
این یکی را به فوتبالیها واگذار کنید
کمیسیون ورزشی مجلس شورای اسلامی بهدنبال برکناری اسکوچیچ و آوردن سرمربی ایرانی است

سعید مروتی، روزنامهنگار
اضافه شدن اعضای فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی به صف منتقدان سرمربی تیم ملی، تفاوتی ماهوی با بقیه سرودهای مخالفی که علیه اسکوچیچ سر داده میشود دارد. تأکید فراکسیون ورزش نهاد قانونگذار کشور بر انتخاب سرمربی ایرانی برای تیم ملی، بهعنوان تصمیم مجلس در رسانهها منتشر شده است که معنایش دخالت در حوزهای کاملا تخصصی است. اینکه فدراسیون فوتبال، اعضای کمیته فنی و کارشناسان و پیشکسوتان فوتبالی نسبت به عملکرد سرمربی تیم ملی نقد داشته و حتی قائل به برکناریاش باشند را میشود توجیه کرد. حتی اگر چنین تغییری را در این فرصت کوتاه باقیمانده تا آغاز جام جهانی فوتبال به سود تیم ملی ندانیم. کمااینکه به تازگی ابراهیم قاسمپور بهعنوان عضو کمیته فنی فدراسیون فوتبال رسما اعلام کرد سرمربی تیم ملی را قبول ندارد و از همان ابتدا مخالفش بوده. البته که حنای دراگان اسکوچیچ از همان ابتدا هم رنگی نداشت. در روزهایی که کمتر کسی به صعود تیم ملی از گروهش (و نه حتی راهیابی به جام جهانی) امید داشت و افتضاح ویلموتس فوتبال ملی را به لبه پرتگاه رانده بود و فدراسیون بیپول و آشفته، نومیدانه بهدنبال راهی برای ادامه مسیر (و حذف احتمالی) بود، اسکوچیچ بهعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و خیلی از کارشناسان، پیشکسوتان و مربیان محترم هم با عنوان سرمربی تیم «خونه به خونه» به تحقیرش پرداختند. میشود گفت در تاریخ فوتبال ایران هیچ سرمربیای مثل اسکوچیچ با چنین فضای منفیای کارش را شروع نکرد. بیتعارف او برای فدراسیون بیپول گزینه ارزانقیمتی بود که عدمتوفیقش، خیلی پرهزینه نبود. هزینه اصلی قبلاً بابت استاد ویلموتس پرداخت شده بود و بهنظر میرسید ما با اسکوچیچ چیز زیادی برای از دست دادن نداریم.
بقیه داستان را همه میدانیم. اسکوچیچ یا لوک خوششانس بود یا واقعا واجد توانایی و انگیزه، به هر حال ماموریتی که غیرممکن بهنظر میرسید را به ثمر رساند. و تقریباً از همان ساعات اولیه قطعی شدن صعود تیم ملی، زمزمهها در مورد برکناری و یافتن جانشین برایش، به صدایی رسا تبدیل شد. چه تغییر سرمربی تیم ملی فوتبال را صحیح بدانیم و چه غلط، به هر حال ما زمان مناسب برای این کار را از دست دادهایم. اگر رگ گردنیهای کارلوس کیروش همچنان پیگیر ماجرا باشند یا دلتنگهای حضور سرمربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی گلایه کنند یا حتی مربیان محترم در نشستهای خبری کنایه بزنند و یا اصلا بشود به استناد بازی تشریفاتی با کرهجنوبی و بازی دوستانه با الجزایر زیرآب اسکوچیچ را زد، همه اینها بهعنوان موضوعی فوتبالی قابل بحث و تحلیل است. اما اینکه نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی در فراکسیون ورزشی برای تغییر سرمربی تیم ملی تشکیل جلسه بدهند و نایبرئیس مجلس هم از مطالبات نمایندگان در این خصوص سخن بگوید، موضوعی نیست که افکار عمومی با آن کنار بیایند.
میزان رضایت یا نارضایتی عمومی از عملکرد اسکوچیچ یک داستان است و ورود مجلس به ماجرای تغییر سرمربی تیم ملی یک داستان دیگر. حالا اینکه اصرار بر حضور مربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی، چقدر کارشناسانه است هم بماند. این درست که اسکوچیچ به عنوان یتیم ترین سرمربی تاریخ تیم های ملی دچار بحران مشروعیت است (چنانکه حتی شکست های تیم ملی والیبال هم برای عده ای بهانه ای برای کوبیدنش فراهم میکند) و هر کس در هر مقام به دنبال تخطئه اوست ولی واقعا این یکی را نمی دانیم چگونه توجیه کنیم.
در روزهایی که مردم از نمایندگان مجلس در حوزههایی دیگر انتظارات و مطالباتی بر حق دارند، تشکیل جلسه برای تغییر سرمربی تیم ملی فوتبال، چیزی نیست که در انتهای فهرست انتظارات ملت از بهارستان هم جایی داشته باشد. جناب نیکزاد، نایبرئیس محترم مجلس دیروز در گفتوگویش با رسانهها بر نظرات تخصصی اعضای کمیسیون ورزشی تأکید کرد؛ با احترام بهنظر اعضای کمیسیون ورزشی که بهدنبال سرمربی ایرانی برای نیمکت تیم ملی هستند باید از آنها خواست تصمیمگیری درباره این یک مورد را بر عهده فوتبالیها بگذارند. در عوض موضوعات بسیاری هست که جامعه بیصبرانه منتظر تصمیمگیریهای تخصصی نمایندگان محترم مجلس در موردشان است. بحث برکناری سرمربی تیم ملی فوتبال را به اهلش واگذار کنید و در عوض دنبال حل مشکلات مردم بروید، گرهی باز کنید، گشایشی ایجاد کنید تا همه
دعاگویتان شوند.