آشنایی با زندگی اصغر قندچی، کارآفرین و مؤسس نخستین کارخانه تریلر و کامیون داخلی
پدر کامیونسازی ایران
زندگی اصغر قندچی مؤسس کارخانه «ایران کاوه» و از کارآفرینان بزرگ ایران، سرشار از تجربه و آموزش است. مردی که به پدر کامیونسازی ایران مشهور است، از یک کارگاه 6متری تعمیر خودروهای سنگین در 16سالگی، به ریاست نخستین کارخانه تریلر و کامیون داخلی رسید، آن هم کارخانهای که خودش ساخته و برای چند هزار نفر شغل ایجاد کرده بود.
فراری از درس و عاشق کار
اصغر قندچی سال 1307در تهران به دنیا آمد. او از همان دوران ابتدایی نشان داد که عاشق داشتن کار و شغل است. خودش در خاطراتش گفته:«ما ساکن محله قناتآباد تهران بودیم، نزدیک میدان اعدام، خانوادهام همه اصالتاً بازاری هستند ولی پدرم وکیل بود و به درس و مدرسه اهمیت زیادی میداد. حتی آن زمان خواهرم مدرسه میرفت اما من از درس خواندن اصلاً خوشم نمیآمد و همیشه از مدرسه یک ثلث یک ثلث فرار میکردم و میرفتم سر کار. یکبار مادرم به داییام گفت که این مدرسه نمیرود، آن بنده خدا هم مرا کشید کنار و گفت اصغر چرا مدرسه نمیروی؟ من هم هیچی نداشتم به او بگویم؛ اینجوری شد که خودش با من فردایش آمد مدرسه و از مدیرمان پرسید این چند روز است مدرسه نیامده؟ آن بنده خدا هم گفت یک ثلثی هست! بعد داییام گفت که باید مدرسه بروم و مرا سپرد به مدیر، ولی خب هنوز از مدرسه بیرون نرفته بود که از درخت و دیوار رفتم بالا و پریدم در کوچه و دوباره فرار کردم. من اینجوری درس خواندم و کلاً ۷ کلاس مدرسه رفتم و از بچگی جذب کار شدم.»
کار، کار و کار
قندچی از کودکی بهعنوان کارگر در تعدادی از نخستین گاراژهای تعمیر اتومبیل ایران کار کرده بود. یکی از این کارگاهها به مستشاران آلمانی تعلق داشته و او توانسته بود از تکنسینها و مهندسان آلمانی در ایران، فنون بسیاری را در زمینه خودرو و صنعت حملونقل بیاموزد. او در اینباره گفته است: «چون بچه زرنگ و علاقهمندی بودم، از استادکارها خیلی یاد گرفتم و چشم و گوشم بهکار باز شد، آنجا انواع تعمیرات انجام میشد، موتورهای آسیاب، لکوموتیو و... چون تعمیرگاه بزرگ و استادکارهای حرفهای آن زمان در کشور نداشتیم، خیلی کار برای آن مجموعه میآوردند.» او خیلی زود توانست با همت و تلاش، صاحبکار خود شود؛ «از ۱۶ سالگی برای خودم دکانی باز کردم در اندازه 3متر در 2متر و بعد یواشیواش محل کارم را توسعه دادم به 15متر و 30متر و 100متر و 500متر تا به ۲۵۰ هزار مترمربع رسید... هوا روشن میشد کار را شروع میکردم و با عشق و علاقه تا دیروقت کار میکردم و فقط به فکر پیشرفت بودم، فقط کار، کار و کار... .»
جنگ جهانی دوم و کامیونهای تعمیری
جنگ جهانی دوم اگر برای بسیاری چیزی جز ویرانی در پی نداشت اما برای قندچی یک فرصت بود. او از باقیماندههای قطعات جنگ جهانی دوم استفاده میکرد تا کامیونهای ماک را که خراب شده بودند، کامل کند و در این کار از موتورهای انگلیسی کامنز که در آن روزگار برای چاه آب استفاده میشد، بهره میبرد. در خاطراتش گفته: «یادم هست دو تا دلال بودند که برای من از این کشورها جنسها و قطعات ماشینها را میآوردند و من هم آنها را میخریدم و روی ماشینها سوار میکردم. ما هم یواشیواش با همان قطعات، ماشین جمع کردیم و مدتی هم نگذشت که این خودروهایی که از جنگ جهانی باقیمانده بود سر از خرمشهر درآورد و به سمت تهران سرازیر شد و ما با کمک این خودروها و قطعاتی که میآوردند، هر روز ماشینهای بیشتری را جمع میکردیم و اینجوری بود که کار را توسعه دادیم. در کنار اینها چند سالی هم که گذشت دیگر خودم شروع کردم به تولید؛ چون آهنگری را کنار مکانیکی آموخته بودم و فولاد و فلزات را میشناختم، بعضی از قطعات را میساختم یا کیفیت آنها را ارتقا میدادم. تا جایی که اسم گاراژم پیچید و هر چی ماشین سنگین تصادفی و چپ کرده بود، میآوردند پیش خودم؛ ما هم مثل پینهدوز، همهچیز را وصلهپینه میکردیم تا ماشین درست شود. اول کار هرچیزی را کپی میکردم و میساختم ولی کمکم میفهمیدم همهچیز را میشود درست کرد. مثلاً قطعات زیربندی ماک را تغییر میدادم.»
مردی که میجنگید
شروع کامیونسازی قندچی ماجرای جالبی دارد که از زبان خودش شنیدنیتر است؛«نماینده بنز آمده بود ایران و اعلام کرده بود که میخواهد اینجا خط تولید راهاندازی کند ولی چون دنبال مونتاژ بود و نه تولید، با دکتر نیازمند دعوایش شده بود و شاه هم به نیازمند و عالیخانی گفته بود حالا که با این نماینده بنز دعوا کردید، 6ماه وقت دارید که اینجا ماشین تولید کنید وگرنه باید وسایلتان را بردارید و از وزارتخانه بروید. اینجوری بود که آنها هم دنبال کسی میگشتند که کار را بلد باشد و آنها هم حمایت کنند تا ماشین بسازد؛ من اصلاً تا قبل از آن روز که آقای نیازمند آمد گاراژ، او را ندیده بودم.» بعدها نیازمند در خاطراتش قندچی را به یک شخصیت در فیلمهای وسترن تشبیه کرده بود. او گفته بود که قندچی یک عادت همیشگی داشت: «میجنگید.» او جنگ را آغاز کرد و نخستین کامیون را ساخت و در نمایشگاه دستاوردهای صنعتی ایران، خودروهای ساخت خودش را به نمایش گذاشت. اصغر قندچی با پروانه ساخت کامیون در ایران، کار خود را شروع کرد. پس از آن کار قندچی گرفت و به صنعتگر تبدیل شد. براساس روحیاتش نام کارخانه را از شخصیت کاوه آهنگر گرفت و به عشق وطنش آن را «ایران کاوه» نامگذاری کرد. شرکت ماک آمریکا هم برای نخستین بار خارج از خاک آمریکا، حاضر به همکاری با اصغر قندچی میشود. تمام تلاشی که او برای بهبود کیفیت قطعات ماک انجام داد باعث شد کامیونهای ماک ساخت ایران بهتر از ماکهای وارداتی به فروش برسند! چون خیلی خوب امتحان پس داده بودند و کسانی که این ماکها را داشتند آنقدر راضی بودند که خود تبدیل به تبلیغ خوبی برای ماکهای ما شدند. آنطور که خود او میگوید در مجموع قیمت ماک تولیدی او در اندازههای کوچک و بزرگ 100تا 150هزار تومان بود و با تریلر و تمام قطعات جانبی یک ماک ایرانکاوه 300هزار تومان فروخته میشد؛ درحالیکه ماک آمریکایی بدون تریلر حدود 200هزار تومان به فروش میرسید. زندگی به کام او پیش میرفت تا جایی که بیش از 2هزار نیروی کار داشت.
بازگشت یک سازنده
مردی که به پدر کامیونسازی ایران معروف است، در خاطراتش از زمان جنگ تحمیلی گفته: «از جبههها خبر میرسید کامیونها زمینگیر شدهاند و باید کاری کرد. گفتند نیروی زمینی عراق در حال پیشروی است ولی ما «تانکبر» نداریم تا تانکهای ارتش را به منطقه ببرند. چون آمار ماشینهای سنگین تانکربر را داشتم گفتم شما 560تانکبر دارید؛ گفتند اینها همه خوابیده است و کار نمیکند، گفتم من راهشان میاندازم اما برای تعمیر و راهاندازی تانکبرها قطعه هم لازم بود. برای حل این مشکل بودجه نیاز بود. رفتند و آمدند گفتند بودجه نداریم. گفتم خود من بودجه کار را تأمین میکنم. فردا صبح رفتم و ماشینها را دیدم و کار را شروع کردم و چند ساعتی نگذشت که توانستم 20، 15ماشین را راه بیندازم.» قندچی پس از جنگ دوباره به کارگاهش بازگشت و تا آخر عمر هم در این کارگاه کار کرد و تا پیش از بستری شدن در بیمارستان همچنان در آن مشغول بهکار بود. او با قطعات باقیمانده از کامیونهای قدیمی خودش را سرگرم میکرد.