چرا نخجوان برای ایران و کشورهای همجوار مهم است؟
دروازه طلایی قفقاز
بهنام سلطانی
گاهی در تاریخ اتفاقاتی رخ میدهد که تا چند قرن بعد گریبان بشر یا اهالی یک منطقه را میگیرد. نمونهاش همین جنگ آذربایجان و ارمنستان؛ که ریشه آن را باید در بذل و بخششهای پادشاهان قاجار و پیشکش کردن بخشهای مهمی از ایران به روسها جستوجو کرد. نخجوان که امروز به محل مناقشه دو کشور بدل شده تا زمانی که هخامنشیان بر ایران حکمرانی میکردند، جزو مناطق استراتژیک ایران بهحساب میآمد که کورش هخامنشی اداره آن را به فرمانروایان ارمنی سپرده بود. این منطقه در دوره اشکانیان و ساسانیان هم جزو جدانشدنی خاک ایران بود و جنگهای مفصلی بین دولتهای ایران و روم و مغول و روس بر سر تصاحب آن در گرفت؛ تا اینکه در سال 1918میلادی و طبق عهدنامه ننگین ترکمنچای برای همیشه از خاک ایران جدا شد. اهمیت نخجوان که یکی از مهمترین گذرگاههای دنیا بهشمار میآید، کماکان به قوت خودش باقی است؛ چنانکه در کشاکش جنگ بین آذربایجان و ارمنستان پای کشورهای ثالث هم به میان کشیده شده و دعوا بر سر تسلط بر نخجوان بالا گرفته است. اینکه چرا نخجوان تا این حد برای ایران، آذربایجان، ارمنستان و دیگر کشورهای همجوار مهم است داستان مفصلی دارد که خواندنی است.
ترکها، مغلوب همیشگی
ایران در طول تاریخ با کشورهای مختلفی بر سر تصاحب نخجوان وارد جنگ شده و کشور ترکیه پای ثابت همه این مناقشات مرزی بوده است. وقتی جلالالدین محمد خوارزمشاه در قرن 12میلادی مغولها را از نخجوان بیرون راند، سر و کله ترکها پیدا شد. بعدها هم که اراضی نخجوان جایی برای زورآزمایی ایران و عثمانی بود. اوج جنگهای ایران و عثمانی بر سر نخجوان در دوره شاه عباسصفوی رخ داد؛ که سپاه ایران رسماً به آذربایجان لشکر کشید و شاه عباس با روش خاصی که در جنگها داشت، توانست بخش بزرگی از آذربایجان، قرهباغ، ارمنستان و نخجوان را از ترکها پس بگیرد. با پایان دوره صفوی جنگ دو کشور بر سر نخجوان به سلسله افشار کشیده شد. در جنگی که میان نادرشاه افشار و «تیمورپاشا» در گرفت، سردار ترک شکست خورد و ترکها «قلعه نخجوان» را رها کردند و به قسطنطنیه برگشتند. ایران از آن به بعد بر نخجوان تسلط داشت تا اینکه این بار روسها وارد میدان جنگ با ایران شدند و پادشاه بیکفایتی به نام فتحعلیشاه قاجار نخجوان را دو دستی به روسها بخشید.
دروازه جهان ترک
نخجوان یک جمهوری خودمختار اما وابسته به جمهوری آذربایجان است و در جنوب قفقاز و بین مثلث ارمنستان، ایران و ترکیه قرار گرفته. اما چرا اصلاً نخجوان منطقه مهمی است؟ چون تنها پل ارتباطی زمینی یکسره به اوراسیا و اروپا بهحساب میآید و طبیعی است که کشورهای همسایه سودای تسلط بر این منطقه را داشته باشند. در اهمیت نخجوان همین بس که یک قرن قبل، کمال آتاتورک به سرداران جوان ترک گفته بود: «نخجوان دروازه جهان ترک است و باید اهمیت حیاتی آن را درک کنید». آتاتورک که به خوبی از اهمیت نخجوان آگاه بود، بهواسطه رفاقت و بده و بستانهای سیاسی با رضاشاه موفق شد مرز 10کیلومتری ترکیه - نخجوان را که به ایران تعلق داشت، به خاک ترکیه ضمیمه کند و همین اتفاق تاریخی باعث شد ترکها برای نزدیک شدن به نخجوان از رقیب همیشگیشان ایران سبقت بگیرند. ترکها معتقدند مناطق زنگهزور، نخجوان و قرهباغ، با این هدف در طول تاریخ مورد حمله قرار گرفتهاند که دروازه و امکان اتصال ترکی ایجاد نشود. حالا دیگر دوره جنگهای فرسایشی و هزینهبر به پایان رسیده و ترکها با آگاهی از این موضوع، چراغ خاموش میخواهند راه ارتباطی ایران با نخجوان را قطع کنند تا به قول خودشان از محکوم بودن در حصار ایران خارج شوند و صادراتشان سرعت بیشتری بگیرد و بدون ریختن یک قطره خون و شلیک حتی یک گلوله، به پیروزی نهایی برسند. راهکار آنها هم ایجاد یک مسیر ترانزیتی است که از داخل خاک ارمنستان شروع میشود و با گذر از نخجوان به سمت آذربایجان و به نوعی مرز مشترک آذربایجان و ترکیه میرسد. حالا بحث بر سر این است که این مسیر دقیقاً از کجا عبور میکند و آیا مرز 38کیلومتری ایران با نخجوان و منطقه زنگهزور در مرز ایران و ارمنستان که تنها نقطه اتصال زمینی به اوراسیا و اروپاست را قطع میکند یا نه.
