نان ماشینی اولینبار اینجاپخته شد
حکایت نخستین سیلوی پایتخت
مریم قاسمی- روزنامهنگار
سیلوی بزرگ تهران که حالا نمادی شناختهشده برای پایتخت است و در منطقه 16قرار دارد، در روزگاری نهچنداندور یکی از مهمترین عوامل بالا رفتن کیفیت گندم، آرد و در نهایت نان مصرفی مردم بود. گندمهایی که از مزارع سراسر کشور برداشت میشد، ابتدا به این سیلو میآمد تا دورهای ۳ماهه را سپری کند و آماده تبدیل شدن به آرد شود. هرچند بعد از سیلوی تهران، ۶ سیلوی دیگر در نقاط مختلف کشور ساخته شد، اما فقط سیلوی تهران جزو میراث فرهنگی محسوب میشود. پس از انقراض حکومت قاجارها، سیلوی تهران ساخته شد تا سریال قحطیهای پایتخت تکرار نشود. سیلو ساخته شد و مردم بسیار خوشحال شدند از اینکه حاشیه اطمینانی برای نان سفرهشان ایجاد شده است. اما در تاریخ سوم شهریور سال ۱۳۲۰ اتفاق ناگواری رخ داد. بعد از آنکه متفقین ایران را اشغال کردند، برای ۵ سال تهیه نان با عذاب همراه بود، اما پس از خروج متفقین، ارتش تصمیم گرفت نان سیلو را در اختیار مردم بگذارد. از همان زمان تولید نان به وسیله ماشین در کارخانه سیلو آغاز شد و الحق که نان سیلو بسیار ارزان و خوشمزه بود. نان سیلو حجیم و مغز آن بسیار پوک بود و با برش دادن، خورده میشد. این نان بهعلت داشتن سبوس زیاد، قدری تیره بود و در ۲ اندازه تقریباً نیمکیلویی و ۲۵۰گرمی و بهصورت قالبی پخته میشد و در کارتنهای مخصوص عرضه میشد و برای دسترسی به آن، در مناطق شلوغ و پررفتوآمد دکههایی از سوی ارتش تعبیه شده بود و بدون واسطه نان در اختیار مردم قرار میگرفت. جالب آنکه تا سالهای ۱۳۵۵ نیز نان در سیلو پخته میشد.
«عشرتآباد» در قاب نقاش چیرهدست
حسن حسنزاده- روزنامهنگار
«محمودخان ملکالشعرا» یا نامی که بیشتر به آن معروف است «محمود صبا» یکی از نقاشان چیرهدست دوران قاجار بود. او نقاشیهای منحصربهفرد خود را با امضای «بنده درگاه محمود» میکشید. اینجا تابلوی معروف این نقاش ماهر را که از عمارت عشرتآباد به تصویر کشیده، ببینید. محمود صبا علاقه خاصی به نقاشی کاخهای تهران داشت؛ تا جایی که اکنون ۲۷ اثر ارزشمند از او شامل نقاشیهای آبرنگ، رنگ و روغن، قلمدان و... در کاخ گلستان نگهداری میشود. نقاشیهای او مجموعهای دیدنی برای افرادی به شمار میرود که علاوه بر هنر نقاشی به معماری عمارتها و کاخهای تهران عهد قجر علاقه دارند. محمود صبا در این تابلو، نمایی از عمارت عشرتآباد تهران را کشیده است؛ عمارتی با ۳۰ خانه کوچک در اطراف یک حوض مرکزی که هر کدام از خانهها، محل زندگی یکی از همسران ناصرالدینشاه قاجار بود. وقتی ناصرالدینشاه کاخ عشرتآباد را براساس طراحی و معماری ایرانی بنا کرد، دستور داد تا در کنار آن حوض گرد بزرگی ساخته شود. دور تا دور این حوض هم ۳۰خانه کوچک که هر کدام ۲ اتاق داشتند، ساخته شد تا در هر خانه یکی از زنان شاه زندگی کند. بعد از مرگ ناصرالدینشاه اما باغ و عمارت عشرتآباد کمکم متروکه شد و مورد استفاده مظفرالدینشاه قرار نگرفت. در دوران محمدعلی شاه و بعد از آن احمدشاه هم چندان مورد اقبال پادشاهان قاجار نبود. عمارت عشرتآباد در واقع تفرجگاه و اقامتگاه ییلاقی شاه قاجار بود که اکنون هم در گذر از بزرگراه شهید صیاد شیرازی کمی بالاتر از میدان سپاه قابل دیدن است. تابلوی نقاشی محمود صبا از این عمارت را هم میتوانید در موزه کاخ گلستان ببینید.
ساخت مسجد گیاهی در مخالفت با طرح رضاخانی
رضا نیکنام- روزنامهنگار
زمانی که چشم رضاشاه به باغهای باصفای میدان تجریش میافتد تصمیم میگیرد که کابارهای برای خوشگذرانی و تفریح افرادی بسازد که به پل تجریش میآیند، برای همین دستور میدهد تا باغ بزرگ ضلع شمال غربی میدان تجریش را به هر قیمتی از صاحبش مرحوم حاج «مرتضی گیاهی» بخرند تا این نقشه را عملی کند اما نتوانست و جای آن مسجدی بنا شد.مرحوم گیاهی بزرگ شده کوچه غریبان شمیران بود. روبهروی مسجد سیدعزیزاله کنار پدرش عطاری میکرد و بذر گل میفروخت. به همین دلیل وقتی پهلوی اول گرفتن سجل(شناسنامه) را اجباری کرد، نام فامیلیشان را بهخاطر شغلی که داشتند، گیاهی گذاشتند. «علیرضا گیاهی» داستان تحت فشار بودن پدربزرگش از طرف رضاشاه را اینگونه تعریف میکند: «بزرگان فامیل به آقاجان میگفتند با رضاشاه مخالفت نکن! اما مخالفت او ادامه داشت تا اینکه ماجرای شهریور ۱۳۲۰ و تغییر سلطنت پیش آمد. پهلوی اول به جزیره موریس تبعید شد و پهلوی دوم سر کار آمد. در فاصله این تغییر و تحولات حاج مرتضی از فرصت استفاده کرد و مسجدی در۵۰۰مترمربع از زمینی که آن موقع برای جلوگیری از دستاندازی و غصب درباریان وقف کرده بود ساخت.»مرحوم حاج مرتضی گیاهی تا سالها خودش خادمی این مسجد را برعهده داشت. یک ساعت قبل از اذان صبح در مسجد را باز میکرد تا اگر کسی بخواهد نماز شب بخواند به مسجد بیاید و غالبا در مسجد بیشتر روز باز بود. این مسجد در سال۱۳۲۳ در میدان تجریش ساخته شده و اکنون ۷۸ساله است.
چنار 900ساله
سمیرا باباجانپور- روزنامهنگار
تنومند و استوار سالهاست که در نزدیکی امامزاده شعیب(ع) قد برافراشته است و همچنان سایه مهربانش را بر سر رهگذران میگستراند. درخت چنار ۹۰۰ساله این امامزاده یکی از کهنترین چنارهای پایتخت است.امین نورقربان از فعالان فرهنگی محله کن که سالهاست در حوزه تاریخ شفاهی این محله تحقیق میکند میگوید:«دهها درخت کهنسال در کن وجود دارد که براساس آنچه از تاریخ شفاهی برمیآید، چند صدسال قدمت دارند. در این میان درخت چناری که در نزدیکی امامزاده شعیب(ع) رشد کرده است یکی از جاذبههای گردشگری این محله تاریخی است. درختی تنومند که قدیمیهای محله عمر آن را تا ۹۰۰ سال هم تخمین زدهاند. نقلقولهای زیادی درباره این چنار وجود دارد. مثلاً برخی میگویند این چنار را به نیت امامزاده شعیب(ع) کاشتهاند و چوبش وقف امامزاده است.» بهگفته نورقربان شهریورماه سال ۱۳۹۹ از سوی شهرداری در فراخوانی از مردم و شورایاران هر محله خواسته شد درخت نمادین و شاخص محلهشان را معرفی کنند تا پس از داوری از سوی یک تیم کارشناسی، برگزیدگان در «هفته تهران» معرفی و تقدیر شوند. درخت قدیمی در جوار امامزاده «شعیب»(ع) بهعنوان درخت شاخص این محله معرفی شد که درنهایت در هفته تهران، درخت چنار امامزاده شعیب(ع) ازنظر زیبایی و قدمت برگزیده شد. درگذشته درخت چنار برای اهالی روستا از حرمت خاصی برخوردار بود. برای همین در نزدیکی امامزادهها و حسینیههای محله کن درختان چنار بیشماری دیده میشود. چوب این درختان برای اهالی کاربرد زیادی داشت و صاحبش شاخ و برگ آن را میبرید و میفروخت.
