استفن کلمان
یه مرده واقعی دیدم. جایی که قبلا زندگی میکردم دیدمش، توی بازار توی کانِشای. یه خانم پرتقالفروش با یه ون مسافرکش تصادف کرد، هیچکس اومدنشرو ندید. انگار همه پرتقالهایی که به اطراف میغلتیدن خاطرههای خوب اون خانم بودن که دنبال آدم جدیدی میگشتن تا بهش بچسبن و الکی هدر نرن. پسرهای واکسی سعی کردن تعدادی از پرتقالهاییرو که مونده بود بدزدن، ولی بابا و یه مرد دیگه اونهارو مجبور کردن پرتقالهارو توی سبد بذارن. پسرهای واکسی باید بدونن نباید از مرده چیزی بدزدن. وظیفه آدمهای درستکاره که به آدمهای بد، راه درسترو نشون بدن. هروقت میتونی باید بهشون کمک کنی، حتی اگه خودشون نخوان.
چهار شنبه 11 آبان 1401
کد مطلب :
175877
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/Z442w
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved