• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
چهار شنبه 15 دی 1400
کد مطلب : 150095
+
-

گفت‌وگو با «سالار عقیلی» خواننده ترانه‌های ماندگار ملی که علاوه بر خوانندگی، نوازنده ۹‌ساز است

مرا با آهنگ ایران می‌شناسند

مرا با آهنگ ایران می‌شناسند

پریسا نوری

در ۱۹ سالگی با صدای زیبا و نابش در جشنواره موسیقی فجر خوش درخشید و پس از آن با اجرای موفق در ارکستر ملی به یکی از ستارگان پرفروغ موسیقی کشورمان تبدیل شد. بی‌‌تردید «سالار عقیلی» با ده‌ها اثر فاخر ملی و ماندگار یکی از بهترین‌های موسیقی ایران است. گفت‌وگوی ما با این هنرمند محجوب، محبوب و پرکار کشورمان را که این روزها قرار است آلبوم تازه‌ و متفاوتش را رونمایی کند از دست ندهید.   

درباره‌ سالار عقیلی

«سالار عقیلی» ‌زاده ۱۱ آذر سال ۱۳۵۶ در تهران است. او که آموختن موسیقی را از ۸ سالگی با نوازندگی سازهای مختلف آغاز کرد به نواختن ۹‌ساز تسلط دارد. عقیلی از خوانندگان پرکار و شناخته شده در حوزه موسیقی سنتی است و علاقه‌مندان زیادی در داخل و خارج از کشور دارد. او در بیشتر کشورهای جهان در فستیوال‌های مختلف شرکت کرده و به اجرای برنامه پرداخته. عقیلی در کنار اجرای کنسرت و انتشار آلبوم مدت‌هاست به تدریس موسیقی در دانشگاه جامع علمی و کاربردی و هنرستان موسیقی مشغول است.

 برایمان بگویید که‌سالار عقیلی این روزها چه می‌کند؟
طی ۲ سال اخیر که به علت کرونا اجراها کم بود، چند تک آهنگ متفاوت و یک آلبوم به نام «شهر خاموشی» ضبط کردم و قرار است به‌زودی آن را منتشرکنم. همچنین در دانشگاه جامع علمی و کاربردی واحد ۴۶ آواز درس می‌دهم.

 درباره این آلبوم بگویید. سبک و سیاقش مثل آثار گذشته‌تان است یا کار متفاوتی را قرار است بشنویم؟
این آلبوم و تک آهنگ‌هایی که قرار است منتشر شود با همه کارهای قبلی‌ام متفاوت است و همه سلیقه‌ها را دربرمی گیرد.

 پس قرار است با آلبوم جدید، مخاطبانتان را شگفت‌زده کنید.
بله. همین‌طور است. دلیل ساخت این آلبوم متفاوت این است که ذهنیت من از سلیقه موسیقایی جامعه، عوض و منجر به تولید این آلبوم شده است.

 لطفاَ بیشتر توضیح دهید.
(باخنده) راستش وقتی در خیابان جوانان به من می‌گویند: «پدرم عاشق شماست؟ ‌»، می‌پرسم «خودت چی؟ ‌» همین سؤال و جواب باعث شد که به فکر تهیه کارهایی با نگاه نوگرایانه بیفتم. کارهایی که هم جوانان دوست داشته باشند و هم پدرانشان. در واقع معتقدم که موسیقی ایرانی را باید به نسل جوان هم بشناسانیم و در نسل جوان، نوجوان و حتی خردسال رخنه کنیم. با این کار به نوعی موسیقی اصیل را با موسیقی نوگرایانه‌تر پیوند می‌زنیم.

 قرار است سبک کارتان تغییر کند؟
۳۰ سال است در حیطه موسیقی اصیل و سبک استاد شجریان و استاد بنان کار کرده‌ام و خواهم کرد. با احترام گذاشتن به آن سبک و آن آثار، الان می‌خواهم یک فضای نوتری را به وجود بیاورم. درست مثل‌کاری که استاد بنان در زمان خود انجام داد و بعد از آن همه آواز و تصنیف فاخر، آهنگ «الهه ناز» را خواند و باعث شد جوانان هم به کارهای استاد گرایش پیدا کنند.


 به گذشته برگردیم. خوانندگی را ازچه زمانی شروع کردید؟
وقتی بچه بودم جلو آینه خانه می‌ایستادم و آواز می‌خواندم. بعدها عضو گروه سرود مدرسه شدم. استادی داشتیم که مرا کشف و تک‌خوان گروه کرد. با این گروه در مراسم مختلف ملی‌ـ مذهبی که در مدرسه اجرا می‌شد سرود می‌خواندم و چون در خانواده‌ای هنردوست بزرگ شدم و از بچگی چند‌ساز می‌زدم به هنرستان موسیقی سوره رفتم.

بیمه یک میلیاردی حنجره

سالار عقیلی جزو معدود خوانندگانی است که حنجره‌اش بیمه است. او در این‌باره می‌گوید: «سال ۱۳۹۰ در یک مراسم که برای بیمه ایران بود کنسرت اجرا کردیم و آنها خودشان خودجوش و رایگان حنجره‌ام را برای مدت یک سال و به مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان بیمه کردند. الان این مبلغ یک میلیارد تومان شده است که حق بیمه‌اش را پرداخت می‌کنم. تا جایی که می‌دانم به جز من فقط حامد همایون حنجره‌اش را بیمه کرده است. چون این یک بیمه روتین و معمولی نیست.»

 از همدوره‌ای‌هایتان در هنرستان موسیقی سوره بگویید. کدامشان وارد دنیای هنر و موسیقی شدند؟
خیلی‌ها بودند که به دلایلی از جمله مشکلات معیشتی، موسیقی را رها کردند و وارد فعالیت‌های دیگر شدند. اما برخی همکلاسی‌هایم در حال حاضر در رشته موسیقی فعالیت می‌کنند؛ از جمله «همایون نصیری» که الان ساز‌های کوبه‌ای می‌زند، «رضا فرهادی» که صدابردار است و استودیوی مجهز صدابرداری دارند و «حمیدرضا پورافضل» که نوازنده تار است.

 فارغ‌التحصیل رشته تئاتر از دانشکده هنر و معماری هستید. اما نهایتاً خواننده شدید.
بله. از کودکی علاقه خاص و مشترکی به تئاتر و آواز داشتم ولی بین این دو بیشتر دلم می‌خواست خواننده شوم. آن زمان رشته آواز در دانشگاه نبود. به همین دلیل به تئاتر رفتم. اما در بیرون دانشکده به کلاس‌های آواز استادان بزرگی مانند «رضا رضایی»، «محمدرئوف قنبری» و «جهانگیر مهرپروران» می‌رفتم و وقتی لیسانس بازیگری تئاتر گرفتم، کار موسیقی را به‌صورت حرفه‌ای دنبال کردم. البته این را هم بگویم با اینکه دانشجوی تئاتر بودم ولی چون همسرم دانشجوی موسیقی بود، یواشکی سر کلاس‌های موسیقی هم می‌رفتم و در برخی کلاس‌هایی که علاقه داشتم مثل کلاس استاد روشن روان، استاد فخرالدینی و... به‌صورت آزاد شرکت می‌کردم.

 چند پیشنهاد بازیگری هم داشتید ولی هیچ‌وقت بازی نکردید.
بله. چند پیشنهاد بازیگری در تئاتر، سینما و تلویزیون داشتم اما تا الان قبول نکردم. چون معتقدم انسان باید یک مسیر را پیش برود و در آن اول باشد. همیشه دوست داشتم بهترین باشم. به قول «رونالدو» که می‌گوید: «من اگر بهترین فوتبالی جهان نباشم، حداقل می‌دانم که جزو بهترین‌ها هستم.» من هم این حس را دارم و معتقدم جزو کسانی هستم که دارند کار خوب و درست ارائه می‌دهند؛ به همین دلیل ترسیدم اگر به دنیای تئاتر ورود کنم به موسیقی حرفه‌ای‌ام لطمه بزند.

 پس به هیچ‌وجه قصد ندارید در فیلمی بازی کنید؟
فقط در صورتی که فیلمنامه زندگینامه خودم باشد و در آن دست برده نشده باشد، حاضرم نقش خودم را بازی کنم.

 کمتر کسی است که ترانه «ایران... فدای اشک و خنده تو... دل پر و تپنده تو...» را شنیده و با آن شور نگرفته باشد. این ترانه در زمان خود بازتاب بسیاری داشت. هنوز هم در جامعه بازخورد آن را می‌بینید؟
بله. مردم هنوز هم مرا با ترانه «ایران» می‌شناسند و به شوخی «ایران» صدا می‌زنند یا بخشی از آهنگ را برایم می‌خوانند. چند وقت پیش در رستوران بودیم یک نفر شروع به خواندن این ترانه کرد. به او گفتم که جلو بیاید. فکر کرد ناراحت شده‌ام... به او گفتم: «چه قشنگ خواندی... بقیه‌اش را هم بخوان...»

 به نظر می‌رسد در کوچه و خیابان ارتباط خوبی با مردم و مخاطبانتان دارید؟
من عاشق ایران و هموطنانم هستم. به همین دلیل با اینکه بارها موقعیتش را داشتم که برای همیشه از ایران بروم و خارج از کشور زندگی کنم، اما هیچ‌وقت نخواستم و نتوانستم کشورم را برای همیشه ترک کنم.