ساعت عجیب و غریب اژدها
حسن حسنزاده-روزنامهنگار
شبیه تونل زمان است؛ تونلی که بازدیدکنندگان را به صدها و حتی هزارانسال پیش میبرد؛ به وقتی که خبری از ساعتهای دیجیتال نبود و انسانها با ابزارهای ابتدایی زمان را اندازهگیری میکردند.
موزه تماشاگه زمان برای علاقهمندان به ساعت پر از شگفتی است؛ از ساعتهای مچی و مکانیکی تا ساعت کشتی و حتی ساعتهایی که روزگاری به چهرههای برجسته و مشهور تعلق داشتند. در این موزه، ساعتهای منحصربهفرد بسیاری هم وجود دارد؛ ساعتهایی که آگاهی از پیشینه، طراحی و چگونگی طرز کار آن کنجکاویبرانگیز است. یکی از این ساعتهای قدیمی که از نمادهای موزه تماشاگه زمان به شمار میرود، ساعتی عجیب و غریب به نام «قایق اژدها» است.
ساعتی که در نگاه اول هیچ شباهتی به ساعتهای رایج ندارد و طرز کار آن شگفتانگیز است. قایق اژدها یک ساعت سوختنی است که چینیها از آن برای اندازهگیری زمان استفاده میکردند. ظاهر این ساعت، به قایقهایی که در نقاشیهای چینی دیدهایم شباهت دارد. چینیها در این ساعت، شمعی خوابیده در میانه قایق و نیز وزنههایی با فواصل معین در راستای قایق قرار دادهاند تا به این وسیله زمان را اندازهگیری کنند. در طول یک شبانهروز وقتی شمع میسوخت، بهتدریج ریسمانهایی که وزنه به آنها متصل بود هم میسوختند. پس از سوختن ریسمانها، وزنههای متصل به آن در ظرفی فلزی که زیر قایق قرارداده میشد میافتادند. معیار تشخیص زمان هم تعداد وزنههایی بود که به کف قایق سقوط میکردند و صدای دنگدنگ آنها خبر از تغییر زمان میداد.
بهترین قصههای تاریخی تهران جایزه میگیرند
صفحه «روایت تهران» که پیش روی شماست، از این پس به انعکاس روایتهای خواندنی تاریخ تهران قدیم و سرگذشت شخصیتها و نامداران، خیابانها و گذرها، واقعههای تاثیرگذار و تاریخ شفاهی طهران تعلق خواهد داشت؛ با عکسهای بازمانده از خاطرات تهران دیروز و قصهها و ماجراهای پس پشت این عکسها.شما هم می توانید در انتشار این صفحه که متعلق به خود شما و شهرشماست ما را همراهی کنید. «همشهری» بهترین عکسها و قصههایی را که برای ما ارسال میکنید با نام خودتان منتشر و به شما «همشهریان همراه» هدیهای تقدیم میکند.
نشانی و شماره تماس ما: mahaleh@hamshahri.org و ۴۶۴- ۲۳۰۲۳۴۵۵