• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
شنبه 10 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 159598
+
-

سهل ممتنع

ژانر به‌عنوان مفهومی مناقشه‌برانگیز میان منتقدان، برای تماشاگر اصطلاحی است برای انتخاب ساده و درست

شهاب مهدوی؛ روزنامه‌نگار

یک
«مرد بازنده» و «روز صفر» به‌عنوان 2فیلمی که منتقدان از آنها به‌عنوان فیلم ژانر یاد می‌کنند، در اکران نوروزی پایین‌تر از انتظار فروختند. درحالی‌که به‌نظر می‌رسید مرد بازنده به‌عنوان نوآر ایرانی و در تداوم سریال پرمخاطب«زخم‌کاری» با استقبال مواجه شود.‌چنان‌که در مورد روز صفر نیز برخی اعتقاد داشتند این فیلم به‌عنوان تریلری خوش‌ساخت و جیمز باندی ایرانی با اقبال عمومی مواجه خواهد شد. اتفاقی که در نهایت رخ نداد. اگر فیلم‌های موفق در گیشه این سال‌ها را به لحاظ ژانری بررسی کنیم به این نتیجه می‌رسیم که تنها یک ژانر محبوب برای تماشاگر ایرانی وجود دارد؛ ژانر کمدی. کمی که به گذشته برویم در میانه‌های دهه ۹۰ به چند درام اجتماعی محبوب هم برمی‌خوریم (مثل «ابد و یک روز») ولی اگر بخواهیم مثلا به آخرین اکشن پرفروش سینمای ایران اشاره کنیم باید دست‌کم به ۲۵‌سال پیش بازگردیم. از این مقدمه می‌شود نتیجه گرفت که تماشاگر ایرانی ژانر گریز است؟ درنظر داشته باشیم که همین تماشاگر در همه این سال‌ها اکشن، فیلم ترسناک، نوآر و خلاصه محصولات هر ژانری را در حوزه سینمای جهان دنبال کرده است. پس الزاما چنین تماشاگری ژانر گریز نیست و شاید سابقه ذهنی‌اش از فیلم ژانر در مفهوم ایرانی، باعث می‌شود تا مثلا تریلر را به‌عنوان محصولی از سینمای ایران جدی نگیرد. ضمن اینکه سابقه تاریخی بر ژانر گریزی و علاقه به ساخت ملغمه و ترکیبی از گونه‌های مختلف را هم داریم. از سوی دیگر شرایط اجتماعی و اقتصادی هم در گرایش مخاطب ایرانی به فیلم‌ها و ژانرها، تأثیر‌گذار بوده است. مثلا هر وقت شرایط اجتماعی، اقتصادی نامطلوب بوده فیلم کمدی بیشتر با استقبال مواجه شده است. درحالی‌که در مواقعی که گشایش اقتصادی ایجاد شده و فضای اجتماعی باز‌تر بوده این درام‌های تلخ اجتماعی بوده‌اند که بیشتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. خلاصه اینکه رابطه سینمای ایران و مخاطبانش با ژانر، داستانی است مفصل که تنها بخشی از آن منتج از زیبایی‌شناسی است و بقیه ماجرا را باید در حوزه‌هایی چون جامعه‌شناسی و اقتصاد سیاسی دنبال کرد.

دو
اما اساسا ژانر چه مفهومی دارد؟در کوران نظریه‌پردازی درباره ژانر، به‌نظر می‌رسد این مفهوم آنقدرها هم ساده و ملموس نیست. در واقع مردم و مخاطبان تصوری از ژانر دارند که در مواردی با تعاریف برخی نویسندگان و پژوهشگران چندان منطبق نمی‌شود. دست‌کم می‌توان بر این نکته اذعان کرد که تعریف مخاطب عام از مفهوم ژانر زیادی ساده و تعریف نظریه‌پردازان بیش از حد دشوار و پیچیده است. سینماروها برحسب علائق و سلایق‌شان تعریفی غریزی از مفهوم ژانر دارند؛ تعریفی که از آنها برای دسته‌بندی فیلم‌ها استفاده می‌کنند تا مثلا بین تولیدات جنگی و آثار ترسناک تفاوت قائل‌شوند. تماشاگران در سراسر دنیا براساس همین دسته‌بندی‌های ساده فیلم‌های مورد علاقه‌شان را برای تماشا انتخاب می‌کنند. خیلی وقت‌ها که می‌خواهند برای دوست و آشنا درباره فیلم تازه‌ای که دیده‌اند توضیحی بدهند موجزتر و قابل درک‌‌تر از اشاره به ژانر فیلم نمی‌یابند. اگر «سینمای مؤلف» اصطلاحی است که میان منتقدان و نظریه‌پردازان و سینماروهای پیگیر و جدی اهل مطالعه رواج دارد، در مورد ژانر باید از گستره‌ای نام برد که یک سویش خاص‌ترین پژوهشگران مباحث نظری سینما و در سوی دیگرش معمولی‌ترین تماشاگران ایستاده‌اند.
به این دلیل ساده که وسوسه بررسی و تفسیر قواعد ژانری، بسیاری از منتقدان و پژوهشگران را درگیر خود کرده و از طرف دیگر، ژانر مقوله‌ای است که خیلی ساده قرار است فیلم‌ها را برای مصرف، دسته‌بندی کند و این دسته‌بندی اساسا با هدف جذب مخاطب صورت می‌گیرد. به همین دلیل در کار تبلیغات فیلم، اشاره به ژانر امری بدیهی محسوب می‌شود.

سه
مخاطب وقتی به ژانر اشاره می‌کند در واقع دارد در مورد خواست‌ها و توقعاتی که قبلا و براساس فیلم‌هایی که در گذشته دیده، در وجودش شکل گرفته و به سلیقه‌اش جهت داده صحبت می‌کند؛ تماشاگری که براساس جنسیت، سن و تحصیلات و چندین و چند عامل دیگر می‌تواند به ژانری علاقه‌مند و از گونه‌ای دیگر متنفر باشد؛ همان‌قدر که بچه‌ها در سراسر دنیا دوست دارند انیمیشن ببینند، زن‌های خانه‌دار اغلب ملودرام دوست دارندو پسرهای نوجوان هم به سینمای اکشن گرایش بیشتری نشان می‌دهند.
وقتی تماشاگر یک فیلم جنگی را برای تماشا انتخاب می‌کند، انتظارها و توقع‌های مشخصی از آن دارد؛ انتظارهایی که حاصل تماشای فیلم‌های جنگی در گذشته است که خود می‌تواند طیفی متنوع و گسترده را شامل شود ولی معمولا از قواعد مشخص و معینی پیروی می‌کند. مخاطب در عین حال که می‌خواهد براساس انگاره‌ها و الگوهایی که به آن عادت کرده پاسخ مثبت بگیرد، انتظار ندارد که همه آنچه می‌بیند برایش قابل پیش‌بینی باشد. یکی از دلایل مهم موفقیت فیلم‌‌های مهم و شاخص (که الگوهای برجسته ژانری هم محسوب می‌شوند) این بوده که در زمان اکرانشان تفاوت‌هایی با نمونه‌های مشابه داشته‌اند و همین تفاوت‌ها آنها را جذاب‌تر و شاخص‌تر کرده است. وقتی وس‌کریون در اوایل دهه90فیلم «جیغ» را کارگردانی کرد سال‌ها بود که در هالیوود فیلم ترسناک با الگوی «تین‌ایجر در خطر» جواب نمی‌داد ولی هوشمندی فیلمساز در بازی با قواعد ژانر ترسناک باعث شد زیرگونه‌ای که از اواسط دهه70میلادی دیگر طرفدار چندانی نداشت، محبوبیت از دست رفته‌اش را بازیابد.

چهار
ژانر از ریشه‌ها می‌آید و خاستگاه در آن اهمیتی کلیدی دارد. پشت‌سرهر ژانری، تاریخی نهفته و مجموعه‌ای از علت‌ها به شکل‌گیری قواعدش انجامیده‌اند. کنار الگوها و قراردادهای روایی، مفاهیم ایدئولوژیک و زمینه‌های فرهنگی هم کارکردی کلیدی دارند؛ مثلا زمینه فرهنگی ایران تناسبی با ژانر وسترن ندارد و به همین دلیل معدود وسترن‌های ساخته شده در سینمای ایران نازل و زیر استاندارد و غیرقابل باور از کاردرآمده‌اند. ژانر با عادت و تکرار شکل می‌گیرد ولی آنقدر انعطاف دارد که پذیرای تغییر و تحولات شود. به این دلیل واضح که ژانر برخلاف بسیاری از مفاهیم سینمایی از دل صنعت سینما بیرون آمده‌؛ نه از متن کتاب‌ها و محافل آکادمیک، هرچند درباره‌اش بیشترین نظریه‌پردازی‌ها صورت گرفته و انبوهی کتاب نوشته شده و این داستان همچنان ادامه دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :