نوحه در ردیف دلنشین می شود
گفت وگو با رضا مهدوی درباره آسیب شناسی موسیقی مذهبی محرم
سحر طاعتی - روزنامهنگار
هرساله در ایام محرم و صفر خصوصا دهه اول محرم بهواسطه نوع عزاداریها، موسیقیها و نوحههایی به گوش میرسد که متأسفانه بسیاری از آنها هیچ سنخیتی با فرهنگ و موسیقی ایرانی ندارند و به جای گوشنواز بودن بعضا گوشخراشاند؛ اتفاقی که شاید از یک دهه گذشته بسیار پررنگتر شده و هر روز نیز با ورود و هجوم انواع موسیقیهای بیاساس، جایگاه موسیقی و آواز ایرانی در نوحهها و مرثیهسراییها کمتر وکمتر میشود و این در حالی است که در گذشته آوازخوانان بنام در این ایام برای یادگیری و گرفتن ایده برای ساخت آثارشان پای روضهخوانی و مداحی مینشستند و کسب تجربه میکردند. رضا مهدوی، موسیقیپژوه، منتقدهنری، مدرس دانشگاه فرهنگیان، نوازنده سنتور و برنامهساز رادیو وتلویزیون که از دهه ۷۰ مدیر موسیقی دانشگاه سوره و علمی کاربردی و از دهه۸۰ تا سال ۹۲مدیریت مرکز موسیقی حوزه هنری را برعهده داشت به سؤالاتمان در خصوص آسیبشناسی موسیقیهای مذهبی محرم پاسخ داده است.
سالهاست شاهد این هستیم موسیقیهایی که بهعنوان موسیقی مداحی و مذهبی در ایام محرم به گوش میرسد هیچ سنخیتی با موسیقی سنتی یا بومی ما ندارند. چه اتفاقی افتاده که طی یکی 2 دهه اخیر این معضل در موسیقیهای محرم دیده میشود؟
از ابتدای دهه ۸۰ مدیران فرهنگی ما دچار غفلت بیشتری شدند. چه در رسانهها و چه در مراکز و سازمانها و حتی ادارات و به نوعی غیرمستقیم و حتی مستقیم هنرمندان را به سمتی بردند که گویی مردم گوشهایشان متوجه موسیقیهای دیگری شده و هر آنچه اصالت و ریشه داشته را خیلی پذیرا نیستند. این موضوعی است که باید تحلیل و بررسی و آسیبشناسی شود که البته تاکنون صورت نگرفته است.بر همین اساس آثاری که برای مجوزگرفتن آمد و حتی بعدها با شکلگیری فضاهای مجازی، دراختیار همگان قرار گرفت؛ دیدیم که آثار بیشتر به سمت موسیقیهای پاپ بیهویت رفت. ما با موسیقی پاپ بهمعنای مردموار آن که هویت ایرانی دارد و براساس فرهنگ ایرانی و اصول و شعور فرهنگی و سبک زندگی خانواده ایرانی است؛ مشکلی نداریم چه بسا که قبل از انقلاب هم موسیقی پاپ حقیقی داشتیم که در نوع خود منحصر بودند. حتی در دهههای ۶۰ و ۷۰ هم موسیقیهای پاپ و سرودهای بسیار خوب داشتیم. اما مسئولین با نحوه مدیریت اشتباه و خطاهای راهبردی باعث دورشدن هنرمندان از آن فضاهای اصیل شدند و از هنرمندان اصیل هم بهنوعی خواستند که اگر موسیقی دستگاهی، موسیقی ریشهدار و گونههای مختلف موسیقی ایران و نواحی و اقوام نواحی را کار میکنند بیایند کارهایشان را سهلالوصول انجام دهند و به نوعی آن جایگاه علمی و هنری و فاخربودن را از آنها گرفتند. بالطبع هنرمندان هم برای گذران زندگیشان و حتی آنهایی هم که میخواهند عرض ارادتی در این ایام به فرهنگ عاشورایی داشته باشند وقتی میبینند فرم، شکل و قالب اینگونه طراحی شده و اینطور حمایت میشود از مواضع خودشان اندک اندک کوتاه میآیند. البته کسانی که اساسا موافق نیستند، سالها و هماکنون در کنج انزوا هستند و از آنها آثاری خواسته نمیشود که اگر هم خواسته شود هزینه میخواهد و در این شرایط نه شرکتهای خصوصی مطالبهگری و حمایت میکنند و نه بخشهای دولتی که موظفاند...
