• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
دو شنبه 19 دی 1401
کد مطلب : 182288
+
-

رؤیای ترسالی و کابوس تشنگی

رضا کربلائی-روزنامه‌نگار

ایرانی‌ها که در تاریخ به مدیریت منابع آبی خود شهره بوده‌اند و در گذر زمان با ترسالی‌های گذرا و خشکسالی‌های طولانی کنار آمده‌اند، چگونه در بحران آب گرفتار شده‌اند؟ شاید این تصور در ذهن نسل حاضر رایج باشد که قدیمی‌ها صرفا با حفر چاه و قنات، آب مورد نیازشان را تامین می‌کردند اما به تاریخ که برگردیم، در خواهیم یافت که نسل‌های گذشته نظام قدرتمندی برای مدیریت منابع آب داشته‌اند. مقررات وضع‌ شده بین شهروندان به‌قدری محکم و استوار بوده که نظارت بر منابع آبی را تقویت کرده و زمینه را برای سازگاری با شرایط اقلیمی هموار می‌کرده است. اما اکنون و در آستانه قرن جدید خورشیدی، نشانه‌های روشنی از تنش آبی در روستاها و شهرها و مخاطرات ناشی از کم‌آبی شدید و بحران دیده می‌شود.
اقلیم ایران براساس اطلس آبی به 7گروه خشک و فراخشک، خشک‌بیابانی، نیمه‌خشک، مدیترانه‌ای، نیمه‌مرطوب و خیلی‌مرطوب تقسیم شده و پهنه‌بندی اقلیم ایران نشان می‌دهد بخش بزرگی از پهنه ایران در گروه خشک و فراخشک قرار دارد و تنها بخش کوچکی از مساحت ایران در گروه خیلی‌مرطوب قرار می‌گیرد. از این جهت اقلیم ایران را خشک و نیمه‌خشک توصیف می‌کنند. با این شرایط سخن گفتن از فرارسیدن دوران ترسالی و پایان خشکسالی یک سراب بیهوده و فرافکنی است که می‌تواند سیاستگذاران را در مسیر انحرافی قرار دهد. احداث سد برای مدیریت منابع آب‌های سطحی، حفر چاه‌های نیمه‌عمیق و عمیق با هدف بیرون کشیدن آب بیشتر از سفره‌های آب زیرزمینی، اجرای طرح‌هایی چون انتقال آب از دریا به فلات مرکزی و همچنین تغییر مدیریت حوضه‌های آبریز برای کاهش مداخلات منطقه‌ای و قومی بر منابع ملی و بین‌نسلی آب ازجمله تدابیر دولت‌ها به‌ویژه پس از انقلاب بوده اما اکنون همه اذعان دارند که دوران پوشش حداکثری تقاضای آب با افزایش عرضه به پایان آمده و زمان نوسازی و اصلاح حکمرانی آب فرارسیده است.
برداشت آب به تفکیک منابع سطحی و زیرزمینی، بر مبنای داده‌های اطلس آبی ایران، نشان می‌دهد میزان برداشت آب از منابع سطحی برای مصرف در بخش‌های شرب، صنعت و کشاورزی با استفاده از روش‌های سنتی برابر با 23.8میلیارد مترمکعب و از طریق سد‌ها و شبکه آبیاری مدرن آبیاری 19.29میلیارد مترمکعب در سال است. در مجموع 43.17میلیارد مترمکعب از نیاز آبی کشور از محل آب‌های سطحی تامین می‌شود. این در شرایطی است که میزان تخلیه آب از منابع آب زیرزمینی، شامل چاه‌ها، چشمه‌ها و قنات‌ها، برابر بر 60.5میلیارد مترمکعب بوده و میزان برداشت آب از منابع زیرزمینی برای مصارف شرب، صنعت و کشاورزی به 53.2میلیارد مترمکعب رسیده است. به این ترتیب میزان برداشت سالانه آب کشور به رقم 96.37میلیارد مترمکعب می‌رسد که از این میزان 87.9میلیارد مترمکعب برابر با 89درصد به مصرف بخش کشاورزی اختصاص دارد.
19دی‌ماه1401 است و آمارها از کاهش شدید نزولات آسمانی در سال‌جاری آبی حکایت دارد. با استمرار این وضع سال آینده، سالی سخت به‌شمار می‌آید. در شرایطی که میانگین جهانی برداشت از سفره‌های زیرزمینی حدود 40درصد است، در ایران این عدد در برخی مناطق تا 100درصد هم رسیده که موجب شده کشور برای مقابله با بحران‌های آبی آینده، بی‌‌‌دفاع شود. ایران 2برابر استاندارد جهانی، آب از منابع زیرزمینی برداشت می‌کند. به این ترتیب چشم‌‌‌انداز امنیت آبی کشور در طول 2دهه آینده به‌شدت خطرناک است.
راه چاره برای عبور از مرحله خطرناک آبی، بازنگری در مدیریت و حکمرانی آبی است. سیاستگذاران باید دست‌کم روی کاهش میزان مصرف سرانه آب به میزان 300مترمکعب برنامه‌ریزی کنند. واقعیت این است که رویکرد مداخله‌جویانه در منابع آبی، با جهت‌گیری تامین حداکثری آب، می‌تواند این چالش را تشدید کند؛ تا دیرنشده باید سیاست‌های حاکم بر مدیریت منابع آب، مبتنی بر رویکرد کاهش مصرف، به‌ویژه در بخش کشاورزی تغییر کند.
با گذشت زمان سیر تحولات قوانین و مقررات حاکم بر آب به‌گونه‌ای بوده که نتیجه‌اش اکنون پیش‌روی همه است و به‌گفته مرکز پژوهش‌های مجلس این قوانین و مقررات به‌ویژه در 40سال گذشته ابعاد بحران آبی را افزایش داده است. زیرا سال‌ها براساس قوانین و مقررات، مدیریت حوضه‌های آبریز بر مبنای منطقه‌گرایی بوده و همین مسئله تضاد بین مدیریت منابع با مصارف آبی را تشدید کرده است. آیا برنامه هفتم توسعه مسیر اصلاح حکمرانی آب را هموار می‌سازد تا قوانین ضد‌آب لغو شود؟
سال آبی امسال نشانه‌هایی از بهبود وضع ندارد. از هم‌اکنون باید خودمان را برای سازگاری با شرایط تنش آبی آماده کنیم. نه فقط امسال که سال‌ آینده هم وضع بحرانی به‌نظر می‌رسد. چه سد بیشتری بسازیم و بخواهیم آب‌های سطحی را جمع‌آوری و مدیریت کنیم و چه بخواهیم با حفر چاه‌های نیمه‌عمیق و عمیق رفع تشنگی کنیم یا اینکه با بودجه‌های سنگین پروژه‌های انتقال آب از دریا را به فلات مرکزی اجرا کنیم، صورت مسئله شفاف است، ایران در اقلیمی خشک و نیمه‌خشک قرار دارد و از این واقعیت نمی‌توان فرار کرد. از این جهت به هر میزان که دولت‌ها بتوانند بهره‌وری آب در بخش کشاورزی را افزایش دهند، احتمال بروز تنش آبی کاهش می‌یابد. سهم 89درصدی مصرف آب در بخش کشاورزی می‌تواند حیات نسل حاضر و آینده را در مرحله بغرنجی قرار دهد. باید با رؤیای ترسالی وداع کنیم و به جای کابوس تشنگی و کم‌آبی، از مسیر 40سال گذشته در مدیریت منابع آبی فاصله بگیریم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید