
چه کار کنیم تا فرزندانمان ذهنیت کارآفرین داشته باشند؟
بچههایی که باید ثروتساز شوند

سیدجواد حسینینصر
کدام پدر و مادری هست که دوست نداشته باشد فرزندش یک زندگی ایدهآل داشته باشد؟ با اینکه بیشتر والدین درگیر مشکلات مالی بوده و چند شیفت کار میکنند اما همیشه نگاهشان به آینده فرزندانشان است که زندگی خوبی داشته باشند. بخش اعظمی از این نگاه نیز بعد اقتصادی و مالی دارد؛ یعنی والدین دوست دارند که فرزندانشان در آینده، یک زندگی ایدهآل اقتصادی و نسبتاً مرفه داشته باشند. به این منظور، پای صحبتهای رضا یادگاری نشستهایم. یادگاری دکتری کارآفرینی داشته و کارآفرین اثرگذار ملی، بنیانگذار تاریخنگاری کارآفرینان و دبیر باشگاه کسبوکار یونسکو است. حرفهای او در اینباره شنیدن دارد.
خودتان را تربیت کنید
اگر قصد دارید که فرزندانتان را کارآفرین و اهل ثروتسازی باربیاورید، در ابتدا باید از خودتان شروع کنید. اساساً در حوزه تربیت فرزند، همهچیز از خود شما شروع میشود. ما معمولاً ذکر میکنیم که پدر و مادرها، باید ذهنیتی ثروتمند داشته باشند. آنها باید فقر را بد بدانند. البته که آدمی اگر فقیر به دنیا بیاید و در خانواده و وضعیتی فقرمحورانه به دنیا بیاید، بهخودی خود یک اتفاق منفی محسوب نمیشود و یک واقعیت است اما مسئله اینجاست که اگر فقیر باقیبمانید، در این صورت و بهاحتمال زیاد مسئولیتهای خودتان را به درستی انجام ندادهاید. پدر و مادرها باید به این درک برسند که فقر اکیداً چیز خوبی نیست. متأسفانه خیلیها در تهمایههای ذهنشان، نگاه نسبتاً مثبتی به فقر دارند. از یک طرف میگویند که مسئولیت کمتری دارد، از یک طرف دیگر میگویند خدا ثروتمندها را دوست ندارد. حالا کاری به این ندارم که بخشی از ثروتها بهصورت نادرست بهدست میآید و هر عقل سلیمی زشتی این امر را میپذیرد. اما پدرومادرها باید ذهنیت ثروتمند و ثروتسازی داشته باشند. باید فقر را بد بدانند. باید بخواهند که بهخاطر فرزندان خودشان و بهخاطر آینده آنها، ثروتسازی را جدیتر بگیرند.
به حرفهای دیگران توجه نکنید
نکته مهمتر بعدی هم این است که در این حوزه، پدرومادرها باید یاد بگیرند که به حرفهای رایج زیاد توجه نکنند. غالباً گفته میشود که با وجود این همه مشکل، اساساً ثروتسازی محلی از اعراب ندارد. البته من بهتر از همه شما در جریان مشکلات مالی و اقتصادی کلی ناشی از سوءتدبیرها، تحریمها و... هستم اما باید دقت داشته باشید که ما نمیتوانیم تا ابدیت منتظر بمانیم تا مشکلات عمومی حل شود و بعد دنبال ثروتسازی برویم. حتی در یک جامعه بدون مشکل نیز، این دولت نیست که برای مردم کار میکند، دولت صرفاً در نقش یک شتابدهنده ظاهر میشود و باقی کارها با مردم است. پس باید خودتان آستین بالا بزنید.
منتظر چه هستید؟
من بهعنوان یک کارآفرین و کسی که با کارآفرینها و ثروتسازان زیادی در ارتباط است، صراحتاً به شما میگویم که حداقلهای لازم در کشورمان برای کار کردن و ثروتسازی وجود دارد. ابتداییترین اصل موفقیت مالی این است که نباید منتظر بمانید. خیلیها عمرشان را هدر دادهاند و منتظرند که کسی یا فرصتی یا موقعیتی یا... بیاید و اتفاق بیفتد تا کارشان را شروع کنند. شما چنین نباشید؛ منتظر هیچ فرصتی نباشید و سریع دست بهکار شوید. بگذارید که فرزندان شما ببینند که شما آدمی هستید که منتظر نمینشینید و سریع دست بهکار میشوید.
هوش مالی
مرحله بعدی این است که هم خود والدین هوش مالی را جدی بگیرند و هم آن را به فرزندان خود منتقل کنند. عادت بدی در والدین وجود دارد که غالباً در گفتارهای خودشان، بچهها را عامل سرشلوغی خودشان و در نتیجه عدمدرآمد مناسب و وضعیت مناسب در خانوادهشان میدانند. این چه حرفهایی است که میگویند؟ اتفاقاً باید به فرزندانشان تفهیم کنند که ما بهخاطر شما هم که شده ثروتساز خواهیم شد و شرایط را ایدهآل خواهیم کرد. وقتی فرزند شما این رفتارها را ببیند، اساساً نگاه مثبتی هم به هوش مالی پیدا خواهد کرد. شاید بپرسید که ما با این وضعیت مالی، چطور میتوانیم برای فرزندانمان انگیزهبخش باشیم؟ هیچ اشکالی ندارد، همین الان هم میتوانید شروع کنید. هم خودتان شروع به ثروتسازی و موفقیت مالی کنید، هم برای اینکه فرزندانتان انگیزه بگیرند، آنها را پیش دوستان، آشنایان و همکارانی ببرید که به موفقیتهای مالی رسیدهاند و این دیدارهای تعمدی را برنامهریزی کنید. بسیار دیدهام که کارآفرینها در دوران کودکیشان، بعد از آشنایی با یک فرد موفق شروع به پیشرفت کردهاند. شما هم چنین رویههایی را در پیش بگیرید و چنین دیدارهایی را با افراد موفق، برای فرزندانتان تدارک ببینید.
