
تهران، مارا ببخش

مهین قاسمخانی| خبرنگار:
در گذشته بیسواد به فردی گفته میشد که توان خواندن و نوشتن نداشت اما امروزه واژه بیسواد معنای متفاوتتری پیدا کرده و چه بسا انسانهای تحصیلکردهای که این عبارت دربارهشان مصداق پیدا میکند. در عصر و زمان ما برخی معتقدند بیسواد کسی است که در استفاده از فنآوریهای روز جهان ناتوان باشد. بعضی هم میگویند فردی که دانش کافی درباره مسائل روز جهان ندارد بیسواد است اما فارغ از همه این تعابیر و تعاریف، به نظر نگارنده، تعریف دیگری هم میتوان برای این واژه ارائه کرد.
بیسواد فردی است که محیط پیرامون خود را آنگونه که باید و شاید نمیشناسد. این واقعیت تلخ زندگی ما تهرانیهاست. وقتی فردی از ما میخواهد درباره تهران برایش سخن بگوییم؛ همه دانش ما درباره شهری که در آن زندگی میکنیم به آلودگیها و ترافیک آن خلاصه میشود و این نهایت کملطفی در حق شهری است که زیباییها و دیدنیهای بسیار دارد.
از باغهای کن در غرب گرفته تا کوههای پرشکوه البرز در شمال؛ از خانههای تاریخی مرکزشهر تا بیش از ۱۳۰ اثر تاریخی و هزاران ساله در شهرری، کاخها و کاخموزههایی که بخشی از تاریخ این سرزمین را در خود نهفته دارند. ما هر روز از کنار این داشتههایمان میگذریم اما نگاهمان معطوف به آنها نمیشود و متأسفانه این بیسوادی پنهان، فقط مختص به شهروندان عادی این شهر نیست. چندی قبل با یکی از مسئولان به تماشای برج طغرل رفتم.
او با اینکه فرزند شهرری بود و در این منطقه متولد و بزرگ شده بود اما درباره برج ۹۰۰ساله طغرل تقریباً هیچ نمیدانست و بدتر از آن اینکه تا آن زمان حتی داخل برج را ندیده بود. به نظر میرسد باید یک تصمیم جدی بگیریم و اول تهران را به تهرانیها بشناسانیم و بعد از همین ظرفیتها برای توسعه گردشگری در پایتخت بهره ببریم. تا زمانی که مردم، محله و شهر خودشان را به درستی نشناسند از ظرفیتهای آن هم بیخبر خواهند بود.
اگر تاکنون مردم ایران، پایتخت کشورشان را بهعنوان یک شهر گردشگری نشناختهاند، دلیلش نبود چنین ظرفیتی در تهران نیست بلکه علت این کفران نعمت را فقط و فقط باید در ناآگاهی یا همان بیسوادی پنهان خودمان جستوجو کنیم و در این زمینه فقط میتوان گفت تهران، ما را ببخش که فقط زشتیهای تو را میبینیم و بس.