رسانهها و تمام فضاهای شنیداری نیز به سمت و سویی رفته که شاهد تولید موسیقیهایی هرچند با شعرهای خوب هستیم اما اینها در شأن و شئون دستگاه امام حسین(ع) و راه و روش عزاداری و سبک زندگی خانواده ایرانی نبوده، نیست و نخواهد بود و بالطبع خدشه و رعشه ایجاد میکند. اینگونه رفتارهای نادرست که صرفا موسیقی، ریتم و کلام ایجاد میشود فقط در مناسبتها لحظههایی افرادی را همراه میکند با موسیقی اما ساعاتی نمیگذرد که به فراموشی سپرده شده و ماندگار و مانایی ندارد چرا که از فرم و شکل و قالب درست و اصولی که اساسا مبتنی بر موسیقی ردیف دستگاهی یا کلیت موسیقی ملی ایران است بیبهرهاند.
چقدر میتوانیم از موسیقی برای تبلیغ آیین های مذهبی استفاده کنیم؟
وقتی در طول تاریخ، ادیان را بررسی میکنیم میبینیم همه از هنرها بهرهبردهاند بهویژه هنرفن موسیقیا... در کشور ما نیز همینطور بوده است.چه زمانی که ما آیین دیگری قبل از اسلام داشتیم و زرتشتی بودیم و چه زمانی که اسلام عزیز را میپذیریم، موسیقی همراه در گونهها و اشکال مختلف وجود داشته و این کلامها بوده که متفاوت شده است. نوحهخوانیها، اذکار و روضهها همان گاتاخوانیهایی است که در آیین زرتشت بوده و ایرانیها برای دعاها و سرودهای مذهبیشان داشتند.حالا این اشعار مبتنی شده بر فرهنگ اسلامی مبتنی بر سیره خاندان پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار و دعاهایی که براساس شریعت اسلام آمده است. بهطور کلی باید بگوییم که موسیقی در تمام ادیان حضور داشته و در دین اسلام هم بخشیاش موجه بوده و بخش دیگری از آن در دورههای تاریخی مثل دوره صفویه جلوگیری شده است. البته در طول تاریخ فراز و نشیبهایی در رابطه با هنر شریف موسیقی بوده اما با این حال همیشه موسیقی حضور و جایگاه داشته است.وقتی کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» نوشته روحالله خالقی را میخوانیم متوجه میشویم که اشاره بهگونه موسیقی مذهبی دارد. استاد ابوالحسنخان صبا سفارشهایی در این ایام به شاگردانش دارد که کلاسش را تعطیل میکرده و میگفته بروید پای منبرها و آنها را بهعنوان ملودیهایی اخذ کنید و در آهنگسازی و تصنیفسازی خودتان بهره ببرید... این مسئلهای بوده که همیشه وجود داشته و به شکل ظاهری و قویترش در دهه محرم از گذشتههای دور در عزاداریهای خیابانی سنج و طبل و زنجیرزنی و سینهزنی و مقتلخوانی صورت میگرفته است. مهمتر از همه اینها یک هنر پیشرو که در زمان خودش مدرن بوده هنر نمایشی ـ موسیقایی ـ ادبی و نقاشیهایی بوده بهعنوان هنر تعزیه که اصالتا از موسیقیهای شهری و روستایی و بعدها موسیقی دستگاهی ایران بوده و میتواند بهعنوان مبلغ دین و مذهب نقشآفرینی کند. اینجا نه اینکه موسیقی صرفا ابزار باشد بلکه موسیقی در اصل؛ نهفته در فلسفه فرهنگها بهخصوص فرهنگ ایرانی ـ اسلامی بوده و هست. طبیعتا مبلغین هم اگر بعد از سخنرانیها و منبرهای خود مداحانی را میآورند؛آنها هم دارند به نوعی موسیقی را کار میکنند به شکل دیگری.قاریان قرآن در سراسر جهان اسلام با موسیقی میخوانند. ما بدون موسیقی نمیتوانیم آیین و رفتار دینی و مذهبی و آیینی را ارائه دهیم و حتی بخواهیم خالص و مجرد هم ارائه دهیم حتما باید تلفیق و بهرهبرداری و گرتهبرداری از گونهها وهنرهای فن موسیقا باشد.
