• شنبه 29 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 10 ذی القعده 1445
  • 2024 May 18
چهار شنبه 17 آذر 1400
کد مطلب : 147551
+
-

نگاهی به فیلم‌های سیدجواد هاشمی در مقام کارگردان

کمی فیلمنامه و کلی گریم!

سیدجواد هاشمی پیش از «شهر گربه‌ها» 4فیلم کودک و نوجوان ساخته بود. هاشمی از همان نخستین فیلمی که ساخت، یعنی «آهوی پیشونی سفید» که از آن با عنوان «اختاپوس» و «پیشونی سفید 1» هم یاد می‌شود، به استفاده از موسیقی و ترانه، ایجاد دنیایی فانتزی و گریم سنگین بازیگرانش تأکید داشت. قاعدتا سینمای ایران چه در وجه سرمایه‌گذاری و چه در وجه خلاقیت و ابعاد تولیدی توان رقابت با محصولات خارجی سینمای کودک و نوجوان را ندارد اما هاشمی سعی کرده این ضعف‌ها را با بهره‌گیری از موسیقی و ترانه و گریم بازیگرانش جبران کند و فضایی مفرح و خیال‌انگیز در فیلم‌هایش بسازد که پسند کودکان و رضایت خانواده‌ها را به‌دنبال داشته باشد. اما آیا همه جذابیت انیمیشن‌ها یا فیلم‌های ترکیبی رئال ـ انیمیشن (که گاه با عنوان لایو اکشن از آنها نام می‌برند) به جلوه‌های ویژه بصری این آثار برمی‌گردد؟ واقعیت این است که مثل اغلب تولیدات ژانری آنچه باعث گیرایی یک فیلم کودک و نوجوان می‌شود، داستان جذاب و روایت‌گری گرم و روان فیلم است. بچه‌ها بیش و پیش از آنکه پیام‌های اخلاقی فیلم را دریابند، جذب داستان و شخصیت‌هایش می‌شوند. در مطلب پیش‌رو بر مسیری که هاشمی در تک‌تک فیلم‌هایش طی کرده تا به شهر گربه‌ها رسیده نگاهی انداخته‌ایم.

پیشونی سفید 1 (1391)
خلاصه داستان فیلم: 

آهوی پیشونی سفید که از دست سختگیری‌های پدرش خسته شده، با فریب عجوزه راهی شهر آرزوها می‌شود و در آنجا با حوادثی روبه‌رو می‌شود که در انتظار او نشسته‌اند.
وی‍ژگی: ترانه و موسیقی، فضای شاد و مفرح، گریم‌های متنوع و سنگین، طراحی صحنه و لباس منطبق با حال و هوای فیلم، شوخی‌های حساب‌شده و استفاده از نمادها و عناصر فرهنگ عامه از نقاط قوت این فیلم است. البته باز هم فیلمنامه و ضعف شخصیت‌پردازی پاشنه آشیل آن محسوب می‌شود.

پیشونی‌سفید 2 (1397)
خلاصه داستان فیلم: 

اختاپوس از درون یک غار بر قلعه فرمانروایی می‌کند. او برای به دام انداختن آهوها و نوشیدن عصاره تن آ‌نها بل‌بله را به خدمت گرفته ‌است اما آهوها با نقشه پیشونی‌سفید از قلعه فرار می‌کنند. از سوی دیگر، مادر پیشونی‌سفید برگشته تا او را از سالار، یعنی پدرخوانده‌اش، پس بگیرد و پیشونی‌سفید به‌دلیل رنجش از سالار، می‌خواهد نزد مادرش بازگردد اما...
ویژگی: همان عناصری که برای جذابیت فیلم اول استفاده شده بود در این فیلم هم وجود دارد اما از اینجاست که هاشمی تصمیم می‌گیرد، به جای ساختن فیلمی برای بچه‌ها، به مسیر دیگری برود و اثرات زیانبار مشکلات و درگیری‌های بزرگسالان را بر کودکان به تصویر بکشد. از سر همین پیچ، هاشمی از مسیر اصلی‎‌اش دور می‌افتد.

