• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
پنج شنبه 2 دی 1400
کد مطلب : 148893
+
-

گفت‌وگو با «کاتیا بن‌راث»، کارگردان فیلم «روکا دنیا را تغییر می‌دهد»

نگرانی به هیچ‌کس کمک نمی‌کند

نگرانی به هیچ‌کس کمک نمی‌کند

  ترجمه‌ی سارا منصوری

می‌گوید ما در زندگی واقعی هم به‌افرادی مثل «پی‌پی جوراب‌بلند» نیاز داریم تا به ما نشان دهند که قادر هستیم شکل و رویه‌ی زندگی‌مان را تغییر دهیم.
«کاتیا بن‌راث»، بازیگر و فیلم‌ساز 42ساله‌ی آلمانی است که پس از چند تجربه‌ی فیلم کوتاه، فیلم «روکا دنیا را تغییر می‌دهد» را ساخته است. ایده‌ی اصلی این فیلم از شخصیت «پی‌پی جوراب‌بلند»، نوشته‌ی نویسنده‌ی مشهور سوئدی «آسترید لیندگرن» گرفته شده و آن را به داستانی مدرن تبدیل کرده است.
«روکا» دختر نوجوانی است که تمام زندگی خود را همراه پدرفضانوردش در پایگاه فضایی بایکونور گذرانده و آن‌جا تعلیم دیده و حالا برای اولین‌بار به شهر و مدرسه‌ای عادی می‌رود که با آن‌چه او انتظار دارد بسیار متفاوت است و تصمیم می‌گیرد به‌تنهایی دنیا را تغییر دهد.
این‌روزها سایت‌ نماوا دوبله‌ی اختصاصی این فیلم جذاب را در اختیار کاربران خود گذاشته‌ و به‌همین مناسبت برای شهرفرنگ این شماره، گفت‌وگویی را با کاتیا بن‌راث می‌خوانید تا بیش‌تر با حال و هوای فیلم آشنا شوید.
* * *
از ابتدایی‌ترین دقایق این فیلم با شخصیتی کاملاً غیرعادی مواجه می‌شویم. به‌نظرتان واقعاً این‌طور است؟ یعنی روکا غیرعادی است یا او باعث می‌شود دیگران غیرعادی به‌نظر برسند؟
به‌نظرم باید گاهی قوه‌ی عقل و منطقمان را زیر و رو کنیم و نگاه‌مان را تغییر دهیم. واقعاً عادی‌بودن به چه معناست؟ از نظر ما یک شخص عادی چگونه باید باشد؟ به‌نظرتان بهتر نیست که به هرانسان با توجه به‌ویژگی‌ها،  خصوصیات و علایق منحصربه‌فردش نگاه کنیم؟ بدون این‌که از ابتدا بخواهیم درباره‌اش پیش‌داوری کنیم؟
«نگرانی به هیچ‌کس کمکی نمی‌کند.» این یکی از جمله‌های کلیدی روکاست. یعنی فکر می‌کنید لبخندزدن به مشکلات، کلید حل همه‌ی مسائل است؟
قطعاً استراتژی خوبی است! اگر شک دارید، از خودتان بپرسید.‌ آن‌وقت متوجه می‌شوید که نزدیک‌ترین مشاور شما در زندگی‌تان ترس است! گاهی وقتی با لبخند با مشکلات روبه‌رو شوید، آن‌ها کاملاً شکل دیگری به خود می‌گیرند.
این خواسته‌ی همه‌ی ماست که شادتر و شجاع‌تر از چیزی باشیم که هستیم. ما دوست داریم تجربه کنیم، اشتباه کنیم و بابت اشتباه‌هایمان خودمان را سرزنش نکنیم و بی‌خیال باشیم. فکر کنم همه‌ی ما می‌خواهیم در زندگی بی‌پروا باشیم. درست مثل چیزی که روکا در این فیلم مظهر آن است.
خیلی از مخاطبان پیش از تماشای فیلم نمی‌دانند که ایده‌ی شخصیت روکا از پی‌پی جوراب‌بلند گرفته شده، اما وقتی فیلم را می‌بینند کم‌کم به‌‌یاد او می‌افتد و روکا را با پی‌پی مقایسه می‌کنند.
ما در زندگی واقعی به‌افرادی مثل پی‌پی جوراب‌بلند نیاز داریم تا با شوق و شوری که دارند، دیدگاه‌های ما را زیر سؤال ببرند و به ما نشان دهند که قادر هستیم شکل و رویه‌ی زندگی‌مان را تغییر دهیم. بسیار خوشحالم که روکا با پی‌پی جوراب‌بلند مقایسه می‌شود، چرا که روکا هم همین ویژگی‌ها را دارد. همیشه آرزو داشتم شخصیتی قوی و مستقل خلق کنم که به کودکان و نوجوانان نشان دهد، آن‌ها چه‌قدر در به‌اختیار گرفتن زندگی‌شان، توانمندند.
و روکا ذاتاً شخصیت باحالی دارد!
بله، روکا به مد و سبک پوشش اهمیت نمی‌دهد. وقتی می‌خواهد فضانورد شود، فقط لباسی شبیه آن‌ها را می‌پوشد و همین لباس، رؤیایش را واقعی‌تر می‌کند. او از پوشیدن لباس عروسی پاره‌پوره شده در مدرسه هم خجالت نمی‌کشد، چون به‌نظرش چیز بدی نیست. روکا برای پذیرفته‌شدن از دیدگاه دیگران لباسی را نمی‌پوشد، بلکه چیزی را به تن می‌کند که دوست دارد. به‌‌نظر من شخصیت روکا به‌‌خاطر این اعتمادبه‌نفسی که دارد باحال به‌نظر می‌رسد.
یکی از مشکلات جدی روکا با مدرسه‌است. به‌نظر شما این روکاست که نمی تواند خودش را با مقررات مدرسه ‌وفق دهد، یا اشکال در مدرسه است که نمی‌تواند دانش‌آموزی با روحیات او را بپذیرد؟
تمام آن‌چه روکا در زندگی گذشته‌اش آموخته، بر اساس حس کنجکاوی و لذت یادگیری اوست. این شیوه‌ی یادگیری لوکا باعث می‌شود که سیستم آموزشی مدرسه زیر سؤال برود. برای همه همین‌طور است؛ هرکس زمانی بیش‌ترین میزان یادگیری را تجربه می‌کند که شیوه‌ی آموزش برایش لذت بخش باشد.
من یک‌بار سعی کردم سنجابی را نجات دهم و او انگشتم را گاز گرفت! سنجاب فیلم شمارفتار معقول‌تری از خود نشان می‌دهد! «کلیتچکو» یک سنجاب واقعی بود یا کامپیوتری؟
ما در پشت صحنه چندین سنجاب مثل هم داشتیم که نقش کلیتچکو را بازی می‌کردند. رفتارشان نسبتاً دوستانه بود و گاز نمی‌گرفتند. اما کارکردن با حیوانات وحشی همیشه یک چالش است. مربی حیوانات همیشه سر صحنه مراقب بود که هرکدام از حیوان‌ها بدون اضطراب جلوی دوربین برود. برای ما هم مهم بود. سنجاب‌ها نباید سر صحنه احساس ترس می‌کردند. خب البته خیلی از کارهایی که ما از آن‌ها می‌خواستیم را انجام نمی‌دادند؛ یا دوست نداشتند یا نمی‌توانستند. اما گنجاندن کارها و صحنه‌هایی در فیلم که خودشان آزادانه جلوی دوربین انجام می‌دادند، بسیار لذت‌بخش بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید