چطور جوانترها میتوانند ابتدای زندگی خانهدار شوند
تبدیل عملیات غیرممکن به یک عملیات ممکن
شاید با دیدن تیتر مطلب، اول عصبانی شده باشید و بعد پوزخندی زده باشید و بعدش هم از سر کنجکاوی هم که شده باشد، سری به مطلب زده باشید. هرچه که هست، ما داریم درباره یک امر جدی صحبت میکنیم و کمی صبور باشید تا ببینید اصلا حرف حساب ما چیست و آیا شدنی هست یا نه. حقیقت امر این است که تورم بالایی را داریم تجربه میکنیم، وضعیت کار و کاسبی هم که شاید تعریفی نداشته باشد و... . بانکها هم که جوری سر وام دادن اذیت میکنند که آدم پشیمان میشود از پیگیری چنین اموری. همه اینها را ما بهتر از شما میدانیم و با آنها درگیر هستیم. اما باور کنید باز هم امکان خانهدار شدن طبقه متوسطه و حتی پایینتر بهراحتی فراهم است؛ فقط باید کمی نگاه و شیوهتان را عوض کنید؛ همین. پس این گامهای ما را بخوانید تا ببینید حرف حساب میزنیم یا نه.
اول اینکه گفته میشود اگر یک خانوار ایرانی که حداقل حقوق را دارد، همه درآمدش را جمع کند و تورم و دستمزد هم ثابت بماند، حداقل 4دهه بعد خانهدار میشود؛ در حد یک آپارتمان 75متری معمولی در منطقهای متوسط در همین تهران. شاخص مهم دیگری هم که به پسانداز طبیعی، یعنی یکسوم درآمد سالانه خانوارها اشاره دارد. به آن میگویند دوره انتظار برای خانهدار شدن. یعنی چقدر اگر طول بکشد، شما با این یکسوم پسانداز سالانه صاحب خانه میشوید. این عدد نیز بین نیم قرن تا حتی 70سال و... دانسته شده است. حتی در برخی گزارشها، عدد 164سال هم ذکر شده است.
اولین کاری که میکنید، آن است که این دست محاسبات را کنار میگذارید. این البته بهمعنای نادیده انگاشتن رویههای علمی و اقتصادی نیست؛ اتفاقا این رویهها خیلی هم خوباند و اطلاعرسان، اما گاهی قصه خانهدار شدن از مسیری دیگر میگذرد. در اینجا و در این چند گام، چند مفهوم را با هم مرور میکنیم که اگر ذهنیت شما به آنها تغییر کند، بهراحتی خانهدار خواهید شد یا در این مسیر قدم خواهید گذاشت. موردهای مختلفی داشتهایم که خیلیها اساسا با ایدههای خانهدار شدن آشنا نبودهاند و به محض آشنایی، سریع خانهدار شدهاند؛ پس مسئله اصلی آگاهی و نابودی ترس است.
دقت داشته باشید با توجه به میزان تورم ثابتی که 3-2 سالی است که مهمان زندگیهایمان شده، دریافت هر وامی به صرفه خواهد بود؛ چون اقساطش کمتر و ارزش چیزی که با وام تهیه کردهاید بیشتر و اصل مبلغ وام نیز ناچیزتر خواهد شد. احتمالا 5سال بعد به مبلغ قسط وام حتی خندهتان بگیرد. اگر تازه نامزده کردهاید، از یکی دو سال ابتدایی زندگی تا میتوانید سود برده و بهشدت کار کنید تا پسانداز خوبی داشته باشید.
اگر شما زوجی باشید که کار میکنید، پس حداقل حقوق وزارت کار را دریافت میکنید. در این صورت حقوق هر دوی شما از 10میلیون بیشتر شده و حتی به 13میلیون هم خواهد رسید. یعنی یک زوج با 3 میلیون به سختی گذران روزگار خواهند کرد؟ بله، البته سخت خواهد بود؛ اما وقتی به مصیبتهای اجارهنشینی و دنبال خانه رفتن و جابهجایی اثاث و مبلغ اجارهها فکر کنید، نظرتان عوض خواهد شد. ضمن اینکه این مبلغ 320به اضافه دو وام ازدواج 120تا 150میلیون تومانی که مدنظر است، عملا 560تا 620میلیون تومان نقدینگی موجود برای تهیه خانه را فراهم میکند؛ بدون هیچ مشکلی.
اگر زوجی شاغل باشند و تازه عقد کرده باشند، غالبا این امکان عرفی را دارند که یکی، دو سالی به خانه مشترک رفتنشان را عقب بیندازند؛ به قول خودمان دوره نامزدی است. پس به این ترتیب، فرصت استراحت و تنفسی برای اقساط و پسانداز بیشتر فراهم میشود. البته یک امکان دیگر هم فراهم است که تحویل خانه به مستأجر باشد که در این صورت بین 150تا 250میلیون نیز نقدینگی دیگر برای اضافه کردن به پول خرید خانه فراهم خواهد شد. به این سیاهه، هدیههای عروسی و امکان قرضگرفتن از اطرافیان و... را هم اضافه کنید. پس حداقل نقدینگی شما به 750تا 800میلیون خواهد رسید. اینطور نیست؟
این تصور خام که باید پولهایتان را جمع کنید و وقتی به رقم معناداری رسید، بروید در یک جای خوب خانه بخرید را کاملا دور بریزید. شما حتی اگر شده باید صاحب 50متر خانه که متعلق بهخودتان است بشوید تا بتوانید آن را بیشتر و بیشتر کنید. غالبا تجربه ثابت کرده که تبدیل به
احسن کردن خانه، بدون داشتن یک خانه اولیه ولو اینکه کوچک و در جای معمولی یا حتی نامناسبی هم باشد، شدنی نیست. کاری به توضیحات و توجیهات منفی دیگران نداشته باشید که نمیشود و شدنی نیست و... . باور کنید مدتهاست که دیگر اجارهنشینی، خوشنشینی نیست و حتی تبدیل به عذاب شده است.
اولین ایده این است که اکیدا از میزان قسطها نترسید. با این وضعیت اجارهها و تورم سالانه، عملا شما همان پول را دارید برای اجاره و تورم صرف میکنید. حالا فعلا این وامهای 700میلیونی که قصه مشخصی ندارند؛ ولی مثلا با وام زوجین 480میلیونی که در نهایت 320میلیون، کمی زیاد و کم البته، دست شما را میگیرد، باید بین هفت تا هفت و نیم قسط بدهید. حالا وام ازدواجها هم اگر باشند که اقساط شما به 10میلیون هم میرسند. ترسناک است، نه؟ اصلا هم ترسناک نیست و ترس، غالبا یک موقعیت خاصی است که کاری برایش انجام نشده است.
دقت کنید که یکسوم ایرانیها اجارهنشین هستند. دقت کنید که حرکت جمعیت اجارهنشینها در تهران از شمال به مرکز و از مرکز به جنوب و از جنوب به حاشیه تهران بوده است؛ پس اگر محلهای را برای سکونت در جنوب تهران دوست نداشته باشید، نباید سخت بگیرید. الان جای دوری مثل کهریزک هم به واسطه حضور مترو، گزینه مناسبی برای زندگی است. یا متروی پرند در حال راهاندازی است. هر وقت خواستید به کوچکی جا و نوع محله فکر کنید، کمی هم به مبلغ اجاره و خراب شدن اثاثیهها موقع اثاثکشی و اعصابخردی دنبال خانه رفتن و استرس سر سال بلند شدن فکر کنید.
خب، حالا به سؤال اصلی میرسیم: اصلا شما فرض کن 800میلیون تومان. وقتی متوسط قیمت خرید و فروش خانه در تهران بین 42تا 45میلیون تومان است، باید برویم در یک خانه 20-10 متری زندگی کنیم؟ خیر، این مفهوم قیمت متوسط منزل در تهران هم ازجمله چیزهایی است که باید معنایش در ذهن شما عوض شود. همین الان با قیمت متوسط 16تا 25میلیون تومان، میتوانید در مناطق جنوبی تهران یک واحد آپارتمانی بخرید. تصور کنید 40متر با متری 20میلیون، دقیقا میشود 800میلیون. این بد است؟ کوچک است؟ شاید محلهاش را دوست نداشته باشید؟