• چهار شنبه 2 خرداد 1403
  • الأرْبِعَاء 14 ذی القعده 1445
  • 2024 May 22
یکشنبه 25 دی 1401
کد مطلب : 182920
+
-

راه نجات تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی

ضرورت‌های تاریح‌نگاری انقلاب اسلامی به بهانه 25دی‌ماه، روز تاریخ‌نگاری

گزارش
راه نجات تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی

محمدمهدی اسلامی-روزنامه‌نگار

«اکثر مورخان، تاریخ را آنگونه که مایلند و یا بدان‌گونه که دستور گرفته‌‌اند می‌‌نویسند، نه آنگونه که اتفاق افتاده است. از اول می‌‌دانند که کتابشان بنا است به چه نتیجه‌‌ای برسد و در آخر به همان نتیجه هم می‌‌رسند... امروز همچون همیشه تاریخ انقلاب‌ها، عده‌ای به نوشتن تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولند که سر در آخور غرب و شرق دارند. تاریخ جهان پر است از تحسین و دشنام عده‌‌ای خاص، له و یا علیه عده‌ای دیگر و یا واقعه‌‌ای در خور بحث... باید پایه‌های تاریخ انقلاب اسلامی ما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها باشد.»
چند سطر بالا، بخشی از متنی است که امام خمینی، 25دی‌ماه 1367در ضرورت‌های تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی نوشتند و می‌توان آن نامه را منشور تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی خواند، و به همین بهانه، روز 25دی‌ماه روز تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی نام گرفته است.
از آن تاریخ مؤسسات بسیاری در جهت تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی به‌وجود آمده‌اند. اما خروجی مجموع آنها به اندازه‌ای نبوده است که برای دیده‌بان انقلاب اسلامی احساس رضایت ایجاد کند و هر از چندی، در دیدارهای مختلف رهبر معظم انقلاب اسلامی از کاستی‌ها در حوزه تاریخ نگاری انقلاب اسلامی سخن به میان آورده‌اند.
«آتش به اختیار فرهنگی» ازجمله مفهوم‌سازی‌‌های مقام معظم رهبری در فضای سیاسی کشور بود که بازتاب گسترده‌ای هم یافت. مطالبه اصلی این سخنان از «جوان مومن انقلابی» و دیگر عناصر انقلابی بود که باید نیازها را رفع و سنگرهای خالی را پوشش دهند.
به‌عنوان نمونه در دیدار با خانواده شهدای هفتم تیر، از سوی ایشان اشاره‌ای به این مفهوم شده بود: «ما روی مسئله‌ شهدایمان انصافاً کم‌کاری کردیم. این حادثه‌ شهدای هفتم تیر ظرفیت عجیبی دارد برای معرفی شدن؛ هم معرفی شدن این چهره‌هایی که آماج این جنایت قرار گرفتند؛ هم معرفی ملت ایران که چگونه در یک چنین حادثه‌ تکان‌دهنده‌ای خودش را نگه می‌دارد، حفظ می‌کند و نه فقط از میدان در نمی‌رود بلکه روحیه‌ مضاعف پیدا می‌کند؛ هم معرفی دشمنان که چه موجودات پست و چه سیاست‌های خبیثی پشت سرِ این حوادث قرار دارد، دست‌های جنایتکار اینها را [معرفی می‌کند]. این ظرفیت در ماجرای هفتم تیر و ماجراهای دیگر - که البته عمده‌اش ماجرای هفتم تیر است - وجود دارد. ما کم‌کاری داشتیم؛ اینها را معرفی نکردیم. خیلی کار می‌شد کرد و باید کرد؛ دستگاه‌های مسئول و همه‌ ما دچار کم‌کاری هستیم. و به‌نظر می‌رسد که این کار را هم بایستی سپرد به جناح فرهنگی مؤمنِ انقلابی مردمی خودجوش؛ این جوان‌هایی که می‌بینید در اطراف کشور به‌طور خودجوش کارهایی انجام می‌دهند - کارهای فرهنگی انجام می‌دهند، کارهای هنری انجام می‌دهند، حقایقی را احیاء می‌کنند، استعدادهایی را بُروز می‌دهند، از استعدادهای بالفعلی استفاده می‌کنند - این کار را هم آنها باید بکنند. با زبان هنر، با زبان تصویر، با استفاده‌ از ابزارهای جدید باید بتوانند این حادثه را، این شخصیت‌ها را [معرفی کنند]؛ کسی مثل شهید‌بهشتی را در دنیا معرفی کنند، کسی مثل شهید‌رجایی را معرفی کنند، شهید‌باهنر را معرفی کنند. هرکدام از این شخصیت‌هایی که در ماجرای هفتم‌تیر یا ماجراهای دیگر به شهادت رسیدند، شایسته‌ یک چهره‌نگاری بسیار باعظمتند که می‌شود از اینها چهره‌نگاری کرد.» (6تیرماه‌1394)
به وضوح مخاطب این مطالبه، کسانی هستند که خود را بخشی از جناح فرهنگی مؤمنِ انقلابی مردمی خودجوش می‌دانند؛ اما مع‌الاسف هیچ جهش انقلابی در این میدان دیده نشد. برای تبیین این نمونه مأموریت رهبری به جناح فرهنگی انقلابی، نمونه‌ای از دغدغه چند سال قبل ایشان را درباره شهدای هفتم تیر، بازخوانی می‌کنیم.
« چهره‌ شهید بهشتی آن قدر برجسته است که چهره‌های برجسته‌ حول و حوش او را در محاق قرار داده، والا هر کدام از آنهایی که آنجا بودند که من اگر یادم می‌آمد دلم می‌خواست اسم هر 72نفرشان را بیاورم واقعاً یک چهره‌ برجسته‌ای بودند، شهید محمد منتظری مگر برجسته نبود؟ آن انسان پارسای مبارز خستگی‌ناپذیری که چند سال دوران اختناق به قول دعبل خزاعی دارش را بر دوشش گرفته بود و از این کشور به آن کشور، از این منطقه‌ دنیا به آن منطقه‌ دنیا می‌رفت و مبارزه می‌کرد، آن عناصر قدیمی انقلاب مثل صادق اسلامی و علی درخشان و امثال اینها مگر نبودند که در طول سالیان دراز بارها از سوی دستگاه جبار تهدید به قتل شده بودند و تا پای اعدام پیش رفته بودند، آن روحانیون زبده و برجسته‌ای مثل مرحوم حقانی، مرحوم موسوی، مرحوم دانش و امثال اینها نبودند که سابقه و پرونده‌شان سرشار بود از افتخارات. آن وزرا و مسئولان عالی مملکتی، آن معاونین وزرا، آن نمایندگان مجلس، آن جوان‌های پاکباز مثل اجاره‌دار و بقیه‌ برادران که متأسفانه اسم‌هایشان یادم نمی‌آید والا دلم می‌خواست دانه دانه اسم‌های اینها را می‌بردم و عرض اخلاص و ارادت صادقه و قلبی نسبت به یک یک اینها می‌کردم.» چنین مطالبی را درباره برخی نکات تاریخی دیگر نیز بیان فرموده‌اند. همین چند روز قبل، در دیدار خانواده شهدای شاهچراغ فرمودند: «‌ما در قضیه‌ رسانه و تبلیغ و ترسیم واقعیات کوتاهی داریم. خیلی از جوان‌های ما و شما قضایای 20 سال قبل را نمی‌دانند، قضایای منافقین را نمی‌دانند.»
پرداختن به این موارد در انقلاب اسلامی صرفا صحبت درباره ماجرای یک موضوع به سر آمده نیست و از دو منظر مفید است؛ نخست الگو‌سازی‌ از انقلابیون پیشرو و دیگر تبیین تضییع حقوق بشر توسط آمریکا و غرب، موضوعاتی که ناظر به امروز و فردای ما هستند. این که سال به سال مفاهیم تاریخ انقلاب اسلامی در کارنامه سازمان‌های رسمی کمرنگ‌تر یا نمایشی‌تر شود، چندان دور از انتظار از نهادهای رسمی نیست؛ چه آنکه رهبری هم به نیروهای خودجوش مأموریت داده‌اند؛ اقدامی که با سطور نقل شده از «منشور تاریخ نگاری انقلاب اسلامی» امام خمینی(ره) نیز منطبق است، انجام دهند. از این‌رو دیگر فعالیت در حد متهم کردن دولت و نهادهای انقلابی کفایت نمی‌کند؛ اینجا باید خودمان را زیر ذره‌بین ببریم که آیا لبیکی به این فراخوان گفته‌ایم؟ در تاریخ‌نگاری انقلابی متهم کم‌کاری ما هستیم، اگر به‌دنبال حرکتی متکی بر نیروی خود نباشیم.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید