علیرضا محمودی- روزنامهنگار
جریان تولید فیلم برای کودکان و نوجوانان در سینمای ایران از دو نهاد دولتی و خصوصی میجوشد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در کنار همه سیاستهای تولید محصولات فرهنگی برای کودکان و نوجوانان، فیلم نیز تولید میکرد. کارگردانان فراوانی در این نهاد فیلم ساخته و یا فیلمساز شدهاند. فیلمسازی در کانون غیرانتفاعی بود و ارتباطی به چرخه اکران نداشت و در کتابخانهها و یا آمفیتئاترهای کانون در کشور نمایش داده میشد. اما چرخه تولید فیلم برای کودکان و نوجوانان دربخش خصوصی سینمای ایران، در دهه50جدی شد. در ابتدای دهه50 با موفقیت اقتصادی فیلم «بابا نان داد» (امان منطقی/ 1350) چرخهای از فیلمهایی با حضور کودکان و مناسب برای کودکان ساخته میشد که بازیگر اصلی آن رضا بیک ایمانوردی بود. ساسان و شهرام بازیگران خردسال شناخته شده این فیلمها بودند و اهمیت حضورشان در فیلمها به حدی بود که در تبلیغات فیلم روی نام و تصویرشان تأکید شود. تولیدات کانونی و تولیدات استودیوهای فیلمسازی که در آنها کودکان حضور دارند، فیلمهایی مناسب برای کودکان و نوجوانان نبودند. فیلمهای کانونی اغلب برای کودکان، سنگین و غیرقابل فهم بودند و فیلمهایی که در استودیوها ساخته میشدند از حضور کودکان بهصورت تجاری در داستانهای این چرخه استفاده میشد. سینمای ایران تا نیمه دهه60تجربه قابل توجهی در تولید فیلم بلند برای مصرف کودکان و نوجوانان نداشت.
با تأسیس بنیاد سینمایی فارابی در سال1363، یکی از مهمترین برنامههای این نهاد دولتی راهانداختن جریان تولید فیلمهای مناسب برای کودکان و نوجوانان بود. علت این علاقه سیاستهای بخشنامهای بود که براساس آن باید کودکان و نوجوانان را از تماشای فیلم غیرایرانی خودکفا کرد. این خودکفایی از ایده الگوسازی با سینما برای کودکان میآمد. سیاستهای فارابی تلاشی بود برای ساختن سینمایی که خود ساختارهای مناسبی برای تولید و عرضه انواع فیلم را داشته باشد. اما چون در این روش، بازار و رابطه عرضه و تقاضا درنظر گرفته نمیشود، سیاستهای مقطعی تداومی ندارند.
اولین تولیدی که فارابی راه انداخت، ساخت فیلمی براساس مجموعه تلویزیونی «مدرسه موشها» بود. این مجموعه که مرضیه برومند در آن نقش اساسی داشت، بین کودکان بسیار با اقبال روبهرو شده بود. محمد علی طالبی بهعنوان کارگردان سینمایی در کنار برومند قرار گرفت تا حاصل کار سینمایی شود. شهر موشها نخستین ساخته چرخه فیلمهای کودکان و نوجوانان در دهه 60در سال 1365با فروش 26میلیون تومانی خود رکورد چشمگیری از فروش را پیش پای سینمای ایران گذاشت. مسئولان خوشحال بودند که نخستین پیشنهاد آنها برای راهافتادن این چرخه با اقبال عمومی و فروش تجاری روبهرو شده است. هجوم بچهها برای تماشای تپل و دمدراز و سرمایی در سینما همه را دلگرم کرده بود. فیلمنامههای فراوانی برای ساخت فیلمهای کودکان و نوجوانان به فارابی ارائه شد. همه آماده بودند که سینمای کودک فارسی را متحول کنند. اما جنگ شهرها و تعطیلی سینماها و مدارس عامل مهمی در کاهش شدید تولیدات کودکان بود. تا سال1369که سینمای ایران یکباره با سونامی فیلمهای کودکان و نوجوانان چرخه جدیدی را راه انداخت، تنها یک فیلم مناسب برای کودکان و نوجوانان ساخته شد که فروش چندانی هم نداشت: «کارآگاه 2»(بهروز غریبپور/ 1368). فیلمی براساس یک نمایشنامه موفق برای کودکان.
در سال1368یک سال بعد از پایان جنگ تحمیلی، فارابی همه تهیهکنندگان را با وام و آموزش و پرورش با قول فرستادن دانشآموزان به سالنهای سینما به ساخت فیلم برای کودکان و نوجوانان خوشبین کرد. در سال1369از 60فیلم اکرانشده در سال، 6فیلم را فیلمهای مناسب برای کودکان و نوجوانان تشکیل میداد. «پاتال و آرزویهای کوچک»(مسعود کرامتی)، «دزد عروسکها» (محمد رضا هنرمند)، «شنگول و منگول»(پرویز صبری)، «شکار خاموش»(کیومرث پوراحمد)، «کاکلی» (فریال بهزاد) و «میهمان ناخوانده» (کارگروهی) اغلب با استقبال قابل توجهی روبهرو میشوند. موفقترین فیلم دزد عروسکها از محصولات حوزه هنری است که از لحاظ جلوههای بصری، شخصیتها و سکانسهای موزیکال بهتر از بقیه است و بیش از 24میلیون تومان درتهران فروش میکند. پاتال و آرزویهای کوچک با بیش از 12میلیون تومان، پرفروش دیگر این گروه است. با چنین با موفقیتی، سینمای ایران دهه70 را با خوشبینی بزرگی برای ساخت فیلمهای منتسب برای کودکان و نوجوانان آغاز میکند.
در الگوهای روایی این فیلمها، حضور یک معلم، مادر و یا مرشد همیشه برای کودکان وجود دارد. در شهر موشها، آقا معلم نماد این شخصیتهاست. خاصیت این شخصیت تصحیح سریع و صریح ناهنجاریهای رفتاری کودکان است. حضور یک شخصیت تپل و صحنههای غذاخوردن این شخصیت هم یکی از صحنههای قراردادی این فیلمهاست. ترانه و آهنگ، چه آنهایی که داستان با آنها پیش میرود و چه آنهایی که با هدف فضاسازی ساخته میشوند، در فیلمهای این چرخه نقش تعیینکنندهای دارند. بهعبارت دیگر فیلمهایی موفق هستند که صحنههای موزیکال بهتری دارند. اهمیت این صحنهها را باید در دورانی درنظر گرفت که جامعه در شرایط جنگی قرار دارد و فضای کلی کشور متاثر از این رویداد بزرگ است. فروش اغلب این فیلمها بهخاطر حضور بزرگسالان همراه کودکان در سینماست؛ بزرگسالانی که نیاز به شادی دارند و فیلمهای کودکان با صحنههای خود این موقعیت را فراهم میکنند. ترانههای فیلمهای شهر موشها و دزد عروسکها اکنون از نشانههای مهم دهه60 محسوب میشوند.
ریشههای تولید فیلمهای مناسب برای کودکان بعد از انقلاب
ترانههایی از اتاق آپارات
در همینه زمینه :