آتش کاروان موسیقی
وقتی بهعنوان چهره ماندگار رفت روی سن، سهتارش را برداشت و ترانه «بهاران در بهاران» را اجرا کرد؛ آخرش هم گفت: «این آهنگ از حق به من الهام شده بود و من آن را به حق میبخشم». علی تجویدی اینطور آهنگ میساخت که ماندگار شده. میگفت: «من به یاد ندارم آهنگی ساخته باشم که انگیزه نداشته باشد. آهنگ بدون انگیزه هیچوقت تأثیرگذار نخواهد بود.» شاید بهخاطر همین است که ترانههای تجویدی به دل مینشیند؛ «دیدی که رسوا شد دلم»، «امید جانم» و «آتش کاروان» فقط نمونههای کوچکی از کارنامه تجویدی هستند. چهره ماندگار شدن هم تنها افتخارش نیست، نشان درجه یک هنری و قرار گرفتن در رده موسیقیدانان طراز اول دنیا را هم که به همه ترانهها و کتابهایی که نوشته اضافه کنید، تازه میشود تجویدی را آنطور که بوده تصور کرد.
تجویدی از بهترین شاگردان صبا بود؛ آنقدر که صبا به خط خودش برای او یادداشت تقدیر نوشته. صبا از پدر علی تجویدی درس نقاشی میگرفت و همان موقع تجویدی با صبا آشنا شد. بعد از یادگیری فلوت، از حسین یاحقی و بعد صبا ویولن یاد گرفت و بعد هم یادگیری ردیف بود و خط نت و آهنگسازی به توصیه رکنالدین مختاری. او آهنگ میساخت و ترانههایش را هم بیشتر معینی کرمانشاهی و بیژن ترقی و رهی معیری میساختند. قبل از رفتن هم خیلی عذاب کشید، 4سال بیمار بود و دست بهساز نزد و آخرهای عمرش دیگر گوش هم نمیداد. نعمتالله ستوده - موسیقیدان - درباره تجویدی گفته: «کمتر کسی است که، بخشی از موسیقی به جا مانده امروز ایران را، وامدار تلاشهای علی تجویدی نداند. کسی که، صدای خوانندههای بسیاری را با نوایخوش سازش و آموزههای استادانهاش ماندگار و کلامهایی مالامال از معنا و مفهوم را مصور به صوت کرد.»