگیرش میشود و از طرفی با فردی انتقامجو مواجه میشود. آن فرد انتقامجو سعی دارد کینهای که از این آدم به دل دارد یکجورهایی با بیرحمی و انتقامجویی، تخلیه کند و نهایتا کسی که مسیر صداقت و درستی پیش میگیرد با کسی که سرنوشت انتقام را پیش گرفته، از یکجایی مسیرشان تغییر میکند. آن فرد پایانش به روشنی و روزنههایی از امید ختم میشود و در نقطه مقابل بدمن هم سرنوشت شومی در انتظارش است اما آنچه اهمیت دارد این است که سینمای دنیا چه به لحاظ محتوا و چه اجرا به سمتی میرود که ما هم خودمان را باید به آن برسانیم. سینمای ایران در جهان حرف برای گفتن دارد. سال گذشته در جشنوارههای معتبر دنیا فیلمهای متعددی داشتیم. در جشنوارههای جهان کانون توجهیم. از سوی دیگر مخاطب امروز دسترسیهایی دارد که میتواند آثار روز دنیا را ببیند و انتظارش از سینماگر ما هم همین است. ما هم سعی کردهایم که به آنچه استاندارد جهانی امروز میخواهد و مخاطب از سینمای ما انتظار دارد، نزدیک شویم.