هزارتوی بازار تهران
نصرالله حدادی
آیا تاکنون در هزارتوی بازار تهران، به تمام و کمال قدم زدهاید و بهدقت به ساختمانها، اسامی، مشاغل، مساجد تاریخی، اماکن متبرکه، تیمچهها، سراها، کوچههای تنگ و باریک، و هر آنچه بازار تهران را شکل داده است، نگاهی انداختهاید؟ چرا بازار تهران «تودرتو» است؟ نامهایی چون سرای حاجحسن، سرای گلشن، تیمچه مهدیه و حاجبالدوله، کوچه حمامچال، مسجد ملک، دالان امینالملک، بازار زرگرها، چهارسوق بزرگ، کوچه سیدولی، کوچه منوچهرخانی، کوچه حسامالسلطنه، کوچه حماموزیر، گود زنبورکخانه، کوچه حساملشکر، کوچه باغایلچی، سرای امیر، گذر قاطرچیها، بازار علافها، کوچه حاجزمانخان، سرای گردنکج، بازار چهلتن، سرای سلیمانخان، کوچه غریبان، بازار حلبیسازها، بازار چاقوسازها، کوچه معظمالدوله، کوچه جارچیباشی، بازار صندوقسازها، مسجد فیلسوفالدوله، بازارچه حاجقاسم، کوچه کدخدا، کوچه مقنیباشی و...
هویت بازار تهران و نحوه ساختار آن را تعریف کردهاند. در این محدوده حداقل میتوانیم 500سال تاریخ تهران را جستوجو کنیم؛ از مسجد جامع و چهارسوق بزرگ تا بازار دروازهنو و باروی باقیمانده از روزگار شاهطهماسب صفوی. وجب به وجب بازار تهران، مملو از تاریخ و خاطره است؛ واقعه قبرستان چال، چگونگی ساختن سرای امیر، چرایی نامگذاری مسجد و مدرسه شیخعبدالحسین شیخالعراقین تهرانی، سقف و دالانهای تیمچه حاجبالدوله، حکایت گاومیش حاجمیرزا آقاسی و بازار عباسآباد، واقعه ترور حاجعلی رزمآرا در مسجد شاه، دلایل تخریب بخشی از بازار تهران و خیابانکشیهای چهارگانه در چهارسوی آن و دهها حادثه تاریخی و مطلب شنیدنی دیگر.
در روزگاری نهچندان دور در تمامی روز و شب، در دل بازار تهران شاهد جنبوجوش بودیم اما در حال حاضر این محدوده به شبمردگی دچار شده است؛ محدودهای که در آن صدها خانه و نقطه تاریخی وجود دارد؛ مثلا خانه تاریخی محله هفتتن که بس زیبا و چشمنواز است و هنوز هم در زیرزمین آن «اسباب نسق» حاجعلیخان فراشباشی را میتوانیم پیدا کنیم. از کند و زنجیر و سلابه گرفته تا خلیلی، که وسیلهای چوبی و سنگین، متشکل از 2تکه الوار بود و پای متهم را در میان آن میگذاشتند و بر آن قفل و زنجیر میزدند تا راه گریزی برای او نباشد و اگر میگریخت، به سلابهاش میکشیدند تا حیات از او «سلب شود»؛ یا خانه زیبای پدری شهید چمران. از خانه زیبای زندهیاد حاجحسینآقا ملک در بازار بینالحرمین(حلبیسازها) تا خانه حاجملا علی کنی، در کوچهای به همین نام. آنچه در دوران پهلوی اول بر بازار تهران رفت، انهدام بخش مهمی از آن بود که در خیابانکشیهای چهارگانه بوذرجمهری (15خرداد) در شمال، مولوی در جنوب، خیام در غرب و سیروس (شهید مصطفی خمینی) در شرق، صورت گرفت و بازار کنار خندق، یکی از دهها بازاری بود که بهکلی منهدم شد و از بین رفت.
در ضلع جنوب غربی بازار و حوالی بازار عباسآباد، کوچه باغایلچی، دیگر وجود خارجی ندارد تا نشانی از سفارت روسیه و ماجرای گریبایدوف بگیریم اما در همان حوالی، هنوز عمارت «فیلخانه» سرپاست و حیف است این بنای تاریخی که بخش بسیار مهمی از تاریخ بازار تهران است، از بین برود؛ به همانگونه که عمارت حساملشکر در کوچهای به همین نام در پاییندست چهارراه گلوبندک ـ آنگونه که از شواهد و قرائن برمیآید ـ در خطر انهدام قرار دارد.
تلاش نگارنده برای ثبت تصویر این بنا، هرگز به جایی نرسید و معلوم نشد که صاحبان این خانه تاریخی چه کسانی هستند. در سال1390 که برای تصویربرداری از این عمارت اقدام کردم، تبدیل به انبار کالا شده بود و با تاریکشدن هوا و خلوتی کوچه، محل تردد معتادان و افراد بزهکار میشد. گویی این خانه در برههای از زمان متعلق به سلطان مرادمیرزا حسامالسلطنه ـ فاتح هرات ـ بوده و همانند تمامی بناهای دوران قاجار، معماری درونگرا، همراه با ظرافتهای خاص معماری آن روزگار همچون گچبری، آیینهکاری، قرینهسازی، طاقهای ضربی همراه با «توفال» و آجرکاری زیبا و قرینه در نما، از مشخصات آن است. متاسفانه این بنا به علت سکونت افرادی که توجه چندانی به ارزش آن نداشتهاند، تقریبا تبدیل به ویرانه شده است و به رغم ثبت در فهرست میراث فرهنگی بازار و شهر تهران، در صورت تخریب (گویی مجوزی هم برای آن صادر شده است) بخش دیگری از حافظه تاریخی بازار، زدوده خواهد شد؛ همانند چنار تاریخی محله پاچنار، روبهروی امامزاده سیدناصرالدین (نصرالدین) که به وسیله کریمآقا بوذرجمهری، کفبر شد تا خیابان تنگ و باریک جلیلآباد، تبدیل به خیابان خیام شود و امروز که این بنا منهدم شود، به همان راهی میرویم که بوذرجمهری و امثالهم رفتند. با حفظ و بازسازی این بناها، حیات را به بازار بازگردانیم و از شبمردگی نجاتش دهیم. هویت بازار تهران، بخش مهمی از شناسنامه شهرمان تهران است؛ این میراث را پاس بداریم.