• یکشنبه 4 آذر 1403
  • الأحَد 22 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 24
سه شنبه 17 خرداد 1401
کد مطلب : 162574
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/W65gx
+
-

شاهکارهای تمدن غرب

دیدگاه
شاهکارهای تمدن غرب

مهدی سعیدی؛کارشناس مسائل سیاسی

شاید هیچ حادثه مهمی در تاریخ هزاره گذشته، همچون آغاز استعمارگری غرب، جهان را متأثر از خود نکرده ‎است. آن روز که برای نخستین‎بار سودای جهان‌گشایی و دستیابی به ثروت‌های ماوراء بحار در دربار پادشاه پرتغال و اسپانیا شکل گرفت، کمتر کسی می‌توانست باور کند این اقدام می‌تواند بنیان‌های زندگی در غرب و شرق را دگرگون کرده و نظامی فراگیر مبتنی بر سلطه و استثمار بخشی از جهان بر بخشی دیگر شکل گیرد، اما چنین شد و در طول 5قرن تمام کشورهای آسیایی، آفریقایی، آمریکای لاتین به استثنای چند مورد، تحت سلطه استعماری یا نیمه‎استعماری کشورهای اروپایی درآمدند و منابع انسانی و طبیعی و فرهنگی آنان غارت شد و برای ساختن تمدن غرب به یغما رفت.
تا پایان قرن نوزدهم میلادی، تمامی بیش ‎از 130کشوری که امروزه در قاره‌های آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین به نام جهان سوم موجودیت سیاسی مستقل دارند، مستقیم و غیرمستقیم به زیرسلطه کشورهای استعمارگر غربی درآمده بودند. تا پایان این قرن فقط تعداد معدودی از کشورهای جهان سوم به‎طورمستقیم و تمام‎عیار ضمیمه امپراتوری‌های استعماری نشدند، اما این تعداد نیز به‎صورت دیگری عرصه حضور و نفوذ استعمارگران غربی شدند و از تبعات  آن دور  نماندند.
روژه گاردوی، فیلسوف، سیاستمدار و نویسنده شهیر فرانسوی دراین‌باره چنین می‌نویسد: «کشورهای اروپایی با روش‌های مشابه، دنیا را بین خود تقسیم کردند: انگلیسی‌ها از هند تا آفریقای شرقی و خاورمیانه، فرانسه از آفریقای غربی تا هند و چین و از مغرب تا اقیانوسیه، تزارها در سیبری، بلژیک در کنگو و هلند در اندونزی.»
با ورود اروپاییان به قاره آمریکا و دخالت نظامی کشورهای اروپایی در این قاره علیه بومیان، به‎تدریج  اروپایی‌ها به مناطق مختلف آن مهاجرت کردند. آمریکای شمالی توسط انگلیسی‌ها، آمریکای مرکزی ازسوی اسپانیایی‌ها و آمریکای‎جنوبی توسط پرتغالی‌ها و اسپانیایی‌ها به استعمار درآمد. چیزی نگذشت که کشورهای دیگر اروپایی، مانند فرانسه، هلند و آلمان نیز مناطق و مستعمرات ویژه خود را در این قاره مستقر کردند. اولین برخورد اروپایی‎ها با بومیان آمریکای لاتین، خشونت‎آمیز و غارتگرانه بود. مهاجمان پرتغالی و اسپانیایی برای غارت جواهرات و ظروف طلا و نقره- که دراین مناطق به‌وفور یافت می‌شد- و همچنین به‎منظور سیطره بر سرزمین‌های آنان، وارد جنگ خونباری شدند و به‎زودی تمدن آنان را در هم شکستند؛ به‎طوری‎که امروزه مجموع جمعیت این بومیان که زمانی سراسر آمریکای لاتین را فرا گرفته بود، از یک‌میلیون تجاوز نمی‌کند.
در دوره تسلط قدرت‌ها، استعمارگران ذخایر عظیم آفریقا را در اختیار گرفتند و به کشورهای متروپل صادر ‌کردند. به‎گفته قوام نکرومه، آفریقا قاره‌ای است ثروتمند که در آن مواداولیه فراوانی وجود دارد که اگر این مواد در داخل قاره به‎کار گرفته می‌شد، آفریقا به یکی از مناطق مدرن دنیا تبدیل می‌شد، اما مواد خام آن از قاره خارج و جهت توسعه بیگانگان به‎کار رفت. استعمار، این قاره را تبدیل به مزرعه بزرگی برای تولید انواع متنوع محصولات مصرفی جهان غرب، مثل پنبه، گندم، قهوه، دانه‌های روغنی و به موازات آن ارائه محصولات معدنی مانند طلا، مس و در آخر نفت خام کرد. مردان و جوانان این سرزمین به بردگی گرفته شده و میلیون‌ها سیاه‌پوست در وحشی‌گری اروپایی‌ها کشته شدند. پیشرفت جوامع آفریقایی به‎خصوص در زمینه‌های آموزش‎وپرورش، تکنولوژی، تجارت و تبادل تجربیات با بخش‌های دیگر جهان در عمل متوقف شد. قدرت‌های استعماری تلاش کردند تا با تهاجم فرهنگی و تبلیغ مسیحیت نوع غربی، فرهنگ آفریقا را تغییر دهند. این سیاست در غرب و جنوب آفریقا که تحت نفوذ اسلام نبود، موفق شد و نتیجه‌اش تبدیل مردم آن سرزمین‌ها به شهروند درجه دوم غرب بوده‎است.
دکتر عبدالله شهبازی، نویسنده کتاب «زرسالاران یهودی و پارسی» معتقد است؛ «آغاز استعمار به‌واقع ثمره پیوند 3کانون است: خاندان‌های حکومتگر اروپا که با قدرت سیاسی و نظامی خویش از مالکیت پلانت‌ها در برابر رقبای مهاجم حفاظت می‌کردند؛ صرافان و سرمایه‌گذاران بزرگ مراکز اصلی مالی اروپا که از طریق کمپانی‌های متعدد، سرمایه لازم را برای شکار برده و احداث پلانت‌ها تأمین می‌کردند و سرانجام، بنیانگذاران و مدیران این پلانت‌ها که «نخبگان پلانتوکرات» نامیده می‌شدند و الیگارشی حاکم بر پلانت‌ها به‎شمار می‌رفتند. در پیرامون این کانون‌ها شبکه وسیعی از دلالان و ماجراجویان و شکارچیان و تجار برده حضور داشت.»
پیوند این مثلث بود که همه جنایات چند سده گذشته در بیش‎از نیمی از جهان را رقم زد و بستر توسعه و رفاه بخش کوچکی از جهان را فراهم آورد. سلطه استثمارگرایانه که همچنان ادامه دارد و صورت‌بندی نوین و پیچیده‌ای در قالب مفهوم وابستگی یافته‎است و جهان سوم هنوز نتوانسته از زیر این زیاده‌خواهی انسان غربی رهایی یابد.
حکیم انقلاب اسلامی در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) بر ضرورت شناخت این بخش تاریک تاریخ بشریت تأکید ورزیدند و فرمودند: «جوان‌های ما این را توجه کنند: غربی‌ها 3قرن دنیا را غارت کردند؛ 3قرن! دنیا را غارت کردند. از شرق آسیا، از اندونزی، از فیلیپین، از نپال، از شبه‌قاره‌ هند بگیرید تا آسیای‎مرکزی و آسیای‎غربی و تا شمال آفریقا، بخش‌های مغرب آفریقا و تا سراسر آفریقای سیاه؛ غربی‌ها 3قرن اینها را غارت کردند؛ به اینجا اکتفا نکردند، آمریکای جنوبی را هم دست گذاشتند، آنجا را هم غارت کردند؛ قاره‌ آمریکا را! قاره‌ آمریکا هم صاحبانی داشت، تمدنی داشت، ملت‎هایی داشت؛ اینها با حیله‌های گوناگون ــ که همه‌ اینها در تاریخ‎های دقیق مشخص است؛ کتاب بخوانید ان‌شاءالله، این حقایق را بیشتر از نزدیک درک کنید ــ فاجعه آفریدند؛ قتل، غارت، کشتار جمعی، شکنجه، فشار، برده‌گیری، برده‌داری؛ این کارها را غربی‌ها کردند. در این 3قرن، در همان حالی‌که غربی‌ها در عمل این جور مشغول جنایت بودند، روشنفکرانشان و متفکرانشان برای دنیا قانون حقوق بشر کشف می‌کردند و وضع می‎کردند! یعنی این تناقض در عمل و قول، این ریاکاری غربی‌ها [مشهود است]. در عمل آن‎جور، در زبان این‎جور؛ کشورهای اروپایی، بعد هم آمریکا به‎معنای واقعی کلمه در سرتاسر دنیا انواع و اقسام جنایت‎ها را انجام دادند. خب، اینها شاهکارهای تمدن‎غرب است!»‌

این خبر را به اشتراک بگذارید