پیشونی‌سفید 3 (1397)
خلاصه داستان فیلم:
 

اختاپوس قصد دارد شیره‌ جان پیشونی‌سفید را به‌ چنگ بیاورد. او مادر و پدر پیشونی‌سفید را طلسم می‌کند تا از آنها برای به‌ دام انداختن پیشونی‌سفید استفاده کند. پیشونی‌سفید خودش را تسلیم اختاپوس می‌کند تا مادر و پدرش را از طلسم او نجات دهد. با کمک‌های یک پیر خردمند به‌نام پیراستاد و میمون زرنگی به‌نام پنجه‌طلا، پیشونی‌سفید نجات پیدا می‌کند و اختاپوس نابود می‌شود.
ویژگی: در زمان اکران قسمت سوم پیشونی سفید برخی‌ها معتقد بودند که فیلم بیش از حد برای کودکان خشن است و چنین اثری نمی‌تواند فیلمی کودکانه تلقی شود. حتی اگر معتقد باشیم که میزان خشونت در فیلم‌ها امری سلیقه‌ای است و در عوض صحنه‌های خشن فیلم، پیام‌های اخلاقی فراوانی هم در داستان وجود دارد اما نمی‌توان منکر شد که باز فیلمنامه آخرین قسمت سه‌گانه پیشونی سفید قوام لازم را ندارد و به‌اصطلاح کمیتش لنگ می‌زند. البته چه پیشونی سفید 2و چه پیشونی سفید 3هر دو در اکران موفق بودند و فروش نسبتا خوبی داشتند. خالی بودن دست سینمای ایران در تولیدات کودک و نوجوان باعث شده که این سه‌گانه مورد توجه بچه‌ها و خانواده‌ها قرار بگیرد. به هر حال نباید فراموش کرد که هاشمی در این سه‌گانه به سراغ نوعی از داستان‌گویی رفت که کمتر کسی خیال می‌کرد در سینمای ایران جواب بدهد و بتواند قاپ بچه‌ها را بدزد.

تورنادو (1398)
خلاصه داستان فیلم:
 

فیلم داستان پروفسوری را روایت می‌کند که موفق به ساخت رستورانی شده که در نهایت به سفینه تبدیل می‌شود. با ورود 4 نوجوان به قصه و خراب‌کاری آنها، این سفینه مقداری زودتر از موعد به پرواز درمی‌آید. سفینه در نهایت به فضا می‌رود و در سرزمینی ناشناخته فرود می‌آید.
ویژگی: از «تورنادو» استقبال کمتری از دیگر ساخته‌های هاشمی شد. شاید چون همیشه نمی‌توان به گریم یا طراحی صحنه اتکا کرد و توقع داشت که تماشاگر صرفا برای دیدن گریم‌های جالب (نه چیزی عجیب و خارق‌العاده بلکه صرفا خوش‌رنگ‌ولعاب) به سینما بیاید. باز داستان و فیلمنامه فیلم آنچنان که باید و شاید نمی‌تواند تماشاگر را درگیر کند و او را به‌دنبال خود بکشد. گریم، طراحی صحنه، رنگ و نور، فیلمبرداری، موسیقی و همه تکنیک‌هایی که لازمه ساخت یک فیلم است، زمانی به ایجاد فرمی منسجم و گیرا می‌انجامد که در پشت همه آنها داستانی جذاب و روایتی بی‌‎لکنت وجود داشته باشد. در غیراین صورت فیلمی که فقط روی تکنیک‌های فیلمسازی حساب کرده و به شاکله نیندیشیده، به کیکی شبیه می‌شود که خامه زیاد دارد، اما از نانی که بتوان این خامه را روی آن گذاشت خبری نیست.

این خبر را به اشتراک بگذارید