دیدار با منوچهر بدیعی، استاد و مترجم پیشکسوت در آستانه هشتادوسهسالگی
کرونا فروش کتاب را بالا برد
منوچهر بدیعی این روزها مشغول ترجمه «گارگانتوا و پانتاگروئل» اثر فرانسوا رابله است
فرشاد شیرزادی- روزنامهنگار
منوچهر بدیعی از معدود مترجمان خبره و قدر اول امروز ایران است. او را اغلب نخبگان و اهل ادبیات با ترجمههایی نظیر «چهره مرد هنرمند در جوانی» و دیگر آثار جیمز جویس میشناسند. بدیعی میگوید که در مدت 2سال شیوع کرونا، معمولاً از بیرون غذا سفارش داده و ارتباطش با جهان خارج به همین محدود بوده است و بس. اما اهل فکر و اندیشه میدانند که ارتباط بدیعی با جهان خارج به ارتباط فیزیکی او محدود نمیشود و او طی این دو سال ادبیات فرانسه را برای مخاطبان فارسی رصد کرده و حاصل کارش، ترجمه رمانی 5جلدی است که امیدواریم هرچه زودتر ترجمهاش به پایان برسد و مخاطبان فارسیزبان آن را بخوانند. منوچهر بدیعی تنها زندگی میکند اما در یک کلام میتوان گفت که جهانی است در گوشهای. گپ و گفت خودمانی و کوتاه ما را با او بخوانید.
آخرین کارهایی که میخوانید و ترجمه میکنید، کدامند؟ میتوانم درخواست کنم وعدههای ترجمهتان را به مخاطبانتان بگویید؟ 2سال اخیر چه کتابهایی خواندهاید و برای برگردان به فارسی مدنظر دارید؟
آخرین کاری که پایان ترجمههایم بهطور کامل خواهد بود، ترجمهای از کتاب «گارگانتوا و پانتاگروئل» اثر نویسندهای به نام فرانسوا رابله است. سالها پیش جزوه کوچکی ترجمه کردم که در مجموعه «نسل قلم» منتشر شد که اشارهای به این نویسنده دارد. فرانسوا رابله در واقع نخستین نویسنده پس از قرون وسطی و دوران رنسانس فرانسه است. از مدتها قبل دوست داشتهام که برگردان کتاب او آخرین کار ادبیام باشد. کتاب او متن فوقالعاده طنزآمیزی است که نخستین اثر ادبی و شاید نخستین و آخرین اثر طنزآمیز زبان فرانسه باشد.
چرا آخرین؟ یعنی از قرون وسطی به بعد و پس از رنسانس دیگر زبان فرانسه طنز ندارد؟
فرانسویها برخلاف انگلیسیها چندان اهل طنز نیستند. این کتاب در مجموع 5جلد است که یک جلدش را بهطور کامل به فارسی برگرداندهام.
بنابراین این روزها مشغول ترجمه جلد دوم هستید؟
بله، جلد دوم این کتاب را ترجمه میکنم و باید ببینم در آینده چه میشود و چگونه پیش خواهم رفت. این کتاب را طبق معمول، انتشارات نیلوفر منتشر خواهد کرد.
به طنز این کتاب اشاره کردید؟ طنز کتاب از چه جنسی است؟ گفتید فرانسویها برخلاف انگلیسیها چندان اهل طنز نیستند؛ چرا؟
طنز انتقادی فرانسوی صریحتر از طنز انگلیسی است و خیلی شبیه به طنز خود ماست. در طنز فرانسوی صراحت لهجه وجود دارد. در عین حال، نوعی طنز انتقادی جدی محسوب میشود.
این طنز چه چیزهایی را هدف قرار میدهد؟
اگر بخواهم درست گفته باشم، خیلی چیزها؛ رفتار، عقاید، شیوه زندگی تا عناصر دیگر.
نثر کتاب چگونه است؟
توجه داشته باشید که نثر این کتاب، نثر 500سال پیش زبان فرانسه است. همانطور که گفتم رابله، نخستین نویسنده فرانسوی است که به زبان فرانسه نوشته است. فرانسویها پیش از او به لاتین مینوشتند. پس از آن هم دستکم من در ادبیات فرانسه نویسندهای را نمیشناسم که مانند رابله طنز نوشته باشد. فرانسویها فکاهی زیاد دارند اما بهمعنای واقعی کلمه، طنز در ادبیات آنها بسیار اندک است. گاهی اوقات وقتی این کتاب ترجمه میشود، در واقع به زبان فرانسه جدید آن را برمیگردانند و به چاپ میرسانند. متون مختلفی از ترجمه فرانسه این کتاب در اختیارم هست و در عین حال 4ترجمه انگلیسی این کتاب را هم در دست دارم. من مبتنی بر این کتابها ترجمه میکنم و پیش میروم. تکهای از این کتاب مدتها پیش در مجله چلچراغ چاپ شد.