مشترکات فرهنگی
طی تحولاتی که در زمان استالین رخ داد، بسیاری از ارامنه منطقه شرقی نخجوان از شهرهای آگولیس و اردوباد به ایران مهاجرت کردند؛ که بازماندگان آنها هنوز هم در شهرهای تهران و تبریز سکونت دارند. به همین دلیل مردم ایران و نخجوان یک قرابت فرهنگی هم با هم دارند و فارغ از کشمکشهای سیاسی در طول تاریخ ارتباط خوبی با هم داشتهاند. نخجوان یک سرزمین بسیار کهن و تاریخی است و مردمان این سرزمین هنوز آن بخش از تاریخ کشورشان که جزو جدانشدنی خاک ایران بوده را پررنگ جلوه میدهند. گفته میشود هماکنون چیزی حدود 250هزار نفر و بنا به روایت موثقتری 128هزار نفر ایرانی در جمهوری آذربایجان و منطقه قفقاز زندگی میکنند؛ که بیشتر آنها بازمانده نسلی به شمار میآیند که در دوره استالین به ایران مهاجرت کردند. نکته جالب درباره قرابت فرهنگی دو کشور این است که زبان ترکی از قرون 10و 11میلادی که سلجوقیان وارد آذریابجان شدند، به زبان رسمی مردم این کشور بدل شد. ایرانیهای جمهوری آذربایجان در طول تاریخ، ادیبان، فرهیختگان و نویسندگان سرشناسی داشتهاند که از معروفترین آنها میتوان به میرجلال پاشایف(رئیس اسبق دانشکده ادبیات باکو)، علی ناظمزاده(شاعر و منتقد ادبی)، میرزا فتحعلی آخوندزاده (نمایشنامهنویس)، قاسم انوار (شاعر)، علی سلیمی(آهنگساز و نوازنده) و ولیالله خاکدان(کارگردان) اشاره کرد.
نوح نبی در نخجوان
نخجوان در ساحل شمالی رود ارس واقع شده و به قول معروف جای خوبی برای زندگی است. در این منطقه که 480هزار نفر جمعیت دارد، مهاجرت از روستا به شهر رایج نیست و به همین دلیل بیشتر مردم از راه کشاورزی و دامپروری درآمد خوبی دارند. منطقه نخجوان در حوزه دامپروری، کشاورزی و صنایع غذایی بهطور کامل مستقل است و هیچ محصولی از بیرون مرزها وارد این منطقه نمیشود. نخجوان منطقهای نیمهبیابانی است و به واسطه متعادل بودن هوای این منطقه، در بهار و پاییز به مقصد اصلی گردشگران خارجی بدل میشود. این شهر 5هزار کیلومترمربع مساحت دارد اما جاذبههای طبیعی و بناهای تاریخی آن کم نیست. مقبره نوح نبی یکی از جاهایی است که خارجیها در بدو ورود به نخجوان سراغش را میگیرند. در افسانهها آمده نوح در این مکان که به زیارتگاه نوح نبی مشهور است، به خاک سپرده شده است. ستون بزرگی در این مقبره وجود دارد که بومیهای نخجوان معتقدند پیکر نوحنبی زیر آن دفن شده است. غار اصحاب کهف هم از مکانهای دیدنی این منطقه است. نخستین کارخانه آب معدنی دنیا هم در نخجوان تأسیس شده است. وجود املاح و مواد معدنی مفید در آب «چشمه سیراب» باعث شد در سال 1951نخستین کارخانه آب معدنی به نام سیراب ساخته شود. دریاچه باتابات در 62کیلومتری شمال شرقی کوههای قفقاز همچنین ویژگی منحصر بهفردی دارد و خوردن آب شیرین این دریاچه برای درمان بیماریهای گوارشی توصیه شده است.