دبیرکل سابق حزب دمکرات کردستان همگام نزدیک صدام
عبدالرحمن قاسملو که بود؟
فاطمه موسوی _ تاریخپژوه
عبدالرحمن قاسملو در اول دی ماه 1309، در یکی از روستاهای ارومیه به نام «دره قاسملو» به دنیا آمد. پدرش وثوق، یک ملاک بود و وضع مالی خوبی داشت. مادر قاسملو زنی آسوری مذهب بود. قاسملو در سال 1324ش، به عضویت سازمان جوانان حزب توده درآمد و در سال 1326ش، برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در تبلیغات سازمان جوانان حزب توده، فعالیتش را دنبال کرد. یک سال بعد راهی فرانسه و پس از آن راهی چکسلواکی شد. در چکسلواکی با زنی اهل چکسلواکی به نام هِلِنا (نسرین) که رابط او با کشورهای اروپایی و صهیونیست بود، ازدواج کرد. قاسملو به زبانهای کردی، ترکی، عربی، انگلیسی و فرانسه تسلط و در مقالهنویسی و روزنامهنگاری مهارت داشت. او در سال 1331ش به ایران برگشت و در کمیته شماره 1حزب در تهران مشغول بهکار شد. بعد از دستگیری صادق صارم وزیری، عضو کمیسیون کمیته ایالتی کردستان شد. در سال 1335ش، دوباره به چکسلواکی و شهر پراگ رفت. پس از انقلاب در عراق، راهی بغداد شد و با سازمان برنامه و بودجه و سازمان امنیت عراق، شروع به همکاری کرد. بعد از مدتی از عراق اخراج شد و به پراگ برگشت و بهعنوان استادیار در دانشکده اقتصاد شهر پراگ، مشغول به تدریس شد. وی در سال 1343و بنا به پیشنهاد عبدالله اسحاقی، از عضویت در حزب اخراج شد. پس از آن با همکاری رژیم بعث عراق، طی توطئهای احمد توفیق را کشت و در کنگره سوم حزب در سال 1352ش، خود بر مسند دبیرکلی حزب تکیه زد.
در اسفند 1357، میتینگی از سوی حزب دمکرات کردستان در مهاباد برگزار شد و برای نخستین بار مردم کردستان، با نام عبدالرحمن قاسملو بهعنوان یک شخصیت مبارز سیاسی آشنا شدند، بدون اینکه خبری از زدوبندهای سیاسی در حزب توده و جنایتهای وی داشته باشند. از آن پس قاسملو سالها با توطئه و حیلهگری، بر مسند دبیرکلی حزب باقی ماند و با دیکتاتوری، مشی سوسیال دمکراتیک غربی را بهعنوان خطمشی حزب، در رأس کار خود قرار داد. قاسملو که جمهوری اسلامی را یک حکومت مرتجع و قرون وسطایی میدانست، با همسویی با حزب بعث و فرانسه، چند سال جنگی خونین را در کردستان به راه انداخت. طبق گزارشهای مطبوعات خارجی در اوایل جنگ کردستان، قاسملو طی نامههایی به جیمی کارتر و مارگارت تاچر (نخستوزیر انگلیس) و دیگر سیاستمداران غرب، مداخله در کردستان را مطرحکرد. او با قبولاندن این تحلیل که جمهوری اسلامی دشمن اصلی خلقها و خلق کرد است، جلال طالبانی را به سازش با صدام و متقابلاً به جنگ فعال با جمهوری اسلامی کشاند. سیاستهای عبدالرحمن قاسملو مبنی بر همکاری با رژیم بعث و رفتار اقتدارگرایانهای که در مناسبات درونگروهی داشت، سرانجام موجب شد تا غنی بلوریان و 6نفر از رهبران دمکرات، از قاسملو جدا شوند. البته سیاستهای اقتدارگرایانه و تمامیتخواهانه عبدالرحمن قاسملو، فقط منجر به جنگ با حکومت مرکزی یا جدایی بخشی از کادر رهبری دمکرات نشد، بلکه قاسملو نتوانست وجود کومله در مناطق کردنشین کشور را نیز تحمل کند و به همین دلیل، با آنان نیز اعلام جنگ کرد. از سال 1363ش، جنگ دمکرات و کومله سرتاسری شد و بهمدت 5 سال به طول انجامید. در این جنگ بنابه آمار موجود، قریب به ۱۰۰۰جوان کرد قربانی شدند! قاسملو آنچنان اتحاد خود با صدام حسین را استراتژیک میپنداشت که جنایت ضدبشری حمله شیمیایی به شهر حلبچه در کردستان عراق را محکوم نکرد و حتی سعی کرد تا رژیم صدام را از این جنایت مبرا کند. سرانجام وی در تیر 1368، در شهر «وین» مورد سوء قصد قرار گرفت و کشته شد.