• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
چهار شنبه 7 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 159355
+
-

مروری بر آثار میچ آلبوم

خاطرات قایق نجات

یادداشت
خاطرات قایق نجات

میچ آلبوم، نویسنده پرآوازه آمریکایی است که اکثر کتاب‌هایش به بیش از 42زبان دنیا ترجمه شده‌اند. او در ایالت میشیگان، شهر دیترویت و در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد. میچ آلبوم علاوه بر اینکه نویسنده چیره‌دستی است، نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس، مجری رادیو و نوازنده نیز هست و بیشتر نوشته‌هایش را از اتفاقاتی که در حرفه و زندگی روزمره‌اش رخ می‌دهد، الهام می‌گیرد و از آن داستانی شگفت‌انگیز می‌سازد. حقیقتی از لابه‌لای سطرهای نوشته‌های میچ آلبوم موج می‌زند که از ورای آن، خواننده به روحیات نویسنده پی می‌برد. از نوشته‌های میچ آلبوم در کتاب‌هایی چون «سه‌شنبه‌ها با موری»، «نفر بعدی که در بهشت ملاقات می‌کنید»، «تارهای جادویی فرانکی پرستو» و بسیاری از نوشته‌های دیگر او به این نکته پی می‌بریم که میچ آلبوم انسانی معتقد، نوع دوست و با روحیاتی لطیف است.

داستان چیکا
از آنجا که سرمنشأ نوشته‌های این نویسنده بزرگ از دل اجتماع و طبقه متوسط جامعه شکل می‌گیرد، هربار داستانی دلنشین و به یادماندنی از خود به جا می‌گذارد، مانند داستان «تماس» که درباره ویروس کروناست؛ ویروسی که در روابط بین مردم تحولی شگرف ‌وجود آورده است. شاید با خواندن این داستان پی ببریم، احوال تمام عالمیان در یک همه‌گیری یکسان است و تنها نوع برخوردشان در مصایب و رنج‌ها با یکدیگر تفاوت دارد. در خلال ترجمه کتاب «در جست‌وجوی چیکا» که شرح داستانی واقعی از یک دختر پرورشگاهی و بیمار است، متوجه شدم، میچ آلبوم در سفری که داوطلبانه پس از زلزله 2010به هائیتی داشته، با همیاری مردم، پرورشگاهی در هائیتی دایر کرده است. او هر چند وقت به هائیتی سفر می‌کند و مایحتاج کودکان نیازمند را نه‌تنها به لحاظ مادی بلکه به لحاظ معنوی و عاطفی برآورده می‌کند. در این میان، او با چیکا، دختر 3 ساله و یتیمی که خانواده‌اش را از دست داده بود، به‌دلیل بیماری‌ای که داشت، رابطه عاطفی نزدیکی پیدا می‌کند. میچ این دختر بیمار را به دیترویت میشگان، محل زندگی خودش در آمریکا می‌برد و آنچه از دستش برمی‌آمد را برای او انجام می‌دهد. داستان خواندنی تلاش‌های او برای مداوای چیکا، در واقع شرح داستانی واقعی است.

سه‌شنبه‌ها با موری
شاید ایرانیان با کتاب سه‌شنبه‌ها با موری بیشتر آشنایی داشته باشند.این داستان روایت ملاقات‌های هفتگی او با استادش موری و آنچه در این دیدارها از او می‌آموزد، است. به‌گفته نویسنده، قرار بود برایند این ملاقات‌ها یادداشت‌هایی باشند که با اتکا به آنها هزینه درمان استادش را فراهم کند. اما به ناگاه به کتابی ارزشمند تبدیل می‌شود که اکثر مردم دنیا آن را خوانده‌اند. همانطور که اشاره کردم، میچ آلبوم نوازنده است و با موسیقی آشنایی دارد. او به‌دلیل همین آشنایی با موسیقی، داستان «تارهای جادویی فرانکی پرستو» را با شخصیت محوری یک گیتاریست و از زبان موسیقی روایت می‌کند. رمانی بلند و تأثیرگذار و انگیزشی که از عشق و پشتکار می‌گوید.

غریبه‌ای در قایق نجات
«غریبه‌ای در قایق نجات» به‌عنوان آخرین کتاب میچ آلبوم، دوم ماه‌می 2021، مصادف با یازدهم آبان 1400به چاپ رسید. با آشنایی و علاقه‌ای که به نوشته‌های میچ آلبوم داشتم مترصد چاپ آن بودم و بلافاصله دست به‌کار ترجمه آن شدم. مانند اکثر داستان‌های میچ آلبوم، تا آخرین ورق از آنچه در عالم واقعیت رخ داده بی‌خبر هستیم. راوی این داستان نیز مردی زخم خورده و زجر کشیده است که از طریق دستنوشته‌های به‌جا مانده از او در قایق نجات، از سرگذشتش و آنچه بر او رفت آگاه می‌شویم. یک کشتی اشرافی، با مسافرانی از طبقه بالا و مرفه جامعه دچار حادثه می‌شود و فقط10 نفر از این حادثه جان سالم به در می‌برند و در یک قایق نجات، روزها و ماه‌ها با هم همسفر می‌شوند؛ 10نفر از طبقات مختلف جامعه؛ از صاحب کشتی گرفته تا کارگر روی عرشه. آنها که به کشتی دعوت شده بودند، به امید شکل گرفتن یک ایده بزرگ دعوت را پذیرفته بودند و آنها که از خدمه کشتی محسوب می‌شدند، به امید فراهم کردن پولی برای گذران زندگی. حالا، در قایق نجات تفاوتی بینشان نیست و همه تنها یک آرزو دارند؛ نجات از اقیانوس. در چنین وضعیتی «چیزی را که بدن بیشتر به آن نیاز دارد، از آن محروم است و این خود یک ریاضت است. تمام تمرکز به یک جا معطوف می‌شود و آن اینکه چگونه آن را به‌دست آورد.» نجات یافتگان، گرسنه، درحالی‌که یک کشتی مملو از مواد غذایی مقابل چشمانشان به قعر آب‌ها می‌رود و تشنه، درحالی‌که دورشان را آب فرا گرفته است، در میان دریای خروشان به مقصدی نامعلوم می‌روند. هر لحظه امواج اقیانوس و کوسه‌ها به آنها حمله‌ور می‌شوند و خبری از نیروی کمکی نیست، تنها باید از خداوند کمک بخواهند. گاه زیبایی‌های افق و اقیانوس را می‌بینند و به عظمت خداوند پی می‌برند و گاه امواج چنان آنها را در خود می‌بلعد که خشم خداوند را نظاره می‌کنند و کاری از دست‌شان برنمی‌آید. ما اغلب داستان‌هایمان را برای هم بازگو می‌کنیم. گاهی این داستان‌ها، روایت بقاست و گاه درباره حضور خداوند در زندگی‌مان. داستان‌هایی که باورش سخت است، مگر چیزی را که سبب به‌وجود آمدن آن شده باور داشته باشیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید