گفتوگو با محمد رضا ورزی، کارگردانی که ساخت اثر درمورد تاریخ معاصر را دشوار میداند
5 بازیگر برای نقش امام گریم شدند
پریسانوری-روزنامهنگار
از دهه80 تاکنون چندین فیلم و سریال درباره زندگی پرفراز و فرود بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران ساخته شده که هر کدام با نمایش مقاطع مختلفی از زندگی امامخمینی (ره)، به این شخصیت بزرگ سیاسی و تاریخی ادای دین کردهاند. بخشهایی از سریال معمای شاه روایت مبارزات امام خمینی(ره)، است. فرارسیدن سالروز ارتحال بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی، بهانهای شد تا با محمدرضا ورزی، کارگردان، درباره چالشهای ساخت این مجموعه تلویزیونی و فعالیتهای این روزها و فراغتش گفتوگو کنیم. او تأکید دارد سفارشیساز نیست و با اعتقاد شخصی آثارش را میسازد.
چه چیزی باعث شد به فکر ساخت سریال معمای شاه بیفتید؟
متوجه شدم درباره تاریخ پهلوی دوم کار جدی نشده بود و من دغدغه داشتم که این بخش از تاریخ را که پیش چشم نسل جوان مغفول مانده بود، به تصویر بکشم.
طرح و فیلمنامه چطور شکل گرفت؟
تحقیق و نگارش آن 2سال زمان برد. برای تحقیق یک گروه بودیم که از اسناد، مقالات، تاریخ شفاهی بهره میبردیم و صحت بخشهای مختلف سریال را همزمان با نگارش بررسی میکردیم، مثلا بخشهای مربوط به حضرت امام(ره) را با مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) چک میکردیم.
جایی گفتهاید سر ساخت این سریال موها و محاسنتان سفید شده است...
بله به جرأت میگویم این سریال از لحاظ سنگینی کار من را 20سال پیر کرد. کار بسیار دشوار و پرزحمتی بود. در 20 و اندی سال که کارهایی در حوزه تاریخ معاصر تولید کرده بودم، معمای شاه پرچالشترین و دشوارترین بود.
مگر با چه دشواریهایی مواجه شدید که در سایر کارها نبود؟
ساخت قصهای در بستر تاریخ معاصر دشواریهای خودش را دارد. این سریال دوره پهلوی دوم را روایت میکرد که مورخان و اشخاصی که در آن دوره زندگی میکردند زنده بودند و هرکدام بهزعم خود بخشی از فیلمنامه را قبول داشتند و به بخشی شبهه وارد میکردند یا میگفتند تحریف شده است. پاسخدادن و ارائه سند به این افراد کار را سختتر میکرد. علاوه بر این، هجمهها و حملههای بسیاری از خارج و داخل کشور داشتیم. گاهی تصور میکردم اگر خود شاه هم زنده میشد و میگفت این اتفاق افتاده، باز یک عده میگفتند نه تحریف شده است و... البته من خودم را درگیر این حرفها نمیکردم و کاری که اعتقاد داشتم درست است را انجام میدادم چون اگر میخواستم ببینم دیگران چه میگویند این سریال ساخته نمیشد.
سریال معمای شاه یکی از پرکاراکترترین آثار تلویزیون در دهه اخیر بوده است. کمی در اینباره توضیح دهید.
بله حدود 850بازیگر داشتیم و 300نفر عوامل پشت دوربین از این سریال ارتزاق میکردند. 1400لوکیشن داشتیم، حدود 5هزار دست لباس دوخته شد و 5مجموعه دکور ماندگار در شهرک سینمایی ساختیم که بعدها مورد استفاده سریالهای مختلفی قرار گرفت.
به عقیده همه حتی منتقدان، نقش حضرت امام در این سریال خیلی خوب و باورپذیر ایفا شد. چطور به این شخصیت رسیدید؟
یکسال تمام آنچه فیلم و صدا و تصویر بود در اختیار شکرخدا گودرزی بازیگر نقش حضرت امام گذاشتم. همه را دیدند و در این یک سال هر روز تمرین میکردند. توانمندی او قابل توجه و تحسین بود. این بازیگر هوش بالا و باورنکردنیای دارد و حجم زیادی از سخنرانیهای امام را از حفظ بود. این موضوع کار را جلو میبرد و خیلی از مشکلات را حل میکرد. بعد از یک سال، 2سکانس ضبط شد و یک سال کار را رها کردم تا با آن 2 سکانس زندگی و نقاط ضعفش را پیدا کنم. خانواده حضرت امام هم آن 2سکانس را دیدند و از بازی و چهره آقای گودرزی خیلی استقبال کردند. یک سال که گذشت و ضعفها را اصلاح کردیم، دوباره کار فیلمبرداری شروع شد. همه این حساسیتها به اضافه توانمندی شگفتانگیز بازیگر این نقش باعث شد، نقش آنطور که باید دربیاید.
