• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
سه شنبه 30 فروردین 1401
کد مطلب : 158606
+
-

روایت جنگ زیر پوست پاکستان

نگاه
روایت جنگ زیر پوست پاکستان

کتاب «نبرد تیله‌ها»، روایتی داستانی از شکل‌گیری تروریسم تا ترور افراد در قالب زندگی یک نوجوان پاکستانی به قلم علی‌اکبر حسینی است که از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. این کتاب خاطرات کودکی علی‌اکبر حسینی است که در قالب داستان نوشته شده است. نویسنده که خود اهل پاکستان و شهر کویته است، رشد تروریسم را در محله‌ خودش شاهد بوده و تأثیر منفی تروریسم بر افراد محل را از نزدیک دیده و آن را در قالب داستان نوشته است، سعی دارد آثار سوء تروریسم بر زندگی افراد یک محل امن را به تصویر بکشد؛ محلی که زمانی شیعه و سنی در آن در کنار هم زندگی می‌کردند و با رشد تروریسم در پاکستان و مخصوصا کویته، فاصله‌ای عجیبی میان آنها به‌وجود می‌آید و باعث بدبینی نسبت به همدیگر می‌شود‌ و این بدبینی به جایی می‌رسد که بسیاری از افراد محل، جان‌شان را از دست می‌دهند و آنهایی هم که زنده می‌مانند، یا به کشور‌های خارج مهاجرت می‌کنند و یا همانجا می‌مانند و هر لحظه را با ترس و وحشت سپری کرده و هر آن منتظر مرگ ناگهانی خود هستند. این کتاب از اتفاقات تلخ و شیرین سخن می‌گوید که گاهی مخاطب را می‌خنداند و گاهی می‌گریاند و گاهی هم وحشت‌زده می‌کند. در این رمان، فضاسازی محیط اجتماعی، فرهنگی و مذهبی پاکستان بسیار ملموس و تحسین‌برانگیز است. بیان انواع آداب و رسوم بومی، مذهبی و ملی همراه با رفتار متفاوت یا مشابه افراد و خانواده‌ها، تصویری زنده و جان‌دار از پاکستان و مشخصاً شهر کویته و باز به‌صورت اختصاصی‌تر از خیابان علمدار این شهر در مقابل چشم مخاطب ترسیم می‌شود. با توجه به اینکه فضاسازی و شخصیت‌پردازی رمان، دقیق انجام شده، مخاطب پس از خواندن رمان، احساس می‌کند او هم روزگاری دراز در خیابان علمدار کویته زیسته و آن مردم دوست‌داشتنی و خونگرم را از نزدیک دیده است. او هم با چشم خود شاهد تنش‌ها بوده و همراه با شخصیت رمان، بزرگ شده است. مخاطب با شروع رمان، همراه با اکبر، کودکی می‌کند؛ همراه با او از اینکه نصیرالدین را از دست داده شوکه می‌شود و ناخودآگاه اشکش فرومی‌ریزد که آن دوستی بی‌آلایش را گویا باید برای همیشه از دست رفته دانست. همانطور که فصل به فصل جلو می‌رود، از اینکه متوجه دست‌های پشت پرده و تحرکات مشکوک می‌شود همراه با اکبر قلبش فرو‌ریخته و دچار ترس و دلهره می‌شود. با شنیدن و خواندن خبر شهادت‌ها و عملیات‌های انتحاری مثل او خونش به جوش آمده و گاه سردرگم می‌شود.  با شنیدن خبر شهادت ناجوانمردانه پدر شریف و مهربان شرافت، خبر شهادت جگرسوز و شجاعانه خود شرافت، حتی خبر شهادت قاری صاحب در عملیاتی تروریستی در خاک افغانستان و در نهایت خبر شهادت جانسوز علی نوجوان و معصوم که هنوز چیز زیادی درباره‌اش نمی‌دانیم ولی همان اندک اطلاعی که نویسنده از او به ما می‌دهد به قدر خروار‌ها داده اطلاعاتی برایمان فهم، معرفت و شناخت به ارمغان می‌آورد.

این خبر را به اشتراک بگذارید