هیچوقت یک گاو را بغل نکن!
مهدیا گلمحدی - روزنامهنگار
مراکز مشاوره روانشناسی تمام کشورهای جهان هر روز محل رفتوآمد درمانجوهایی است که از بغلکردن یک گاو، نادم و پشیماناند و برای درمان عوارض آن وقت و هزینه زیادی صرف میکنند. گاوی که شاید همه ما در برههای از زندگیمان با آن روبهرو شده یا نشده باشیم، چه جنون گاوی داشته باشد چه نداشته باشد، به محض یافتن آغوشی گرمتر یا یونجهای تازهتر به شکل جنونآمیزی شما را رها میکند. در حالی که تلاش میکنید عشق شما را هضم کند، جهاز هاضمه او فقط مشغول نشخوار علفهای هرز است؛ که اگر چنین نبود 4معده برای این میل بیپایان نداشت.
وضعیت گاوهای مزارع و دامپروریها البته کمی متفاوت است. مرام دارند و به جای منمن گفتن همیشه میگویند ما. باهوش هستند و اگر گوسالهشان زمانی صاحب بچه شود برای نگهداری از آن کمکش میکنند (بله؛ ادعایی کاملا علمی و پژوهشی است)، دوست و دشمن را بهخوبی میشناسند و بهگفته دانشمندان موجودات بامحبتی هستند. بغلکردن یک گاو در مزرعه ضرر که ندارد، شاید مزایایی هم داشته باشد. محبتکردن به هر موجود زندهای خوب است، اما پرسش اینجاست که تا وقتی کنار دستمان مادر، پدر، خواهر و برادر یا زن و فرزند و رفیق گرمابه و گلستانی هست، چرا یک گاو را بغل کنیم؟ میپرسید حالا کی خواست گاو را بغل کند؟ پاسخ این پرسش بجا، برنامه روانشناسها یا همان تراپیستهای چند مرکز درمانی در اروپا و آمریکاست. اصلیترین محور رواندرمانی این مرکز غیرانتفاعی رواندرمانی در نشویل و تنسی، روی بغلکردن گاوها cow-hugging therapy بنا شده است. در مرکز رواندرمانی موسوم به سیدیسی، رواندرمانگرها روی این واقعیت علمی برنامه درمانی خود را پیش میبرند که پس از هر بار بغلکردن موجودی که دوستش داریم هورمونهای آندورفین، اوکسیتوسین و دوپامین در بدن ترشح میشود و احساس آرامش به فرد دست میدهد و میزان استرس او کاهش مییابد. رواندرمانگرهای این مرکز شاید دلایل علمی و خاص خودشان را داشته باشند. اما باید از بشر بهاصطلاح متمدن امروزی پرسید جدای از شرایط کرونایی و لزوم فاصلهگذاری اجتماعی این روزها، چرا انسانی که اعضای خانوادهاش کنارش هستند یا دوست و سنـگصبـوری همزبان خودش دارد برای درمان، باید یک گاو را بغل کند؟