رابطه تاریخی بلژیک با شکلات دستساز و دست کنگوییها
خیلیها در دنیا، بلژیک را کشوری آرام و دوستداشتنی میدانند که بهخاطر وافل و سیبزمینی سرخکرده و شکلاتهای معرکه دستسازش معروف است. اما در آفریقا، وقتی نام بلژیک و دست در کنار هم میآیند، یکی از تاریکترین دوران تاریخ بشر پیش روی چشم مردم رنجکشیده این قاره رژه میرود.
سلطه ظالمانه بلژیک بر بخشهایی از آفریقا و بهخصوص کنگو در 2 قرن گذشته، یکی از سیاهترین دورههای تاریخ بشر را رقم زده است. نماد آن سالهای وحشت و مرگ، قطع گسترده دست مردم بیگناه بوده است. به این بخش از تاریخ استعمار آفریقا توسط آفریقاییان، چندان پرداخته نمیشود و گاه گاهی دوباره مطرح میشود. موضوع قطع دست مردم کنگو، این بار توسط یک حساب در توییتر که رنج مردم آفریقا در دوران استعمار اروپاییان را بازنشر میکند دوباره مورد توجه قرار گرفته و بسیاری را با این جنایت هولناک آشنا کرده است.
این حساب توییتری، عکسی از قربانیان کنگویی تولید لاستیک طبیعی را در کنار شکلاتهای بلژیکی که بهصورت دستساز تولید شدهاند گذاشته و این ایده را مطرح کرده است که تولید این شکلاتها به این شکل، نمیتواند چندان اتفاقی و بدون ربط باشد.
کنگوییها، بزرگترین قربانی استعمار بلژیک در آفریقا بودهاند و در دورهای نسبتا طولانی، چنان از سلطه بلژیک ضربه خوردند که عملا نژادشان در آستانه انقراض قرار گرفت. شایعترین رنجی که کنگوییها در دوران سلطه بلژیکیها تجربه کردهاند، به جز قتل و کشتارهای وحشیانه، قطع گسترده دست مردم بوده است. هنوز برخی از کهنسالان در کنگو هستند که خاطره روشنی از پدربزرگها و مادربزرگهای بیدستشان دارند. قطع دست کنگوییها، بهخاطر سودجویی و طمع تمامنشدنی بلژیکیها در تولید لاستیک طبیعی بوده است. بلژیک در دوران لئوپولد دوم پادشاه بدنام این کشور، به قدرتی استعماری در آفریقا تبدیل شد و یادآوری رفتارهای سبعانه حکومت او، هنوز تن و بدن آفریقاییها را میلرزاند. منابع تاریخی، با احتیاط از قتل و کشتار و مرگ 10میلیون کنگویی در دوران استعمار بلژیک در این کشور خبر دادهاند. برخی منابع، این تعداد را حتی بیشتر هم خواندهاند. کنگو، از روزی که لئوپولد دوم در سال 1865پادشاه بلژیک شد زیر سلطه بروکسل قرار داشت و تازه در سال1908، یک سال قبل از مرگ لئوپولد، از سلطه مستقیم استعمارگران بلژیکی رها شد. در این سالها، اروپا تشنه محصول لاستیک طبیعی بود و کنگو، از بخت بد مردم این کشور، دارای درختهای طبیعی تولید لاستیک بود. استعمارگران بلژیک، به دستور لئوپولد، قانونی را وضع کردند که هر شخص بالغ در مناطقی که درخت لاستیک در آن وجود دارد، باید روزانه سهمیه مشخصی از این محصول را به نظامیان بلژیکی تحویل بدهد. سزای سرپیچی از این قانون، قطع دست افراد بود. و به همینخاطر، بخش زیادی از مردم دستشان را به بیرحمانهترین شکل از دست میدادند. کنگوییها، چنان از این برخورد وحشیانه زخم خوردهاند که حتی همین حالا هم از آن رنج میبرند و خاطرات آن دوران سیاه، همچنان با آنها زندگی میکند.