
متاورس، برندسازی و چیزهایی که باید خود را برای آن آماده کنیم

حسین گنجی- روزنامهنگار
گویا تلاش مدید انسان برای شکلدادن جهان خود، به مرحله عملیاتی و تحققپذیریاش نزدیک شده است. امروز دیگر زندگی در رؤیا یا زندگی درون جهانی که هنرمندان و بهخصوص نقاشان ایجاد میکردند، رؤیا نیست. انسان به مدد چیزی که در سالهای اخیر به برنامه برندسازی معروف شده، در تلاش است تا تصویری مطلوب از خود، شهر خود، محصول خود و جهان پیرامونی خود به دیگران نشان دهد. با وجود شبکههای اجتماعی و بهخصوص اینستاگرام تا حدودی این تصویر انتزاعی و بدلی شکل گرفت و از دلش مفهومی مثل اینفلوئنسرها سر برآوردند، اما این تمامی آن چیزی نبود که انسان در رؤیایش بهدنبال آن بود.
آغاز سرمایهگذاری بر برندسازی
انسان هرچه پیش میرود، بهدنبال جهانی ترسیمپذیر و قابل کنترلتر است. جهانی که ابتدا بستر شبکههای اجتماعی تمرین زیست در آن را فراهم کرد، حالا با متاورس میخواهد به واقعیت ما نفوذ کرده و تمامی محیط ما را به اشغال خود درآورد؛ جهانی که در آن لمس دیگری در کیلومترها دورتر، دیگر دور از دسترس نیست. میگویم «اشغال» زیرا هنوز نمیتوانم به این جهان پیشرو ایمان و اعتماد داشته باشم ولی این واقعیت انکارناپذیر پیشروی ماست با تمامی بیاعتمادیای که نسبت به آن شاید وجود داشته باشد؛ همچنان که بر سر شبکههای اجتماعی وجود داشت و امروز بدون آنها زندگی گویی وجود ندارد.
فکر میکنم متاورس را باید آغاز سرمایهگذاری بر مفهومی به نام برندسازی و زندگی آنگونه که در رؤیا بدان میاندیشیدیم، بدانیم. در این جهان تازه، برندسازی دیگر شغلی تکساحتی برای طراحی رفتار و ارتباطات و هویت بصری ما نیست و با مجموعهای از حرفهها نهتنها انسان را به آنچه میخواهد نزدیک میکند بلکه آنچه میخواهد را به مدد متاورس میسازد و دیگر فاصله ایده و فکر تا اجرا و تصویر و بدلشدن به زیست واقعی در حد چند کلیک خواهد بود. اینکه چقدر برای ما تعالیبخش خواهد بود یا خیر، موضوعی است که باید بیشتر و در فرصت بهتر بدان پرداخت. جهانی که هر ایدهای قابل اجراست، هم جسورانه است، هم ترسناک و هم هیجانانگیز و هم اضطرابزا.
جهان متاورس و شفافیت در دانش، ایده و فکر
برندسازی، از برندسازی شخصی تا برندسازی محصول و شهر و مکان، در این جهان جدید میدان وسیعی برای فکر و عمل دارد و شاید به جایگاه واقعیای که بهدنبالش هست، نزدیکتر است. اگر برندسازی روزگاری پس زده شد، مثل هر مفهوم تازهای، و بعد به اکراه پذیرفته شد و اکنون در دورهای است که به افراط و کاریکاتوروار در حال اجراست، در آیندهای که متاورس در حال شکلدادن آن است، میداندار و بخش لازم هر زندگی و هر چیز تازهای خواهد بود که میخواهد دیده یا خوانده شود. آنجاست که شما هر حرفی در حوزه برندسازی میزنید امکان بهوجود آمدن، ایجاد و خلقشدن پیدا میکند و دیگر سویههای کاریکاتوری و حرفهای بیمبنا کنار میرود، زیرا نتیجه حرف و کار و ایده شما بهسرعت قابل مشاهده خواهد بود و اگر اشتباه کنید دیگر اینطور نیست که صاحب کسبوکار نفهمد یا سنجهای برای ایده شما نداشته باشد، بلکه بهسرعت شما را با گزینههای مطلوبتر جایگزین میکند.
