روایتها از آینده کرونا و تغییرات جهانی
بیژن یاور- مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه مدیریت بحران، ریسک و پدافند غیرعامل
داستان از آنجایی شروع میشود که بیل گیتس چند هفته گذشته درخصوص ضرورت تشکیل ستاد ویژه پاندمی جهانی که دارای ارزشی بالغ بر چند میلیارد دلار است برای بیماری ناشی از ویروس کرونا اعلام نیاز میکند. اگر پیشبینیهای او مانند سال 2015میلادی باشد، عاقلانه خواهد بود که این کار او هم مورد مداقه بیشتری قرار گیرد. کمااینکه پس از مدت کوتاهی از صحبتهای او، شاهد بروز سویه جهش یافته ویروس کرونا یعنی اومیکرون میشویم. لازم به توضیح است که در سال 2015میلادی، بیلگیتس در سخنرانی خود در «تدتاک» به ایالات متحده درخصوص همهگیری جهانی بعدی یعنی کرونا که امروز درگیر آن هستیم هشدار داده بود. آیا این فقط یک هشدار بود یا اطلاعرسانی و دادن پیامی برای هدایت به آن سمت؟ چرا از سال 2015تا سال 2019که همهگیری کرونا رخ داد هیچ اتفاقی، اصلاحی و هشداری رخ نداد؟
پیشبینیهای بیلگیتس تا حدودی شبیه به داستانهای ژول ورن شده است. اما با این تفاوت که فاصله زمانی آن کوتاهتر است. آیا این فقط یک داستان و پیشگویی است؟ یا یک سناریوسازی، آیندهنگاری و طراحی برای رخدادی در آینده که میتواند ابعاد اقتصادی، سیاسی، دینی ، مذهبی و اجتماعی یا هر بعدی که برای آن برنامهریزی شده یا سایر اهدافی که در سر میپرورانند داشته باشد؟ هماکنون این سؤال مطرح است که دلیل هشدار بیل گیتس در شرایط کنونی چیست؟ شاید پاسخ دقیق به این سؤال بتواند بسیاری از تردیدها و چالشها را برطرف کند. آیا اعلام بیل گیتس یک پیشگیری است یا ایجاد زمینهای برای تحقق اهداف مدنظر خود و همکارانش. اگر به راستی هدف کمک است، چرا او و همکارانش حاضر نشدند فرمول واکسنها را برای تولید انبوه در اختیار کشورهایی که نیازمند آن بودند قرار دهند؟ تولید واکسنها، فرایند واکسیناسیون، تزریق بوستر، تجهیزات پزشکی مرتبط و نمونههای مشابه، باعث جریان اقتصادی است. بسیاری از رسانهها از بیلگیتس سؤال کردند که چرا با اینکه پیشبینی میکرد چنین همهگیریای ممکن است رخ دهد، اما هیچ فعالیت و اطلاعرسانی شایسته و در خوری توسط او ، همکاران و دوستانش صورت نگرفت؟ آن موقع اعلام شد که « مخاطرات مهم دیگری که روزمره با آن مواجه بودیم وجود داشته است و درآن زمان، شاید این همهگیری موضوعی دور از تصور بوده است برای همین تمرکز روی آن انجام نشده است.» به عقیده او، 2موضوعی که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته اما قابل رخداد است یکی «تغییرات اقلیمی» و دیگری «بیوتروریسم» است. چراکه انسان درخصوص اینگونه مخاطرات که کمتر محسوس و تصور کردنی است آسیبپذیرتر و دارای عکسالعمل کندتری است. به اعتقاد او اگر قرار است همهگیریهایی در آینده رخ دهد باید تغییراتی ایجاد شود و بهنظر میرسد که تدابیر پیشگیرانه سختی باید درنظر گرفته شود و فقط در چنین شرایط سختگیرانهای میتوان مرگومیر را به یک دهم میزان فعلی جهانی کاهش داد.
بیل گیتس درباره همهگیری کرونا تدابیر پیشگیرانه را به 2 دسته تقسیم بندی میکند:
فعالیتهای مبتنی بر میدان: تعداد زیادی دستگاههای تشخیص بیماری باید در سراسر جهان وجود داشته باشد و تیمی از همهگیرشناسان در اختیار باشد و دائما روی موضوع کار کنند.
