• پنج شنبه 24 مهر 1404
  • الْخَمِيس 23 ربیع الثانی 1447
  • 2025 Oct 16
پنج شنبه 24 مهر 1404
کد مطلب : 265239
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/6RWo9
+
-

هشدارهای تاریخی درباره انتقال پایتخت

در روزهای اخیر با تأکید مجدد رئیس‌جمهور بر انتقال پایتخت به جنوب کشور و موضوع ضرورت تمرکززدایی از تهران که توسط رئیس مجلس شورای اسلامی مطرح شد، بار دیگر موضوع انتقال پایتخت سر زبان‌ها افتاده و گمانه‌زنی‌ها درباره چرایی و چگونگی اجرای آن طرح می‌شود. حسن کریمیان، استاد باستان‌شناسی فضاهای شهری و بافت‌های کهن دانشگاه تهران و پژوهشگر این حوزه در گفت‌وگو با همشهری با شرح تجربیات تلخ انتقال پایتخت در گذشته درباره پیامدهای آن هشدار داده و راهکارهایی به‌جای انتقال پایتخت ارائه می‌دهد.

ضرورت‌ها و بایدها و نبایدهای انتقال پایتخت 
اردیبهشت ۱۳۹۴ قانونی با عنوان «امکان‌سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران» در مجلس تصویب شد و در اجرای آن گروهی از متخصصان در وزارت راه و شهرسازی مستقر شدند تا بررسی کنند پایتخت از تهران به شهر دیگری منتقل شود یا اینکه با ساماندهی مشکلات و مسائل این شهر تهران کماکان پایتخت کشور باقی بماند. در نهایت، جمع‌بندی این تیم بر ساماندهی و مدیریت یکپارچه تهران و شهر‌های اقماری آن قرار گرفت. بنابراین به ‌نظر می‌رسد مطابق نظر کارشناسان، انتقال پایتخت از تهران ضرورتی ندارد.

تجربه‌های تاریخی و تلخ 
چنانچه اراده فرمانروایان کشور بر انتقال پایتخت از تهران باشد، توجه آنها را به تجربیات تاریخی در مکان‌گزینی(انتخاب شهری دیگر به‌عنوان پایتخت) یا ساخت پایتختی جدید جلب می‌‌کنم. از میان تجربیات تمدنی این سرزمین 2تجربه بسیار حائز اهمیت است: یک، تجربه بسیار تلخ و مهلک استقرار پایتخت در مناطق دور از مرکز کشور(مناطق حاشیه‌ای) و دوم، تجربه ناکام احداث پایتخت جدید در مکانی فاقد سابقه مدنیت.
 
انقراض خوارزمشاهیان 
یکی از تجربیات دهشتناک انتخاب مناطق دور از مرکز کشور(مناطق حاشیه‌ای) به عنوان پایتخت تجربه سقوط کشور و انقراض خوارزمشاهیان(بعد از 154سال حکومت، در ۶۱۶ ق) به‌دست مغولان است. در واقع اگر در آن زمان پایتخت کشور به‌جای سمرقند(608-616ق) در شهرهای مرکزی(نظیر ری یا اصفهان) مستقر بود، هیچ‌گاه در حملات اولیه مغولان ساقط نمی‌شد. در جنگ تحمیلی عراق و جنگ تحمیلی اخیر نیز، چنانچه پایتخت در مرکز کشور نبود، بی‌تردید نقشه تسخیر مستقیم یا غیرمستقیم آن در دستور کار دشمنان قرار می‌گرفت.
با وجود ساخت تعداد قابل توجهی پایتخت در ایران قبل از اسلام، تنها یک پایتخت در دوران اسلامی در سال‌های ۷۰۲ تا 712هجری قمری به دستور الجایتو(سلطان محمد خدابنده) در دشتی نسبتا وسیع احداث شد که سلطانیه نام گرفت. از این پایتخت که در روزگار خود یکی از بزرگ‌ترین و آبادترین شهرهای جهان بود، امروزه تنها گنبد عظیمی نمایان است که اکنون در میانه خرابه‌های این شهر جای گرفته و هفتمین اثر ثبت‌شده کشورمان در فهرست میراث جهانی است. نتایج مطالعات روشن کرد که تشکیل پایتختی جدید به دستور و اعتبارات حاکمیتی چندان دشوار نیست. اما این پایتخت به‌دلیل فقدان زیرساخت‌های فرهنگی، تمدنی و حافظه تاریخی، در کشاکش تحولات سیاسی دوام نخواهد یافت و مضمحل خواهد شد. در واقع اگرچه احداث پایتخت جدید به تصمیم و دستور فرمانروا و با استفاده از اعتبارات دولتی می‌تواند انتظام فضاهای شهری، اعمال مدیریت و بهره‌برداری از آن‌را تسهیل کند، اما پایتخت جدید به‌دلیل نبود زیرساخت‌های فرهنگی-تمدنی بسیار شکننده خواهد بود. به بیان دیگر، ترجیح آن است که در صورت تصمیم به انتقال پایتخت به‌جای ساخت آن در مکانی فاقد هویت تمدنی، یکی از شهرهای بدون سابقه تاریخی کشور که از سایر مزایای محیطی و امنیتی برخوردار باشد، به‌عنوان پایتخت جدید برگزیده شود.
سخنان رئیس‌جمهور محترم در جلسه 5مرداد 1404با وزیر و مدیران وزارت راه و شهرسازی درباره انتقال پایتخت از تهران به یکی از مناطق جنوب کشور(اگر درست منعکس شده باشد) واقعا دلهره‌آور است. ایشان با اشاره به جنگ تحمیلی اخیر و با بیان اینکه تعریف تأمین امنیت در دنیای امروز با گذشته فرق کرده تأکید دارند که «دنیای امروز دیگر دنیای لشکرکشی نیست و دیگر قواعد شهرها تغییر کرده است... از همین رو از وقتی آمدم، بر انتقال پایتخت به جنوب تأکید داشتم».
اگر منظور جناب رئیس‌جمهور از «جنوب» شهرهای جنوبی ایران یا سواحل مکران است، به‌عنوان متخصصی آشنا با تحولات فضاهای شهری و بافت‌های کهن وظیفه دارم با اتکا به تجربیات آموزنده تمدنی این سرزمین توجه ایشان را به این نکته جلب کنم که پایتخت قلب یک کشور است و اگر در مرکز کشور نباشد، به‌سهولت مورد تعرض اجانب قرار می‌گیرد. همچنین با اتکا به تجربیات تاریخی باید پذیرفت احداث پایتخت در مکانی فاقد پیشینه شهرنشینی حاصلی جز تخریب و اضمحلال آن در پی نخواهد داشت، مگر آنکه تنها بخشی از دستگاه‌های اداری به شهرهای جدید اقماری تهران منتقل شود.نه‌تنها متخصصان «امکان‌سنجی انتقال مرکز سیاسی و اداری کشور و ساماندهی و تمرکززدایی از تهران» انتقال پایتخت را به مصلحت ندانسته‌اند، بلکه با اتکا به تجربیات تمدنی این مرز و بوم، انتقال پایتخت از تهران، علی‌الخصوص به شهرهای حاشیه‌ای کشور و یا ساخت پایتختی جدید با مشکلات اساسی مواجه خواهد بود.در شرایط حاضر، تمرکززدایی از پایتخت بهترین گزینه برای حل مشکلات موجود و به‌ویژه پرهیز از انتقال آن است. انتقال تعدادی از دستگاه‌ها، نهاد‌ها و سازمان‌های دولتی مستقر در تهران به شهرهای دیگر نه‌تنها زمینه انتقال گروه قابل توجهی از کارکنان به خارج از تهران را فراهم می‌کند، بلکه از ایاب و ذهاب مراجعه‌کنندگان دستگاه‌ها به تهران هم به نحو چشمگیری کاسته خواهد شد. برای مثال، وزارت میراث فرهنگی کشور می‌تواند در شهر اصفهان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در شهر قم مستقر شود.

این خبر را به اشتراک بگذارید