به این تعبیر باید گفت که جهان متاورس چون فکر را بهسرعت به ایده و ایده را به شکل واقعی به عمل وصل میکند، دیگر جای سخن بیدانش نیست و پرده ایدههای بیاساس و دانشهای غل و غشدار کنار زده میشود. متاورس شفافیت در دانش، ایده و فکر میآورد و خلاقیت از غیر آن بهراحتی تمیز داده میشود. شاید بگویید در چنین فضایی باز هم متقلبین خواهند بود و از فیکنیوز تا فیکنما هرگز نمیمیرد. درست است، ولی به همان سرعتی که شاید ظهور کند به سرعت بیشتری، دستها رومیشود. ببینید اکنون و با حضور شبکههای اجتماعی چطور در زمانی بسیار اندک پرده انکار و اغراق و ریا کنار میرود، در جهان متاورس از امروز هم سریعتر میتوان آنچه را پنهان است، آشکارا دید.
ظهور شکل تازهای از اخلاق و ضداخلاق
اساساً وقتی در چنین جهانی قرار بگیرید دروغ گفتن نه کم که سختتر میشود و حرف زدن نه کم که نیازمند دانش میشود. حتماً در جهان موازی، تقلب جاری است ولی تقلب هم به هوشیاری و خلاقیت و دانش بیشتری نیاز دارد که طبعاً دست محدودی از افراد خواهد بود که این، آن سمت ترسناک ماجراست. از سوی دیگر حتماً شکل این رفتارها یعنی دروغگفتن یا راستی پیشهکردن، نوشتن و خواندن و گفتن نیز تغییر میکند و این آن لبه اضطرابزای این جهان جدید است؛ آنجا که مفاهیمی مثل اخلاق، خانواده و بسیاری دیگر با تعاریفی متفاوت از امروز به حیات خود ادامه میدهند و شکل زندگی انسان صدها برابر متفاوتتر از شکل زندگی امروز ما در نسبت با 100سال پیش خواهد بود.
ابتدا از برندسازی گفتم زیرا سبک زندگی امروز ما ذیل این مفهوم دچار دگردیسی شده و این مفهوم در آینده براساس انتظاراتی که از متاورس و قابلیتهای آن است بیش از امروز ما را در برخواهد گرفت. چه بخواهیم و چه نخواهیم ما داریم از یک برند یا تقلید میکنیم یا اثر میپذیریم و یا در خوشبینانهترین حالت در حال برندسازی به سبک خودمان از خودمان هستیم. این شامل شخصی، سازمانی، محصولی و شهری هم میشود و بهطور کلی با دیدن دیگران خود را جانمایی میکنیم.
این دیگران در جهان متاورس پررنگتر میشوند، برندسازی جایگاه اساسیتری پیدا میکند و مفهوم زیست و سبک زندگی با برندها تنیدگی بیشتر، با تقلید و الگوبرداری تفاهم و ارتباط بیشتر و با خودسازی به جهت اثرگذاری در سطحی بالاتر دامنه اجرایی و تحقق بیشتری بهخود خواهد گرفت. در این شکل و دنیای نو، همانطور که در خبری که چند روز پیش منتشر شد که زنی در بستر متاورس با تجاوز روبهرو شده و نتوانسته خود را نجات دهد و بهنوعی در یک جهان تعریف شده گرفتار مانده است، با شکل تازهای از اخلاق و ضداخلاق آشنا میشویم که اگر برای آن آمادگی نداشته باشیم و به انکارش برخیزیم یا به جدال با آن بپردازیم، باز هم شکست خواهیم خورد.