میراثی که هر روز بیشتر رنگ میبازد
نقاشیهای دیواری بعضی از بقاع امامزادهها که از میراثهای تاریخی، هنری و فرهنگی گیلان به شمار میرود اکنون روز به روز بیشتر تحلیل میرود و اندک آثار باقیمانده هم در شرف نابودی قرار دارند.
علی خوشتراش - خبرنگار
روزگاری کمتر بقعه و بنای امامزادهای در مناطق جلگهای و کوهستانی شرق گیلان وجود داشت که به هنر نقاشان گیلانی بهویژه لاهیجی مزین نشده باشد اما اکنون چندان نشانی از آنها باقینمانده است و هر یک از این میراثهای کمنظیر فرهنگی نابود شدهاند. مرمت و نوسازی بناها از مهمترین عوامل نابودی این تابلوهای بیهمتاست که این اقدامات بدون حضور و نظارت میراث فرهنگی باعث شد تا بخشی از حافظه فرهنگی و هنری مردمان این خطه نابود و نیست شود.
در جلد دوم کتاب از «آستارا تا استارباد» انتشار یافته در سال ۱۳۵۱زندهیاد منوچهر ستوده، پژوهشگر و پدرعلم جغرافیای تاریخی، فهرست تقریبا دقیقی از مجموعه نقاشیهای دیواری امامزادگان شرق گیلان اعم از جلگه و مناطق کوهستانی وجود دارد اما باید متذکر شد پیش از تالیف این اثر که براساس پژوهش میدانی تهیه و تدوین شده، نقاشیهای برخی بقاع در همان زمان و حتی پیشتر نابود شده بودند اما چندان چشمگیر نبودند. بهعنوان مثال در این کتاب، گزارشی از معماری کمنظیر بقعه امیر بنده بیبالان در شهرکلاچای ارائه میشود اما مؤلف درباره وجود نقاشیهای دیواری این بنا حرفی نمیزند، این در حالی است که یکی از کهنسالان منطقه که بیش از ۸۰ بهار از عمرش گذشته در گفتوگو با خبرنگار همشهری آنلاین اظهار کرده که «یادم است در کودکی وقتی همراه مادرم برای زیارت به این آستانه میرفتم، زمان زیادی را صرف تماشای نقاشیهای بقعه میکردم. چون آن موقع مثل الان خبری از کتاب، عکس و مجله نبود و به همین دلیل نقاشیهای این بقعه نهتنها برای من بلکه برای همگان چیز عجیب و خوبی بود.»
در ادامه گزارشهای کتاب تصاویری از نقاشی و نقاشیخطهای بقعه روستای «ماچیان رحیمآبا» رودسر نیز وجود دارد بهدلیل نوسازی شدن این بقعه در دهه۵۰، مجموعه آثار هنری دیوار آن نیز از بین میرود.
در کتاب یادشده، نام کمتر بقعهای ذکر شده که نقاشیهای دیواری نداشته باشند، اما اکنون کمتر بقعهای را در شرق گیلان میتوان پیدا کرد که به این هنر آراسته باشند.
آسیبها و عوامل تخریب
نقاشیهای دیواری امامزادگان شرق گیلان با چند آسیب بزرگ همراه بوده و هستند، یکی، دستبرد بنا از سوی حفاران غیرمجاز به بهانه دست یافتن به گنج که این مسئله معضلی برای همه آثار تاریخی است، دیگری یادگارینویسی روی نقاشیها و مسئله مهمتر مرمت و نوسازی غیراصولی بناهاست که موجب میشود دیگر نشانی از نقاشیها باقی نماند.
تا دهه ۷۰ شمار قابل توجهی از آثار منقوش مذهبی روی دیوارههای امامزادگان باقی بود که برخی از آنها بینظیر و بیهمتا بودند. از این میان میتوان به نقاشیهای بقاع «باباولی» در دیلمان، امامزاده روستای «پینچاه» در آستانهاشرفیه، امامزاده روستای «شیرجو پشت» در لاهیجان و بقعه دوازده امامزادگان روستای «ملاط» لنگرود اشاره کرد که متأسفانه همه این آثار هنگام نوسازی از بین رفتند.
بیتوجهی در حفظ این میراث تا حدی بود که متولیان نوسازی حتی هنگام تخریب بنای قدیمی این زحمت را بهخود ندادند که از نقاشیهای موجود تصویربرداری و بهصورت مجازی آنها را حفظ کنند.
مرمت غیرکارشناسانه
مجموعه نقاشیهای بقعه امامزاده بارکوسرای لاهیجان از بیهمتاترین آثار موجود در بخش جلگهای شرق گیلان بوده که متأسفانه بهدلیل مرمت غیرکارشناسانه از بین رفت.
در اواخر دهه ۷۰ متولیان و ریشسفیدان محلی تصمیم گرفتند که دستی به سر و روی بنا بکشند. آنها به بنای بقعه دست نزدند، فقط در و پنجره را تازه کردند و گچهای رویین دیوار داخلی و خارجی امامزاده را تراشیدند و روی آن گچ تازه کشیدند و یک نقاش محلی را استخدام کردن تا دوباره روی دیوارها نگارگری کند که این کار جدید با اثر پیشین بسیار متفاوت و از نظر کیفی بسیار نازل است.
یکی از ویژگیهای مهم نقاشیهای این بنا، فرم اجرا بود که از بخش عمده درونی و بیرونی تشکیل میشده است. در بخش درونی بقعه بیشتر نمادها آسمانی و ملکوتی و در بخش بیرونی بنا نقاشیها زمینی و تاریخیتر بود که در نقاشیهای دیگر این تقسیمبندی کمتر دیده میشود. مسئله دیگر فرم اجرای نقاشی بهویژه در بخش بیرونی نمای بقعه بود که از قرینههای ضربدری و تابع گردونه خورشید یا صلیب شکسته بود؛ بهطوری که کسی میخواسته روایت موجود در نقاشیهای دیواری را دنبال کند باید بنای مکعبی را یک دور کامل بزند و به تعبیری طواف کند. درواقع نقاشی این بنا روی یک بوم مکعبی کشیده شده بوده که در تاریخ نقاشی چنین اثری کمپیدا و بینظیر است.
نکته مهمی که درباره نقاشیهای این بنا وجود دارد این است که پیش از مرمت بقعه حفره کوچکی روی دیوار پشت بقعه وجود داشته که با تنگ کردن چشم میشد داخل آن را بهصورت محدود نگاه کرد. این حفره میتوانست رازی از یک نقاشی قدیمیتر را نیز بازگو کند، زیرا کاملا معلوم بود حفره مربوط به تیغهای است که روی طاقچههای قدیمیتر کار گذاشتهاند.
نقاشیهای باقیمانده
درحال حاضر کمتر بقاعی در شرق گیلان وجود دارد که دیوارهای آن به این نقاشی مزین باشد، برخی از این بناها در حوزههای شهری و برخی در حوزههای روستایی قرار دارند؛ بهعنوان مثال اکنون بخشی از نقاشیهای بقاع «چهارپادشاهان» و «امیرشهید» لاهیجان و بقعه «سیدکریم» شهر شلمان باقیمانده و بخش دیگر آن بهدلیل مرمت و رنگآمیزی و گچکاری از بین رفته است.
حالا از میان آن همه آثار یادشده فقط ۳بقعه باقیمانده که نقاشیهای آنها تقریبا بهطور کامل حفظشده. یکی از این 3مربوط به نقاشیهای بینظیر دیواری بقعه آقاسیدحسین لنگرود است که نوع و فرم آن با سایر آثار متفاوتتر و بسیار حرفهایتر به اجرا درآمده و از نوع نقاشیهای بهویژه بخش بیرونی مشهود است که در دورههای مختلف دخل و تصرفهایی در آن شده است. اثر دوم هم مربوط به نقاشیهای بقعه متعلق به محله لاهیجان است که بهشدت در شرف تخریب و نابودی قرار دارد. اثر سوم هم مربوط به نقاشیهای بقعه باباجان دره املش است که هر لحظه تأخیر در نوسازی آن میتواند باعث از دست رفتن این یادگار میراثی مردم منطقه باشد.