مصائب تشنگی هامون
خشکیدگی هامون ایران و افغانستان را با چالش عمیق محیطزیستی مواجه میکند
زهرا رفیعی-روزنامهنگار
پیچیدگی زیستن در کنار همسایه شرقی کشور با گرمترشدن هوا و افزایش تأثیر تغییرات اقلیمی بیشتر میشود. برفی که در بهار ذوب شده و کوهستانهای کشور همسایه را به سمت گودزره ترک میکند، در مسیر بیش از هزار کیلومتری خود میلیونها نفر را سیراب و آب مورد نیاز میلیونها هکتار زمین کشاورزی را در دو سوی مرز تامین میکند. حالا این آب پشت سدهایی که برای توسعه زمینهای کشاورزی افغانستان تاسیس شده ذخیره میشود و حقابه شرب، محیطزیست و کشاورزی پایین دست پرداخت نمیشود.
حوضه آبریز سیستان یک حوضه آبریز بسته است که تجربه تاریخی نشان میدهد میزان خشکسالی در آن بیشتر از ترسالی است. در نتیجه تالابهای انتهای این حوضه آبریز که بخشی از آن در قسمت سیستان ایران و غرب افغانستان قرار دارد، درصورت زیادهخواهی بخش کشاورزی، درگیر پدیدههایی مانند خشکسالی و گردوغبار میشوند. دریاچههای هامون پوزک، هامون صابری و هامون هیرمند در ایران و هامون گودزره کمی دورتر از این سه، در افغانستان زمانی پر میشوند که حقابهها پرداخت شود. اما امسال با
روی کارآمدن دوباره طالبان در افغانستان، هامونهای ایران چنان بیآب ماندند که حتی تامین آب شرب برای شهروندان استان سیستان و بلوچستان با مشکل مواجه شد.
تقسیم عادلانه آب در فلات ایران مسئلهای به قدمت تاریخ تمدن است به همین دلیل دقیقترین نظامهای تقسیم آب در این فلات خشک برقرار است. با روی کار آمدن دولتهای مدرن و ایجاد مرزهای سیاسی، نخستین تنشها بر سر تقسیم عادلانه آب بروز پیدا کرد. در حوضه آبریز سیستان، این تنش با عقد معاهدهای در 150سال پیش تا حدودی مدیریت شد ولی این معاهده نتوانست پیچیدگی زیستن در کنار همسایه را کمتر کند. تبعات عدم تامین حقابه ایران از رود هیرمند فقط به مشکلات زیستمحیطی مانند ریزگردهای فلجکننده محدود نمیشود. تامین آب در هامونهای ایران و افغانستان وجوه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی درهمی نیز دارد.
تغییر اقلیم مرز نمیشناسد
محمدرضا فرزانه، عضو هیأت علمی پژوهشکده محیطزیست و توسعه پایدار سازمان حفاظت محیطزیست: طی ۷۰سال گذشته دمای هوا روند افزایشی داشته است و این اتفاق در افغانستان نیز مشابه بوده است. همانگونه که طی همین بازه زمانی میزان بارندگیها در هر دو کشور روند کاهش داشته است و شرایط اقلیمی مشابهی داشتهاند. حتی مخاطرات 2 کشور نیز با یکدیگر شباهت بسیار زیادی دارند. روند نزولی بارندگیها تا سال ۲۱۰۰ برای هر دو کشور ادامه خواهد داشت؛ یعنی به این صورت نیست که افغانستان این تفکر را داشته باشد که اگر حقابه ایران را ندهد کمبود بارشها افغانستان را دچار مشکل نخواهد کرد چراکه به لحاظ اقلیمی این کمبارشی تأثیرات خود را خواهد داشت. در تغییر اقلیم اینگونه تعبیر میشود که تمامی کشورها بهعنوان بدنه محیطزیست که متعلق به همه است باید دست بهدست هم دهند تا تغییرات اقلیم را کنترل کنند. بهطور مثال در بحث سیل که هر دو کشور را تهدید میکند اگر این دو کشور سعی در کنترل تغییر اقلیم داشته باشند ۷۶درصد قربانیان سیل که بخشی از آنها در افغانستان و ایران هستند، کاهش مییابد.