• سه شنبه 1 خرداد 1403
  • الثُّلاثَاء 13 ذی القعده 1445
  • 2024 May 21
پنج شنبه 30 دی 1400
کد مطلب : 151299
+
-

رضا یادگاری، بنیانگذار تاریخ‌نگاری کارآفرینان ایرانی از تجربه‌اش در این حوزه می‌گوید

رکورددار بیشترین کتاب‌های ایرانی در آمازون هستیم

رکورددار بیشترین کتاب‌های ایرانی در آمازون هستیم

عیسی محمدی

بخشی از افراد مهم و نخبگان هر جامعه‌ای را، کارآفرینان و آدم‌های اقتصادی و ثروت‌ساز مهم آن جامعه تشکیل می‌دهند. چنین است که مطالعه زندگینامه و فراز و فرودهای زندگی این افراد برای بیشتر مردم جذاب است. به همین دلیل ژانر کتاب‌های زندگینامه افراد بزرگ اقتصادی و کارآفرینی، همیشه از اقبال خوبی در جهان برخوردار بوده است. در ایران نیز 2دهه‌ای است که این کتاب‌ها به‌شدت باب شده. شاید در 2 دهه اخیر، مهم‌ترین نامی که در ترویج این دست کتاب‌ها در ایران به گوش خورده را باید دکتر رضا یادگاری بدانیم؛ که با همراهی مهشید سنایی‌راد-همسرش- پروژه تاریخ‌نگاری کارآفرینان ایرانی را آغاز کرده و در حال ادامه آن هستند. یادگاری همچنین دبیر کمیته کسب‌وکار یونسکو، برنده جایزه ملی جلال آل‌احمد و بنیانگذار نخستین رستوران کتابخوان در ایران هم هست.

    چطور شد به فکر نوشتن کتاب و در کل نوشتن در حوزه کارآفرینی و موفقیت اقتصادی افتادید؟
جرقه این کار با همکاری من و جناب بهروز فروتن- که از کارآفرینان خوشنام ایرانی و بنیانگذار برند بهروز بود- زده شد. من کتاب بیوگرافی این کارآفرین را نوشتم. خود او که از این اتفاق خیلی استقبال کرد. البته از دو سه دهه قبل، در حوزه انتشار نخستین روزنامه و هفته‌نامه کارآفرینی ایران هم فعالیت می‌کردم. این بود که کم‌کم به سمت و سوی چاپ کتاب‌های کارآفرینی رفتم.
    بیوگرافی که از بهروز فروتن نوشتید، چه بازخوردهایی داشت؟
جالب بود که خود او به من گفت که من همیشه دوست داشتم به نوه‌ها و اطرافیانم بگویم که چه سختی‌هایی در این مسیر متحمل شده‌ام و همیشه باید اینها را تعریف می‌کردم تا ببینند چه راه سختی را آمده‌ام. اما با وجود این کتاب، آن را هدیه می‌دهم و بار بزرگی از دوشم برداشته شده است و خیلی خوشحالم. کسانی هم که به حوزه کارآفرینی در ایران علاقه‌مند بودند از این کتاب و این دست کتاب‌ها خیلی استقبال کردند.
    و بعد چه اتفاقی افتاد؟
ما دیدیم که این تجربه را می‌توانیم گسترش بدهیم. در نتیجه پروژه تاریخ شفاهی کارآفرینی و کارآفرینان ایرانی را راه‌اندازی کردیم. یعنی در اصل، اول کتاب زندگینامه این افراد را منتشر کردم. بعد از آن هم فایل‌های شفاهی و... را منتشر کردیم. هم‌اکنون چند صد عنوان کتاب در حوزه کارآفرینی به سبک کارآفرینان ایرانی را در انتشارات خودمان منتشر کرده‌ایم که بازخوردهای خوبی داشته و بخشی از آنها به چاپ‌های متعددی هم رسیده است.
    آیا در این میانه، ممکن است که بعضی‌ها از این قضیه سوءاستفاده کنند و بخواهند برای رزومه‌سازی هم که شده، اقدام به نشر کتابی برای خودشان کنند؟
در هر کاری احتمال هر خطایی و سوءاستفاده‌ای وجود دارد. نه در گذشته و نه بعد از این، هیچ وقت مدعی نخواهم بود که چنین امری اتفاق نخواهد افتاد. هرچند با شناختی که از فضای کارآفرینی ایرانی دارم، سعی می‌کنم اصالت و کیفیت برند خودم را حفظ کنم و اقدام به این کار نکنم. ولی اینکه در بین چند کتاب چند نمونه این‌طوری هم خدای ناکرده اتفاق بیفتد، واقعاً این را باید به‌حساب خطای انسانی گذاشت...
    در دوره‌ای که مطالعه ایرانی‌ها کم است و فروش کتاب‌ها هم وضع مناسبی ندارد، چه اصراری به چاپ کتاب‌هایی در حوزه کارآفرینی است؟
البته در بدیهیأت با شما موافقم، اما در راه‌حل‌ها شاید با شما موافق نباشم.