فعالیتهای تحقیق و توسعه: واکسن ارزان، توانایی تست پی.سی.آر به تعداد 10میلیون در روز و ثبت اطلاعات مرتبط با آن.
موضوع دومی که این روزها مطرح است مقاله عجیب ریان مک مارو ، خبرنگار فناوری چین در پکن و تام میچل، رئیس نمایندگی پکن در سنگاپور است که بهطور مشترک در فایننشال تایمز منتشر شده و در آن آمده است:«چین درحالیکه کنترلها و نظارتهای کرونایی را سختتر و محدودتر میکند به مردم و شهروندانش میگوید که غذا ذخیره و انباشته کنید.» از عنوان یادداشت به خوبی بر میآید که هشداری به مردم داده شده است هر چند که مسئولان چینی گفتهاند که این فقط برای آمادگی بوده و نظر به اینکه خانوادهها از نظر تدارکات و اندوخته با کمبود مواجه هستند چنین فراخوانی اعلام شده است و این یک هشدار و اخطار نیست.
و اما موضوع سوم ، که به زعم برخی تا چند روز دیگر رخ خواهد داد موضوعی است که به عقیده صاحبنظران خصوصا صاحبنظران اقتصادی، جهان را متحول خواهد کرد. به راستی بازآرایی بزرگ که بحث داغ محافل امروز جهان است، چیست؟ بهطور ساده و مختصر، بازآرایی بزرگ توسط مجمع جهانی اقتصاد اینگونه تعریف شده است: نیازی فوری و اضطراری برای همکاری ذینفعان در مدیریت همزمان با پیامدهای مستقیم بحران کووید- 19.
خلاصه این ابتکار این است که با فعالیت «سریع» و «مشترک» میتوانیم از این بحران به جهانی بهتر برسیم. بحرانها میتوانند با توجه به پهنای باند ذهنی مدیران و برنامهریزان، نقطه عطفی برای تغییر وضعیت به شرایطی بهتر باشند. از طرف دیگر تغییراتی که در پاسخ به کووید- 19مشاهده کردهایم ثابت میکند که یک «بازآرایی» در بنیانهای «اقتصادی» و «اجتماعی» ما ممکن و لازم خواهد بود. شاید شرایط بهوجود آمده بتواند رنسانسی را ایجاد کند اما اینکه بتواند عدالت را در تمام جهان ایجاد کند، بستگی به آگاهی کامل و مشارکت همه کشورها درخصوص رویداد بزرگی که در حال رخ دادن است، دارد. شکی نیست که به ظاهر، منشأ تغییرات اساسی در جهان همهگیری کروناست، اما اینکه باطن آن چیست نیاز به مداقه بیشتری دارد. نتیجه اینکه با توجه به شرایط پیرامونی و بحثهای ارائه شده این مسئله یعنی «تغییر» در قالب «بازآرایی جهانی» میتواند در قالب مدیریت ریسک، مدیریت شرایط اضطراری و همچنین پدافند غیرعامل مورد تامل و دقت بیشتری قرار گیرد. پر واضح است که جهان در آستانه تغییری بزرگ و رنسانس پساکروناست. اما اینکه این تغییر چیست و کیفیتش چگونه است توسط افراد با زمینههای مختلف دارای تفاسیر مختلفی است. بدیهی است جهان در حال پوستاندازی است اما اینکه این پوستاندازی در کدام راستا و به نفع چه گروهی است سؤال برانگیز خواهد بود. از اینرو به عقیده برخی از نظریهپردازان میتوان اینگونه تصور کرد که همهگیری حاضر فرصتی مناسب برای ایجاد تغییرات اساسی است، اما اینکه سمت و سوی این تغییرات به کدام سو تنظیم شده معلوم نیست. به راستی سیاست پشت پرده مشغول کردن جهان به بازی ویروسها چیست؟ این قطعا در تصویر بزرگی که از قبل طراحی شده گنجانده شده است. آیا مواردی که اشاره شد و یا احتمالا همهگیری یک ویروس جدید قریبالوقوع یا نمونههای دیگری که ممکن است در حال انجام باشد، هر چند مجزا و دور از هم در حال رخ دادن است و همه با هم بهدنبال یک بازآرایی نوین در جهان هستند؟ رنسانس پساکرونا؟ بازآرایی بزرگ؟ شکی نیست که تغییراتی در راه است. باید بیشتر و متفاوت بیندیشیم.