مرگپدیا/ مارادونای زمین خاکی
مریم ظاهری
در روزگاران دهه 60و برادرم را که در زمین خاکی با لباس کامل ورزشی در نوک حمله تیم منتخب «چند کوچه» پا به توپ میشد؛ همه خاطرات دور من از فوتبال است.
نگهداری از لباسهای برادری فوتبالیست در کیفی پرزنتی پشت دروازهای با تور پاره، وظیفه خطیر من بود تا پایان 90دقیقه البته بدون وقتهای اضافه یا کتککاری و یقه جر دادنهای پیشبینی نشده در آخر بازی، هر چه بود بازی که تمام میشد نوبت تماشای مجله دنیای ورزش بود با عکسی تمام قد از ورزشکاری معروف در وسط آن.
یکبار حمید علیدوستی عکس وسط میشد، یکبار علی پروین و گاهی هم ناصر حجازی یا حتی ورزشکار غیرفوتبالی دیگری، عکس همیشه ایرانی نبود و گاهی هم ورزشکاری خارجی در وسط مجله خودنمایی میکرد. اما پوستر وسط آن روز مجله با تیتری گل درشت برای تبلیغ و فروش بیشتر روی جلد کسی نبود جز عکس دیهگو آرماندو مارادونا در لباس آبی و سفید راهراه تیم ملی آرژانتین که او را پا به توپ نشان میداد. مارادونای جوان و قبراق در عکسی تمام قد خودنمایی میکرد؛ او که بازیکنان تیم حریف، زمین چمن و توپ را اسیر ساقهای خود کرده بود روی دیوار اتاق برادرم از آن روز جاخوش کرد. جام جهانی 1986بود و همهچیز در اوج هیجان؛ هیجانی که از تماشای فوتبال در تلویزیونی سیاه و سفید تا دریبلهای برادرم در زمین خاکی ادامه پیدا میکرد. برادرم طرفدار آرژانتین بود و الگوی فوتبالیاش؛ دیهگو. او مارادونای فامیل بود. مارادونا به تیم ملی رسیده بود و روی چمن پا به توپ شده و من؛ یعنی همه فامیل منتظر روزی بودیم که حمید مارادونای محل را در لباس تیم ملی ببینیم. اتفاقی که هرگز نیفتاد. غول فوتبال آرژانتین به دنیا آمده بود که همه را با فوتبالش جادو کند. او که در 30اکتبر 1960(روزی مثل دیروز) به دنیا آمده بود در جامجهانی 1986درخشید و عکس تمام قدش در مجله دنیای ورزش سردرآورد و برادرم را رؤیایی کرد. فوتبال برای مارادونا و زندگی برادرم در جوانی تمام شد و عکس و خاطراتش برای من ناتمام.