کشف استعداد فرزندان
سعی کنید در حوزه استعدادهای فرزندتان قدم بردارید. البته متأسفانه در ایران نظام استعدادیابی درستی نداریم. بیشتر مدارسی هم که چنین ادعایی دارند، صرفاً میخواهند دل والدین را بهدست بیاورند و به چیزی اشاره میکنند که باب میل آنها باشد. سعی کنید از مشاوران مجرب استفاده کنید تا ببینید فرزندتان در چه حوزهای ورود کند موفقتر است. دقت داشته باشید که در زندگی باید بین درآمد، علاقه، استعداد و خدمت به دیگران، تعادلی داشته باشید و درباره فرزندتان نیز دنبال حوزهای باشید که اینها در آن به تعادل و تقاطع برسند. صرفاً استعداد مهم نیست، قطعاً درآمد و در کنارش خدمت به دیگران و کاری که توانش را داریم نیز مهم است.
فرزندانتان را «کاری» کنید
بیشتر کارآفرینهایی که با آنها در ارتباط بودهام، در دوران نوجوانی و کودکی کار نیمهوقت داشتهاند؛ حالا یا به پدر یا پدربزرگ یا عمو یا دایی یا کسی کمک میکردهاند. تقاضا دارم که فرزندانتان را به این صورت درگیر کار کنید. حتی اگر شده پولی به کسی بدهید که مثلاً در ازای کاری که واگذار میکند به فرزند شما، به او پرداخت کند. یکی از کارآفرینها برایم تعریف میکرد که پدرش این کار را کرد تا او اهل کار باشد و وقتی بعدها متوجه این اتفاق شد، احترامی که به پدرش داشت چندبرابر شد. اکیداً پیشنهاد میکنم حتی اگر شده تحت فشار مالی هم قرار بگیرند، والدین یک ماهی در تابستان مرخصی بگیرند و فرزندانشان را به جاهای مختلف ببرند تا با کسبوکارهای مختلف آشنا شوند؛ کارخانه، فروشگاه، تولیدی و... . صرفاً بچههای خود را به مهدها و مدارس و فوقبرنامهها نسپارید که از دستشان راحت شوید و به کارهایتان برسید. برای آیندهشان برنامه داشته باشید. کاری کنید که با کارفرماها صحبت کنند و کمکم کار موردعلاقهشان را پیدا کنند. توصیه بعدیام نیز کسبوکارهای خانوادگی است که خیلی میتواند در این مسیر کمکرسان باشد؛ کسبوکارهایی که همه اعضای خانواده را با هم درگیر کار میکند.
دنبال موج نباشید ،دنبال منطق باشید
توصیه اکید میکنم که در تربیت اقتصادی فرزندانتان دنبال موجها نباشید، دنبال منطق باشید؛ مثلاً نگویید الان فوتبالیستها یا پزشکها ویا بسازبفروشها و... درآمد خوبی دارند، پس فرزندم باید که به چنین حوزههایی ورود کند. ما اینها را موج میدانیم. البته مخالف ورود فرزندان شما به این حوزهها نیستیم ولی با یک منطق درست. شاید منطق درست، این باشد که فرزندتان که نیمچه علاقهای هم به کسبوکار خانوادگی شما دارد، همان را ادامه بدهد و پول در همانجاست یا منطق درست این باشد که اصلاً برود پزشکی بخواند. اصل، رفتار براساس منطق درست است نه براساس موجهای اقتصادی و درآمدی موجود در جامعه. سعی کنید فرزندانتان را طوری باربیاورید که به قول خودمان «دست بده» داشته باشند نه «دست بگیر». این را از یکی از کارآفرینان خوبمان یاد گرفتم. یکی از نیروهای خوبش رفته بود که برای خودش کار کند و بعد از مدتی ورشکسته شده و بازگشته بود. وقتی دلیل را جویا شده بود، این کارآفرین گفته بود چون تو دست بگیر داشتهای، دست بده نداشتهای.
چیزی که والدین باید درک کنند
حقیقت امر این است که حتی در ادبیات دینی ما نیز فقر بهشدت مذمت شده است. حضرت امیر علیهالسلام فرمایش کردهاند که اگر آب و خاک داشته باشید ولی فقیر باشید، ملعون خداوند هستید یا در احادیث دیگری داریم که فقیر حتی در سرزمین خود غریب است و ثروتمند حتی در غیرسرزمین خود آشناست و یا حتی مراجع تقلید ما صراحتاً اشاره میکنند که فقیر، یعنی که ستون فقراتش شکسته و حتی نمیتواند بایستد؛ چه برسد به اینکه قیام و مقاومت هم بکند. یا اینکه اگر جیبتان پر نباشد، اساسا نمیتوانید به خوبی وظایف حتی دینیتان را هم به جا بیاورید. اینها را پدرومادرها باید کاملاً درک کنند.