سیدمهدی سیدی
ساعت 6صبح در اتوبانی خلوت مشغول رانندگی هستید. ناگهان ماشین جلویی شما منحرف شده و به سمت شانه خاکی جاده چپ میکند. قاعدتا خیلی سریع ترمز میکنید، ماجرا را به پلیس گزارش میدهید و خودتان هم تا حد توان به کمک سرنشینان آن خودرو میشتابید. اما حالا فرض کنید همین اتفاق در یک اتوبان پر رفتوآمد و در میانه روز اتفاق بیفتد. احتمال اینکه برای امداد و نجات بایستید و در این حادثه نفسگیر مداخله کنید بهمراتب کمتر میشود. چرا؟ چون قاعدتا در حالت دوم مسئولیت کمتری به دوش خود احساس میکنید و مطمئن هستید که غیراز شما شاهدان دیگری هستند که به کمک حادثهدیدگان بشتابند.
به این رفتار «اثر تماشاچی» میگویند.به این معنا که با زیاد شدن تماشاگران، احتمال و انگیزه کمککردن شما کاهش پیدا میکند. اما در این وضعیت چه اتفاقی میافتد؟ احتمالا هرکدام از ما به حالتی دچار میشویم که میتوانیم اسم آن را «پخش شدن مسئولیت» بگذاریم.
آیا این اتفاق نامحسوس میتواند خطرناک باشد؟
منطقاً جامعه انسانی براساس مسئولیتهای متقابل شکل میگیرد و همه ما در منظومهای از وظایف و حقوق جمعی، زندگی میکنیم. انسانها اگر نسبت به شرایط یکدیگر بیتوجه بوده و در درازمدت به بیحسی و بیخیالی مبتلا شوند، مفاصل و لولاهای زندگی، کارکرد طبیعی خود را از دست میدهد و جامعه برای جبران آن ناچار میشود از ظرفیتهای قانونی، قوه قهریه و مداخلات قدرت استفاده کند یا اینکه همه رفتارها را مستقیم و غیرمستقیم به ریال و دلار وصل کرده و برای هر وظیفهای، ولو وظایف انسانی و نوعدوستانه، مبلغی را بهعنوان حقالزحمه، پاداش و یا جریمه معین کند. اینجا دیگر معیار زیستن آدمها اخلاق و تکلیف آسمانی نیست بلکه همهچیز را حساب و کتاب مادی و ترس و تشویق تعیین میکند.
نقش رسانهها چیست؟
چنانچه رسانهها توجهی به این آسیب و آفت نامرئی نداشته باشند، ممکن است جامعه بشری را با سرعت بیشتر به این بلای خانمانسوز مبتلا کنند و عملا خروجی دستگاه رسانهای میتواند ساخت و تربیت موجودات تماشاگری باشد که از دیدن و لایک کردن لذت میبرند بیآنکه مداخله سازندهای داشته باشند. اینچنین است که گاهی در برخی حوادث طبیعی و بحرانی، جمعیتی از گوشیبهدستهای سرخوش میبینیم که بهجای کمکرسانی ایستاده و در حال تصویربرداری هستند تا احتمالا رتبه صفحه مجازی خود را بالا ببرند یا نهایتا در یک مهمانی خانوادگی حرف جذابی برای گفتن و تصویر متفاوتی برای پخش کردن داشته باشند. اما «رسانه بهمثابه مدرسه»، رسانهای است که حواسش نسبت به آسیب جمع است و مراقب است مبادا کنشگریهای سازنده مخاطب خود را کاهش داده و یا او را به بلای خانمانسوز تماشاچی بودن ویروسی کند. «رسانه بهمثابه مدرسه» ممکن است از دریچه احساس وارد شود اما در غایت خود نوعی از عملگرایی و مشارکت انسانی اجتماعی را هدف میگیرد. اگر بعد از خواندن و شنیدن رسانهای میل برخاستن، قیام و اقدام در شما شکل گرفت مطمئن باشید او همان «رسانه بهمثابه مدرسه» است.
پنج شنبه 10 شهریور 1401
کد مطلب :
170254
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/v2KO5
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved