
یک روز با آرایشگر نیکوکار محله جوادیه در کمپ بهبودیافتگان از اعتیاد
قیچی مهربانی آقا احسان بامرام

زهرا بلندی
گروه آرایشگر با دیدن بچههای بهبودیافته و در حال بهبود به نوبت آنها را فرا میخوانند، پیشبند دور گردنشان میبندند و دست به کار میشوند. چیزی تا پایان حضور 21روزه «وحید» جوان 28ساله در اینجا نمانده. کم طاقتی در چشمانش پیداست. دلش میخواهد هر لحظه قفل در باز شود و سر خانه و زندگیاش برگردد. زود روی یکی از صندلیها جا خوش میکند: «ای بابا! من خودم استایلیست بودم. موهامو دست هرکسی نمیدادم. مدت کوتاهی ارتباطم را با راهنمایم قطع کردم دوباره پام به اینجا باز شد. تو رو خدا خوب بزن تا برای رفتن پیش خانم بچهها آراسته باشم.» «حسین» 50ساله، سرحالتر از بقیه است. دست به سینه ایستاده و با همه شوخی میکند: «جانِ من موهای همه رو آلمانی بزن، بخندیم.»
بار اولی نیست که این گروه در چنین جایی دور هم جمع میشوند تا زیبایی و پاکیزگی را به افراد آسیبدیده هدیه کنند. سرگروه آنها «احسان ارشادی» آرایشگر 40ساله محله جوادیه است که از 18سال پیش کارش را شروع کرده و 5سال است با پیرایش رایگان موی داماد، آموزش رایگان آرایشگری به افراد کمتربرخوردار، اصلاح موی کارتنخوابها و بهبودیافتگان از دام اعتیاد و... قدم در کار خیر گذاشته است. میگوید: «همیشه به دنبال انرژی مثبت و حال خوب هستم. کتاب زیاد میخوانم و در دورههای خودشناسی شرکت میکنم. همینها باعث میشود به اندازه خودم و در جایگاه اجتماعیام، به همنوعانم کمک کنم. تا قبل از کرونا کوتاهی مو با قیچی مهربانی بخشی از سبک کار و عادتم شده بود. در ماه حداقل یکبار این کار را انجام میدادم و هر بار چند نفر از جوانان محل، که قبلاً جزو هنرجویانم بودند، همراهم میشدند. با شیوع کرونا این طرح کمرنگتر شد و حالا که شدت شیوع کمتر شده دوباره اطلاعیه قیچی مهربانی روی سردر مغازهام نصب شده است. علاوه بر اصلاح رایگان موی برخی مشتریان کمتربرخوردار، در ماه یکبار در چنین فضاهایی حضور پیدا میکنم؛ قسمت بود در نخستین دیدار بعد از کرونا مهمان مؤسسه ترک اعتیادی در محله خلازیر منطقه19 باشم.»
داستان مهربانی ادامه دارد
داستان قیچی مهربانی آقا احسان و رفقایش فقط به حضور در مراکز ترک اعتیاد، پاتوق کارتنخوابها و... خلاصه نمیشود. این آرایشگر خیر بنر قیچی مهربانی را کنار مغازهاش نصب کرده و اگر رهگذر نیازمندی به او مراجعه کند بدون دریافت هزینه، کار کوتاهی مو را برایش انجام میدهد. با وجودی که پس از سالها کار کردن اکنون یک سالن در جوادیه و سالنی هم در نیاوران دارد، هنوز هم هوای بچهمحلهایش را دارد و اگر یکی که شرایط مالی خوبی ندارد به او مراجعه کند با کمترین هزینه او را آموزش میدهد تا بتواند کسب وکاری برای خودش راه بیندازد.
در جستوجوی آرامش
بیش از 50نفر دورتادور حیاطی که پر از گل و گیاه است، منتظرند تا نوبتشان برسد. سید عباس، بزرگتر جمع و صاحب این مرکز که 18سال و 5ماه از پاکیاش میگذرد، مراقب است کسانی که کارشان تمام شده زودتر بروند دوش بگیرند و در کنار آن به کسانی که نوبتشان شده، آمادهباش میدهد: «خدا آقا احسان و گروهش را خیر بدهد که هم تمیزی را به این گروه هدیه میدهند و هم با حضورشان باعث میشوند حتی برای مدتی کوتاه بچهها از غم و ناراحتی فارغ شوند و لبخند روی لبانشان بنشیند.» احسان از همه فرزتر است و موهای بچهها را یکی پس از دیگری کوتاه میکند و به همراهانش هم هشدار میدهد تا پیش از غروب آفتاب باید موهای همه کوتاه شود. «مهرداد قاسمی» که 30ساله است و پابهپای او کار میکند، یکی از کارآموزان قدیمی آقا احسان است که برای حضور در کار خیر هیچوقت نه نمیآورد: «همین که متوجه شدم آقا احسان قرار است امروز به اینجا بیاید کرکره مغازه را پایین کشیدم و با او همراه شدم.» «آراد» 19ساله، سرگروه تیم که مثل پدرش شغل آرایشگری را انتخاب کرده، منظم و دقیق کار را در دست گرفته است: «همان روزهایی که میدیدم پدرم کولهپشتیاش را روی دوش میاندازد و به میدان شوش و راهآهن میرود تا موهای کارتنخوابها و معتادان را اصلاح کند به این کار علاقهمند شدم. حدود 3سال است خیلی جدی پدرم را در این کار همراهی میکنم. فعالیت در چنین مکانهایی سود مادی ندارد، اما آرامشش وصفناپذیر است.»