بازی در نقش حضرت امام(ره) چه ملزوماتی داشت و این بازیگر چه جزئیاتی را باید رعایت میکرد؟
ملزومات بسیار مهم و ظریفی داشت. مثلا به او گفتم وقتی برای بازی در این نقش لباس روحانی را پوشیدی، ارتباطت را با گروه قطع کن تا در نقشت فرو بروی. به دستیارم هم سپرده بودم که کسی مزاحم او نشود. یکبار در پشت دوربین با هم قدم میزدیم و صحبت میکردیم به تعارف گفت شما بفرمایید جلوتر بروید. گفتم وقتی در این لباس هستی هیچ وقت این تعارف را نکن، شما جلو برو و ما پشت سر شما میآییم و...
قبول دارید در کنار اینها صداگذاری سریال هم کار سنگینی بود؟
بله. زندهیاد بیژن علیمحمدی که به حنجره طلایی دوبلاژ معروف بود، صدای حضرت امام را خیلی هنرمندانه تقلید کردند. برای تأیید صدا به قم رفتیم و بیژن 3مدل صدای حضرت امام را در سال42، 57 و اواخر حیاتشان در محضر حجتالاسلام حسن خمینی اجرا کرد و ایشان تأیید کردند کپی برابر اصل است. همچنین صدا را در مجمع تشخیص مصلحت پیش مرحوم هاشمی بردم و ایشان هم لبخند زده و گفتند «خودشه... اصلا شک نکنید!»
از فعالیتهای پشت دوربین یاد کردید، چه خاطرهای برایتان ماندگار شده است؟
مدرسه علوی را به زحمت برای لوکیشن اجاره کردیم و طبق قرار باید مبلغی روزانه پرداخت میکردیم. مدیر مدرسه اجازه داد داخل اتاقش را تغییر دهیم تا شبیه دفتر حضرت امام در سال1357 شود؛ یعنی دوربینهای مداربسته را باز کردیم و کلی تغییر دادیم و یکجورهایی ناچار شدیم همه دکور اتاق را به هم بریزیم. هر روز هم جمعیتی حدود 1500نفر برای دیدار با امام میآمدند. یکی، 2 روز از فیلمبرداری گذشته بود که مدیر مدرسه پیام داد از اینها پول نگیرید. دلیلش را جویا شدیم، گفته بودند چون آنقدر با عشق و هیجان کار میکنند که من نمیتوانم از اینها پول بگیرم و دلم میخواهد سهمی در این کار داشته باشم. این همراهی و رفتار و منش مدیر مدرسه خیلی به دل من نشست و برایم خاطره شد.
بهنظر میرسد بعد از این سریال هم کمکار شدید؟
مدیران سازمان عوض شده و مدیران میانی و تأثیرگذار به هر دلیل با بنده دچار مشکل شدند که حاصلش خانهنشینی 5ساله بود. البته در این دوره بیکار نماندم و کارهای پژوهشی انجام دادم؛ همچنین مجموعهای از کتابهای نخوانده داشتم که همه را مطالعه کردم.
همانطور که گفتید، در کارنامهتان پژوهشگری، نویسندگی، تهیه کنندگی، مجریگری و کارگردانی دیده میشود. مردم شما را بیشتر با چه فعالیتی میشناسند؟
مردم من را بهعنوان فیلمساز میشناسند.
در بیشتر فیلمها و سریالهایتان زندگی شخصیتهای علمی، سیاسی و تاریخی مثل حضرت ابراهیم، ستارخان، امیرکبیر، زکریای رازی، کریمخان زند، دهخدا و... را به تصویر کشیدهاید، چرا به این ژانر علاقه دارید؟
راستش بیشتر فیلمسازها ترجیح میدهند، قصههایی در بستر تاریخ بسازند و به شخصیتها نپردازند چون بار مسئولیتش سنگین است، اما من سعی میکنم در حد بضاعت خودم شخصیتهای تأثیرگذار تاریخی را بهویژه برای جوانها معرفی کنم.
در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
مشغول ساخت فیلمی درباره یک جریان تاریخی هستم و از توضیح بیشتر معذورم.
در اوقات فراغت چه میکنید؟
نه تنها در اوقات فراغت که تقریبا در بیشتر ساعات روز مطالعه و پژوهش میکنم.
این روزها چه کتابی میخوانید؟
درباره تاریخ افغانستان و خاندان «درانی» مطالعه میکنم.
آخرین کتابی که خواندید؟
داستان زندگی حضرت نوح(ع) و درباره نبوتشان که بسیار جالب بود.
اهل سفر غیرکاری هستید؟
نه چندان.
آخرین بار کی و کجا سفر رفتید؟
یک سال پیش با خانواده به مشهد رفتیم.
شنیدهام دستی در نوازندگی و ساز هم دارید.
بله سالهاست که در خلوت و برای دل خودم تنبور مینوازم.
انتقادپذیر هستید؟
انتقادپذیر هستم، اما توهینپذیر نیستم. مثلا وقتی میگویند کار شما تحریف تاریخ است، نمیپذیرم ولی اگر نقد کنند و با دلیل و سند بگویند اینجای کار شما ایراد دارد، نهتنها میپذیرم که خوشحال هم میشوم.
بیشتر در فضای مجازی مورد انتقاد یا هجمه قرار میگیرید یا محافل عمومی؟
گاهی در فضای مجازی و گاهی در محافلی که حضور دارم. این را هم بگویم که اغلب انتقادات من مناسبتی است مثلا دهه فجر بهخاطر ساخت سریال معمای شاه یکسری از پیجهای فیک فحش و ناسزا برای من میفرستند.
به این انتقادات و هجمهها پاسخ هم میدهید؟
خیر. اگر پاسخ دهم که همسطح آنها میشوم. فقط یکبار به یکی از آنها که مرا مزدور خطاب کرده بود پاسخ دادم و گفتم مزدور به کسی میگویند که پول بگیرد و برایش فرقی نداشته باشد که در ازای آن پول چه کاری انجام دهد، اما من کارم را با اعتقاد شخصی و قلبی انجام دادهام و سفارشیساز نیستم. در واقع تلویزیون ساخت این سریال را به من سفارش نداد بلکه برعکس من این پیشنهاد را به تلویزیون دادم.
کمی از این فضا دور شویم و بپردازیم به بخش دیگر گفتوگویمان که درباره حال خوب است. الان حال شما خوب است؟
اگر حال مردم خوب باشد حال ما هم خوب است.
فکر میکنید هنرمندان با خلق آثار خوب میتوانند در بهبود حال جامعه نقش داشته باشند؟
اگر هم تأثیر داشته باشد مقطعی و مثل یک مسکن است. مشکلات اقتصادی جامعه که بدحالی را بهدنبال داشته باید ریشه درمانی شود. ما هنرمندان از دولت انقلابی انتظار داریم گامهای مؤثر و ملموسی برای بهبود معیشت مرم بردارد. در واقع هر وقت فشار اقتصادی از گرده مردم برداشته شود، جامعه به سمت حال خوب پیش میرود.
یک آرزو کنید.
آرزو میکنم حال دل مردم خوب شود و مشکلات اقتصادی به حداقل برسد و به یک زندگی خوب برسند.
اعتقاد داشتم حضرتامام ره کمک میکند
کارگردان معمای شاه از حساسیتها و دقت وسواسگونهاش در انتخاب بازیگر ایفاگر نقش حضرت امام میگوید: «برای انتخاب بازیگر این نقش نه فقط شباهت ظاهری بلکه محتوای فکری آن شخص هم بسیار اهمیت داشت. دلیلش هم این است که صرفنظر از مسائل سیاسی به شخصیت امام خیلی علاقه دارم و نمیخواستم به سادگی و صرفا برای ادای دین از این موضوع عبور کنم. حدود 5بازیگر تست گریم شدند که بعد از گریم، کپی برابر اصل به چهره امام شدند اما وقتی با آنها صحبت کردم دیدم عقایدشان با آن چیزی که میخواهم فاصله دارد و برای همین قبول نکردم. همکارانم میگفتند «ریسک میکنی... ممکن است بازیگر دیگری که این شباهت را داشته باشد، پیدا نکنی!» اما اعتقادم این بود که خود امام کمک میکند چون من قلبا از ایشان درخواست کرده بودم یاریام کنند.
امام را پیدا کردم!
فراز و فرود انتخاب شکرخدا گودرزی برای بازی در نقش حضرت امام هم شنیدنی است: امیر دژاکام تئاتری به نام ساقی درباره دوره صدر اسلام روی صحنه برده بود وقتی به تماشای تئاتر رفتم، بازیگری که خیلی با احساس مشغول مدیحهسرایی در وصف امیرالمومنین(ع) بود چشمام را گرفت. بیشتر که دقت کردم متوجه شدم از نظر آناتومی صورت و بدن هم شباهتهایی به حضرت امام(ره) دارد. به امیر گفتم میخواهم تئاتر را دوباره ببینم ولی صندلی سمت راست سالن را برایم نگهدار. موقع تماشای تئاتر به عوامل و بازیگران دیگر توجهی نداشتم و فقط چشمام به آن بازیگر بود. چند روز بعد دوباره به امیر گفتم یکبار دیگر میخواهم تئاتر را ببینم اما از زاویه چپ و... امیر هم تعجب کرده و هم خوشحال بود که این تئاتر آنقدر برایم اهمیت دارد که چند بار آن را میبینم. اینبار از گوشه چپ سالن همه حرکات بازیگر را زیرنظر داشتم و تئاتر که تمام شد به دستیارم گفتم «بازیگر نقش امام را پیدا کردم؛ شکرخدا گودرزی». با آقای گودرزی که صحبت کردم متوجه شدم نویسنده، کارگردان تئاتر و بازیگر باسواد و انسان با معلوماتی هستند. خواهش کردم که تست گریم انجام دهد. پرسید برای چه کاری؟ گفتم حالا شما تشریف بیارید، عرض میکنم. داخل اتاق گریم که عکس حضرت امام را کنار آینه دید جا خورد. در 6ماه 25بار تست گریم داد تا بالاخره تمام زوایای چهره حضرت امام را روی صورتشان پیاده کردیم. وقتی از احساس قلبیاش به حضرت امام مطلع شدم، مطمئن شدم که انتخابم درست بوده است.