به تعزیه اشاره کردید. ما میتوانیم بگوییم ریشه تعزیه براساس موسیقی سنتی است در کنار آن نقاشی و گرافیک و نمایش نیز نقشآفرینی میکنند؟
بله.زندهیاد دکتر مسعودیه معتقد بود نخستین تعزیه در بارگاه یزید برگزار شد که آن وقایع را به تصویر کشیدند. حضرت زینب(س) در آن خطبه مقتدارنهشان با رشادت میگوید هر آنچه من دیدم زیبایی است و فلسفه هنر، فلسفه سیاست، فلسفه زندگانی، فلسفه این رشادتها را و حماسه برادر و خاندانش را به رُخ میکشد و بهعبارتی بهعنوان یک اطلاعیه مهم جهانی خبررسانی میکند با صدای رسا براساس رثا... از این به بعد این هنر میآید و به نوعی ایرانیها سردمدار این موضوع میشوند که بعدها اروپاییها ـ ایتالیاییها هنراپرا را از دوره صفویه الگو میگیرند چرا که آنجا نقشآفرینی، مقتل، شعر، آواز، کودک خوانی اجرا میشود که مبتنی بر موسیقی ردیف دستگاهی است که از دوره قاجار دستگاهی شده و قبلا موسیقی ما مقامی بوده و خنیاگران بهواسطههایی موسیقی ایران را در سرزمینهای دیگر با تمامی وجوه دینی و ملی نشر و نمو میدادند. در تعزیه لباسها و رنگآمیزیها، صحنه، میزانسها و همه موارد فنی در نوع خودش یک هنر کاملا پیشرو بوده که اتفاقا از دوره صفویه به خوبی بهرهبرداری میکنند و در دوره قاجاریه قوت پیدا میکند که از این هنر استفادههای خوبی هم صورت میگیرد که متأسفانه دو سه دههای است مدیران استفادههای موزهای از این هنر اصیل و شریف دارند؟! بعدها بهترین خوانندگان موسیقی آهنگ و ترانه و تصنیف کسانی بودند که در تعزیه صدای رسایی داشتند و قابلیتهای ویژه برای شعرخوانی داشتند و مقاتل را به خوبی حفظ بودند، عربی و فارسی را به خوبی میدانستند و اینگونه بوده که بسیاری از خوانندگان مطرح تا اواسط دوره پهلوی دوم کسانی بودند که در تعزیهها فعالیتهای هنری میکردند.البته شغلهایشان چیزهای دیگری بوده و برحسب ارادت به دستگاه و فرهنگ عاشورا میآمدند بدون مزد و منت میخواندند و میرفتند.