    یعنی چه؟
ایرانی‌ها کم مطالعه می‌کنند، چون تاریخ‌شان غالباً شفاهی بوده است نه مکتوب. اما اگر در همین ایران امروز هم کتاب خوب منتشر شود، بازخورد خواهد داشت. الان ببینید در ایران چقدر شاعر بزرگ داریم و چقدر کتاب شعر منتشر شده و چقدر هم دارد منتشر می‌شود. از شما می‌پرسم که پس چرا با این همه فراوانی در شاعر و کتاب شعر و اینکه فرمانروایی شعر در ایران به سینما و داستان و... واگذار شد، کتاب‌های فاضل نظری مجموعاً بیش از یک میلیون نسخه به فروش می‌رسد؟ پس در قدم اول اگر کتاب خوب منتشر شود، استقبال خوب هم خواهیم داشت. در مرحله دوم، باید کتاب خوب را خوب تبلیغ و بازاریابی کنیم. در همین ماجرای کتاب‌های فاضل نظری، من در جریان هستم که دوستان ما در انتشارات سوره مهر، چقدر با ظرافت حرفه‌ای تبلیغات و بازاریابی و حتی پیش‌فروش این کتاب‌ها را انجام می‌دهند. پس شما هم باید کتاب خوب تولید کنید، هم آن را خوب تبلیغ کنید، هم خوب بفروشید.
    یعنی معتقدید که ناشران و نویسندگان ما این کارها را نمی‌کنند؟
متأسفانه بین اهالی فرهنگ ما، یک مشکل بزرگ وجود دارد؛ کلاً نسبت به تبلیغات و بازاریابی مقاومت خاصی دارند. یعنی تا حرف از فروش و تبلیغات و... می‌آید، تصور می‌کنند که برند فرهنگی‌شان زیر سؤال خواهد رفت. این، دست‌کم در روزگار ما یک تفکر سراسر اشتباه است. امروزه هر کسی با توسل به شبکه‌های مجازی و اینترنت، می‌تواند تولید محتوا داشته باشد. پس تولید محتوا خدماتی است که دیگر مثل گذشته به‌صورت محدود صورت نمی‌گیرد. امروزه با فراوانی خدمات تولید محتوا روبه‌رو هستیم؛ حتی در عرصه فرهنگ و هنر و رسانه. پس قواعد بازی در این حوزه در دوره ما کاملاً تغییر کرده است. به قول تی‌هارو اکر، دیگران از کجا باید بدانند که شما یک محصول خوب تولید کرده‌اید؟ دیگران به دم در خانه شما خواهند آمد و بابت خرید این محصول صف خواهند کشید، اگر و اگر که بدانند شما این محصول را تولید کرده‌اید. و البته به قول اکر، در مرحله بعدی آنها باید به این اضطرار برسند که محصول شما را خریداری کنند؛ آن‌هم فوری.
    مثالی در این مورد برای ما مطرح می‌کنید؟
به‌طور مثال، مثلاً شعار انتشارات نواندیش برای من خیلی جالب است؛ اینکه به این فکر نکنید که با خرید یک کتاب چه هزینه‌ای از جیب و سبد مالی خانواده‌تان می‌رود، به این فکر کنید که با عدم‌خرید این کتاب، چه زیان مالی بزرگی در کسب‌وکارتان خواهید داشت. چنین شعاری، مخاطب را می‌ترساند و او را وادار می‌کند که مطالعه کند تا عقب نیفتد. در واقع ما ناچاریم این حس اضطرار را به‌صورت اقتصادی و معنوی و فکری و فرهنگی و... در مخاطب ایجاد کنیم.
    از تجربه آمازون‌تان برای‌مان نمی‌گویید؟
بله، حتماً. من مدت‌ها به این فکر کردم که باید در سطح بین‌المللی هم فعالیت داشته باشم. این بود که از طریق نامه‌نگاری‌هایی که با آمازون صورت دادم، توانستم به‌عنوان نخستین ناشر ایرانی که موفق شده کتاب‌هایش را در این سایت بزرگ فروش کتاب و محصولات فرهنگی و... ثبت کند، فعالیت کنم. هم‌اکنون هم که رکورددار انتشار بیشترین کتاب‌ها در آمازون هستیم.
    ظاهراً از جایزه جلال هم که بی‌بهره نبودید، درست است؟
بله، به واسطه کتاب‌هایی که در این حوزه چاپ کرده بودیم و در حال انتشارشان هستیم، داوران و دست‌اندرکاران این جایزه نتوانستند به اثرگذاری این کتاب‌ها در حوزه خودشان بی‌تفاوت باشند و چنین بود که به پاس 2دهه فعالیت مستمر در حوزه ادبیات اقتصاد در ایران، ما را شامل این تقدیر و لطف دانستند. این جایزه به‌طور مشترک به من و مهشید سنایی‌راد، همسرم تعلق گرفت؛ چرا که از ابتدا این پروژه را با هم شروع کرده و داریم دنبال می‌کنیم.
    در کل به ادبیات اقتصاد در ایران امیدوار هستید؟
چرا که نه؟ از شما می‌پرسم که این روزها بزرگ‌ترین مشکل مردم ما و حتی حاکمیت ما چیست؟ پول. البته منظورم پول خالی نیست؛ بلکه توان کسب این ثروت و در واقع و به زبان بهتر، ثروت‌سازی است. این نیاز امروزه، یک نیاز سراسری در ایران است. شما چه یک فلافلی کوچک در یک خیابان دورافتاده بخواهید راه بیندازید و چه بخواهید بزرگ‌ترین رستوران‌های زنجیره‌ای را ایجاد کنید، نیازمند این هستید که از تجربه‌های افرادی که در این حوزه‌ها بوده‌اند و از رازهای مرتبط با این حوزه‌ها مطلع باشید. پس هنوز جا برای ادبیات اقتصاد در ایران بسیار باز است؛ البته و البته ادبیاتی به زبان ساده و همه‌فهم و به شرط تبلیغ و بازاریابی خوب برای آن.

این خبر را به اشتراک بگذارید