 همسرتان هم نوازنده است و در کنسرت‌هایتان حضور دارد. از این ارتباط هنری بگویید.
سال ۱۳۷۳ در جشنواره موسیقی فجر با همسرم آشنا شدم که منجر به ازدواج شد. همسرم اگر درگیر کارهای فرزندمان «ماهور» نباشد، اغلب در همه کنسرت‌ها و سفرها مرا همراهی می‌کند.

 مادر و برادرتان نوازنده بودند. شما به نواختن کدام‌سازها تسلط دارید؟
۹‌ساز می‌زنم. سنتور‌ساز تخصصی‌ام است. چون دیپلم سنتور از هنرستان موسیقی دارم. پیانو را از کودکی می‌نوازم و‌ساز اصلی‌ام است. ارگ هم کار کرده‌ام. چون برادرم ارگ می‌زد. نواختن تنبک هم در خانه‌ ما اجباری بود. سازدهنی را به خاطر علاقه‌ام یاد گرفته‌ام. آکاردئون، دف، سه تار و تار هم می‌زنم. البته‌ساز اصلی‌ام «آواز» است. (با خنده)

 از نخستین اجرایتان در جشنواره فجر بگویید.
سال ۱۳۷۳ وقتی ۱۷ ساله بودم برای جشنواره فجر روی صحنه رفتم. یادم است ردیف اول دکتر «حسن ریاحی» که سرود ملی جمهوری اسلامی را ساخته و استاد «داود گنجه‌ای» نشسته بودند و استاد «علیزاده» و چند نفر دیگر داوری می‌کردند. من تجربه صحنه را نداشتم و از شدت استرس دست و پایم می‌لرزید. ولی خدا را شکر مقام آوردیم و تشویق شدم و آنجا سکوی پرتاب من شد.

 جزو معدود خوانندگانی هستید که در سن کم با ارکستر ملی اجرا داشته‌اید. از آن اجرا بگویید.
سال ۱۳۸۲ از طرف استاد فخرالدینی دعوت شدم که همراه ارکستر ملی در تالار وحدت جرا کنم. فکر کنید یک جوان ۲۶ ساله بودم که باید همراه ۸۰ موزیسین اجرا می‌کردم. این را بگویم که خواندن در ارکستر ملی کار خیلی بزرگی است و هنرمند اگر کوچک‌ترین گافی بدهد آبروی حرفه‌ای‌اش می‌رود و زندگی هنری‌اش تباه می‌شود؛ به همان اندازه اگر خوب اجرا کند درجه هنری‌اش صد برابر می‌شود. شاید از بین ۵۰ خواننده‌ای که داریم ۱۰ نفر تا به حال با ارکستر ملی خوانده‌اند. یادم است وقتی رفتم روی صحنه پایم از ترس می‌لرزید و گلویم خشک شده بود که نمی‌توانستم بخوانم ولی بر ترسم غلبه کردم و خواندم. مادرم متوجه ترسم شده بود و شب که به خانه آمدم گفت پایت داشت می‌لرزید.

 مردم با خواندن کدام آهنگ، ‌سالار عقیلی را شناختند؟ در واقع از چه زمانی معروف شدید؟
حدود ۲۰ سال پیش آلبوم «عشق ماند» را با آهنگسازی «ارشد طهماسبی» منتشر کرده بودم که کم و بیش می‌شنیدم مردم می‌گویند: «یک خواننده جوان آمده...» و از کارمان تعریف می‌کردند. بعد از آن با همسرم آلبومی به یاد استاد بنان و به نام «مایه ناز» منتشر کردیم. این آلبوم هم خیلی گل کرد و از آنجا شناخته شدیم. بعد از این آلبوم همکاری با گروه دستان، چند اجرای موفق از جمله اجرا در ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک و... همه پشت سر هم رقم خورد و دست به دست هم داد تا‌سالار عقیلی برای مخاطب عام و خاص شناخته شود.

 کنسرت‌های بسیاری در خارج از کشور برگزار کرده‌اید. تفاوت این کنسرت‌ها با اجراهای داخلی چیست؟
افرادی که خارج از کشور زندگی می‌کنند، چون دور هستند تشنه موسیقی ایرانی هستند. به همین دلیل وقتی در خارج از کشور کنسرت می‌دهیم به‌خصوص در کشورهای آمریکا و کانادا مردم خیلی استقبال و محبت می‌کنند. در کشورهای اروپایی که نزدیک‌تر هستند و ایرانیان راحت‌تر می‌توانند به ایران رفت‌وآمد کنند شاید کمتر تشنه موسیقی ایرانی باشند. اما چون تعداد ایرانیان بیشتر است، سالن زود اشباع می‌شود. در داخل هم که مردم از موسیقی ایرانی اشباع هستند ولی خیل کثیری از مردم همیشه لطف دارند و حمایت می‌کنند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید