تفریح با جان دیگران در خیابانهای شهر
علیرضا شریفییزدی، روانشناس اجتماعی در واکنش به تکرار حوادث سنگپرانی در خیابانهای تهران میگوید: آسیب به دیگران نمودی از خشونت اجتماعی است
لیلا شریف- خبرنگار
«فردی ناشناس با پرتاب بلوکهای سیمانی در بزرگراه نواب موجب مرگ یک معلم شد.»، «چند نوجوان با پرتاب سنگ به خودروهای عبوری در بزرگراه یادگار امام موجب خسارت به خودروهای گذری شدند.» و «جوان 22سالهای در مشهد با سنگپرانی بهسوی خودروها، دختربچه 2سالهای را در آغوش مادرش به قتل رسانده است.» این خبرها بخشی از حوادثی است که در سالهای گذشته شهرهای مختلف را بهخود درگیر کرده است. با نیمنگاهی به اخبار حوادث میتوان به این نتیجه رسید که پرتاب سنگ و اشیای سنگین به سمت خودروها و عابرانپیاده شهر در حال تبدیل شدن به یک پدیده اجتماعی است؛ چراکه این قبیل حوادث در زمانهای مختلف در صدر اخبار حوادث برخی شهرها قرار گرفتند و در حال تکرار هستند؛ چنین اتفاقاتی که بهطور معمول با خسارتهای مالی، جانی و دستگیری مجرمان همراه میشود، در یک بحث اشتراک دارند؛ «آسیب رساندن به اموال یا جان دیگران به قصد تفریح».
حادثه پرتاب کردن تکههای بلوک سیمانی روی خودروهای عبوری بزرگراه نواب و جان باختن یک خانم معلم ۴۰ساله که راننده یک خودروی ساندرو بود، آخرین خبر منتشرشدهای است که با چنین رفتارهایی گره خورده است. براساس اطلاعات مرکز اطلاعرسانی پلیس پایتخت «در پی این حادثه مأموران کلانتری در محل حاضر شده و تحقیقات اولیه در این خصوص انجام شد و پس از آن با دستور مقام قضایی تیمی ویژه از کارآگاهان پلیس آگاهی رسیدگی به موضوع را در دستور کار خود قرار دادند. با انجام تحقیقات 3مظنون در این خصوص از سوی مأموران مورد شناسایی قرار گرفتند که احتمال ارتکاب این جرم از سوی یکی از آنان بیشتر از سایرین است. تحقیقات مأموران پلیس آگاهی در این خصوص ادامه دارد.»
پیش از این نیز شهر تهران شاهد اتفاقی مشابه بود. چند ماه پیش 2نوجوان 14و 17ساله به سمت خودروهای عبوری در بزرگراه یادگار امام سنگ پرتاب کردند و این اتفاق موجب صدمات مالی جدی به خودروهای عبوری شد. نکته مهم در این پرونده دلیل متهمان بود. براساس خبری که ایسنا منتشر کرد، «سرگرمی و تخلیه هیجان» بهعنوان هدف اصلی این دو متهم ذکر شده بود.
شهر مشهد نیز یکی از شهرهایی است که چند سال پیش با این موضوع درگیر شده بود. براساس اطلاعات موجود در سال 98، جوان 22سالهای پس از نوشیدن مشروبات الکلی به خیابان آمد و به سنگپرانی پرداخت که یکی از سنگها با عبور از شیشه یک خودرو به سر دختربچه 2سالهای به نام آسنا برخورد کرد که موجب مرگ این دختربچه شد.
مرور اخبار مربوط به پرتاب سنگ بهخودروها، افراد، قطارهای در حال حرکت و... نقطه تاریکی از رفتارهای فردی در جامعه را نشان میدهد؛ رفتارهایی که با هدف سرگرمی و تفریح از جانب عاملان رخ داده، اما در نهایت منجر به یک بحران شدهاند. اینکه چرا برخی افراد به سمت چنین خشونتهایی کشیده میشوند و دلیل تکرار این اتفاقات چیست؟ سؤالی بود که با علیرضا شریفییزدی، روانشناس اجتماعی در میان گذاشتیم. براساس گفته او، چنین رفتارهایی نمود یک خشونت اجتماعی نهفته در میان نسلهای مختلف است:
چه اتفاقی در جامعه ما رخ داده که شاهد آسیب رساندن به دیگران بهعنوان یک تفریح هستیم؟ در گذشته هم شاهد آسیب به قطارهای بینشهری بهدلیل پرتاب سنگ بودیم. دلیل تکرار چنین اتفاقاتی در قالب سرگرمی و تفریح چیست؟
2دسته عوامل مشخص وجود دارد؛ عوامل فردی و اجتماعی. درباره عوامل فردی مهمترین اتفاق مربوط به تیپ شخصیت ضداجتماعی است. تیپهای شخصیت ضداجتماعی، عرف، قاعده، قانون و سنن اجتماعی را زیرپا میگذارند و برخلاف قواعد و قوانین در حوزههای مختلف عمل میکنند و این اتفاق نیز میتواند یک نمونه ناشی از اختلاف شخصیتی باشد. بهطور کلی اگر بخواهیم این موضوع را از نظر فردی مورد بررسی قرار دهیم باید دنبال بررسی اختلالات شخصیت و روانی افراد بود.
درباره عوامل اجتماعی باید به چه مواردی اشاره کرد؟
هر پدیده فردی، زمانی که بهصورت زنجیرهوار تکرار میشود، به یک پدیده اجتماعی تبدیل شده است؛ مانند این مواردی که مردم شهر تهران را نگران کرد و شاهد پرت کردن بلوکهای سیمانی یا سنگ به سمت عابران پیاده و خودروهای عبوری بودیم. در بعد اجتماعی مهمترین عامل نارضایتی است. افراد در این شرایط ممکن است احساس کنند که به خواستههایشان در جامعه دست پیدا نکردهاند. این احساس موجب شکلگیری نوعی ناکامی میشود و باید بدانیم که ناکامیها به سرعت تبدیل به اضطراب و خشم میشوند. چنین رفتاری در دسته خشونتهای اجتماعی جای میگیرند. ما در جامعهای به سر میبریم که احساس ناامیدی محیط اطراف برخی افراد را احاطه کرده است و این احساس ممکن است که به اشکال مختلف در رفتارهای افراد ظهور و بروز پیدا کند. این رفتارهای خشونتبار که بهعنوان تفریح از سوی عدهای سر میزند را باید در دسته خشونت اجتماعی نهفته در میان نسلهای مختلف جای داد. در این میان نباید فراموش کرد که خشونت بهنحوی آموختنی است. زمانی که خشونت در بستر خانواده تکرار میشود و در سطح جامعه نیز افراد بیدلیل به یکدیگر پرخاش میکنند، باید دانست که این خشونت جاری از بین نمیرود و در ذهن و کردار افراد اثر میگذارد و به شکلی دیگر خود را نشان میدهد.
چنین تحلیلی به نوعی توجیه رفتارهای خشونتآمیز نیست؟
نه! ما باید قبول کنیم که نارضایتی ابعاد وسیعی دارد و زمانی که شرایط برای ثبات در زندگی جوانان و داشتن زندگی همراه با تفریحات سالم مهیا نیست، باید با چنین رفتارهای خشونتآمیزی نیز چشم در چشم شد. ما باید بهدنبال راهحل باشیم.
راهحل کنترل چنین رفتارهایی چیست؟
باید از مهندسی معکوس استفاده کرد؛ یعنی نخستین کاری که در جامعه باید انجام شود، این است که زمینههایی که امکان دارد احساس ناامیدی، نگرانی و ناامنی را در برخی افراد ایجاد میکند، یافت و اثرگذاری آنها در زندگی افراد را کمرنگ کرد. در شرایط فعلی مهمترین عامل اثرگذار این است که یک ثبات اقتصادی بر جامعه حاکم و اضطرابهای جامعه کمتر شود. از سوی دیگر مردم زمانی که احساس سرخوردگی میکنند، این احساس را باید با تکیه بر روشهای کوتاهمدت و بلندمدت حل و فصل کرد؛ بهعنوان مثال برگزاری جشنهای متعدد در سطح شهر، فراهم کردن شرایط برای تفریحات جوانان و خانوادهها و مهیا شدن فضا برای بیان اعتراضهای مسالمتآمیز میتواند شرایط را برای کاهش خشونت اجتماعی مهیا کند تا شاهد تکرار چنین اتفاقاتی نباشیم. در بعد فردی نیز لازم است تا مدارس غربالگری روانی دانشآموزان را جدی پیگیری کنند تا اگر دانشآموزی دچار اختلال است از همان کودکی تحت درمان قرار بگیرد و این افراد در آینده بحرانهای اجتماعی را رقم نزنند.