برگردان 4جلد دیگر چقدر طول میکشد و وعده انتشارش را چه زمانی به ادبدوستان و طنزنویسانمان خواهید داد؟
اکنون ویراست آخر از «اولیس» جیمز جویس را در دست دارم. در تلاشم که این کار را جمع و جور کرده و بر این ویراست جدید منطبق کنم. جلد سومی هم بر این کتاب اضافه خواهد شد که شامل «بررسیهای اولیس» میشود؛آن هم احتمالاً مرور و کار مجددی میطلبد. قصد دارم این آثار را کناری بگذارم و وراثم، حالا هر کسی هستند، پس از درگذشتم هر کاری که خواستند با این آثار انجام دهند. توجه داشته باشید که در آستانه 83سالگی هستم. همواره توجه دارم که برنامهریزیهایم با توجه به محدودیت زمان باشد. نه فقط به مناسبت مرگ که سرنوشت همیشگی و همه ماست بلکه بهمناسبت از کارافتادن ذهن یا به هر جهت، ناتوانیهایی که ممکن است پیش آید و جلوی کار آدمی را بگیرد. پس با توجه به مجموع صحبتهایم، کار ترجمه این کتاب دستکم 3سالی به طول خواهد انجامید. در این بین هم اگر نبودم، این شعر مشهور شیخ بهایی مصداق مییابد که میگوید: «گر بماندیم زنده بردوزیم/ جامهای کز فراق چاک شده// ور نماندیم عذر ما بپذیر/ای بسا آرزو که خاک شده».
امیدوارم همیشه شما را سالم و تندرست ببینیم. برمیگردم به کتابی که این روزها مشغول ترجمه آن هستید. از دشواریها و تفاوتهای این ترجمه با ترجمههای دیگری که به سرانجام رساندهاید، بگویید.
از یک جهت بسیار آسان است. میتوانم برگردان فارسی این کار را با اولیس مقایسه کنم. جیمز جویس، اولیس را تعمداً دشوار نوشته است اما رابله خیلی ساده و راحت ولی به زبان قدیمی فرانسه نوشته است. به لحاظ دایره واژگان، لغات محدودی در اختیار نویسنده است. بنابراین با توجه به مجموعه دشواریهایش باید بگویم که برگردانش نسبت به اولیس آسانتر است. شکل جدید فرانسوی زبان را هم باید یافت که من با توجه به تجربه و سابقه سالیانم خیلی زود این کار را میکنم و از عهدهاش برمیآیم. اما در عین حال مانند برخی از مترجمان انگلیسی نیستم که کتاب، ترجمه آمریکایی یا انگلیسی دیگری دارد و مترجم همه تلاشاش را میکند تا کتاب را به مخاطب فارسی زبان بفهماند. اتفاقاً ترجمه درست اصلاً چنین نیست. بهطور مثال در بسیاری موارد، شعر طنزآمیز در کتاب وجود دارد که من خودم آن شعر را میگویم یا در آخر نکتهای اضافه میکنم. در مجموع به گمانم آسانتر از اولیس است. لحظه به لحظه، صفحه به صفحه و گام به گام در این کتاب، خواننده از خنده رودهبر میشود.
دوران کرونا را چگونه گذراندید؟
همانطور که میدانید من در کردان، تنها زندگی میکنم. غیر از دوران کرونا، بهویژه در زمستان هم معمولاً کسی حوصله نمیکند به من سر بزند. گاهی اوقات تماسی میگیرم تا برایم غذا بیاورند. وقتی غذا میآید میروم دم در و به طرف میگویم غذا را بگذارد پشت در و برود تا نه من او را ببینم و نه او مرا. 3دوز هم واکسن زدهام و تا امروز خودم را از این مرض نجات دادهام. میگویند در کردان هم چند نفری تا امروز از کرونا فوت کردهاند. اما چندان زیاد و قابل توجه نبوده است.
بهنظرتان تأثیر همهگیری کرونا روی کتاب و کتابخوانی چگونه بوده؟ متأسفانه این بیماری تا به امروز که ما شاهدیم، تأثیر منفیای روی فروش مطبوعات داشته است. برداشت شما از تأثیرش بر کتاب چیست؟
اتفاقاً از کتابفروشان شنیدهام که فروش کتابها در یکی، 2 سال اخیر بیشتر شده. مردم چون نمیتوانستند دور هم جمع شوند و با هم لطیفهسرایی کنند و جوک بگویند و بر سر و کله هم بکوبند، کتاب میخریدند و میخواندند. از یکی، 2 کتابفروش هم نه، بلکه از چند کتابفروش شنیدهام که در 2سال اخیر فروش خوبی داشتهاند.