چرا مداحیهای ما که کاملا درگذشته مبتنی بر آواز ایرانی بوده امروزه به سمت تقلید از موسیقیهای غیرایرانی رفته است؟
به این دلیل که بسیاری از مداحان بعد از انقلاب نخواستند که اصول آواز و موسیقی نهفته در ذات را یاد بگیرند. مرحوم سیدجواد ذبیحی از بهترین خوانندگان و نوابغ بود اما خودش را مصروف مناجاتخوانیها کرد.مرحوم داوود پیرنیا بهخاطر ایشان برنامه گلها را ایجاد و طراحی کرد. حتی در برنامه «برگ سبز» وقتی میخواند اجازه نمیداد کسی برایشساز بزند، اعتقاد داشت این فرهنگ قداستی دارد.بهرغم اینکه موسیقی هم بسیار مهم است.او میگفت خوانندگان دیگر میخوانند و ساز هم جواب میگیرد من هم نیازی ندارمساز برایم جواب بدهد وگوشها را اینگونه نوازش روحانی میداد و همیشه صدایش از رادیو شنیدنی بود. از این دست هنرمندان باز میتوان به مرحوم مشکین؛موسیقیدان اشاره کنم.ایشان نوازنده تار بود ولی وقتی نوحهخوانی و مرثیهخوانی میکرد با تار نبود... درهر صورت دانش همیشه حرف اول را میزند... خوانندگان آن زمان همه با اصول شریعت آشنا و برخاسته از مکتبهای دینی و هنری بودند اما بعد از نیمههای دهه ۷۰ یک اتفاقاتی افتاد و مداحان نوظهور که آمدند بدون مطالعه تاریخی، بدون شناخت از موسیقی دستگاهی و بهواسطه شنیدن انواع موسیقیهای ناصواب؛ آهنگها و ملودیها را بدون مطالعه اخذ کردند و شعرهایی هر چند خوب هم گذاشتند اما دوام نیاورد و بیرون زد و نشان داد چقدر در این عرصه بیفرهنگی وجود دارد. مرحوم صبا به شاگردانش میگفت شما بروید از مداحان و روضهخوانان یاد بگیرید و بیایید برای موسیقی آهنگسازی کنید.الان برعکس شده و موسیقیهایی را از آن ور آب گوش میکنند و میآورند اینجا به صرف اینکه شعر خوب باشد... اما آن آهنگ آن ور آب و آن لحن و آن نغمه را برای شنونده تداعی میکند برای همین مخاطب دچار تضاد و تناقض میشود.
ما چند سالی است که در سوگواریهای خیابانی همراه با نوحهخوانی همراهی برخی سازها را هم میبینم. این مسئله چقدر اصولی صورت میگیرد و آیا ما درگذشته همراهیساز با نوحه را داشتهایم؟
خیلی دقت نظر میخواهد و خیلی باید عالم باشد آن کسی که خواننده یا آهنگساز است و به هر شکلی میخواهد در هیئتها و مجالسی که وجود دارد؛ عرض ارادت کند که چگونه و از چهسازی، از چه بُعد صداییساز و از چه تکینکی.آیا مجاز است از هر ریتمی استفاده کند؟ امروزه متأسفانه در بین مسئولان و متولیان فرهنگی ما این جمله بهراحتی گفته میشود که بهواسطه زبان حال روز که جوانها هم بپسندند هنرها را سطحینگری میکنند و نگاه اقتصادی! همین سرودهایی که امروزه ارائه میشود؛ اکثرا سرود نیست، ترانه است. موسیقیهای پاپ است که قالب سرود را ندارد. قالب و شکل و فرم سرود در جهان مشخص است. ریتمهای ساده دو و چهار که در رزمها و سرود ملی بوده و هست کار علمی است براساس هجاها و سیلابهای کوتاه.
می بینیم که امروزه مداحیها را به اسم سرود اجرا میکنند. آهنگهای پاپ را به اسم سرود مطرح میکنند. مثل همان دهه ۶۰ که زمان جنگ بود گویندگان رادیو و تلویزیون میگفتند سرود را بشنوید. بعضا صدای مرحوم بنان پخش میشد و تصنیفی بود اما میگفتند سرود.خب آن زمان آنگونه بود. بهراحتی نمیتوانیم به هر شکل و قالبی سرود بگوییم.سرود شکل وقالب منحصر دارد. یکی از زیرشاخههای بسیار مهم از موسیقی هر مملکتی از این جهان است و همینطور مصداق پیدا میکند در نوع ارائه روضه و مداحی و اذکار...این اشتباهات از طریق مدیران دولتی و خصوصی و هیئتی است... آیندگان وقتی بررسی و تورق کنند افسوس میخورند که ما چقدر بیحاصلی و چه بیتوجهی به شعائر ملی و دینی و مذهبیمان داشتهایم.