یارانه نقدی، بهتر از یارانههای سیاه رانتآور است
میثم هاشمخانی ـ کارشناس حوزه اقتصاد
هرچند به ساختار کنونی طرح پرداخت یارانه نقدی، نقدهای جدی وارد است اما کلیت طرح قابل دفاع است، به این دلیل که طرح مزبور نسبت به دیگر طرحهای تخصیص یارانه دولتی، منابع مالی را بدون فساد و با کمترین اتلاف هزینه بین مردم توزیع میکند. برای مقایسه، دلار 4200تومانی را درنظر بگیرید. در 3سال و 5ماهی که از ماجرای دلار 4200تومانی میگذرد، برآورد میشود 14برابر رقم یارانههای نقدی که در یک سال بین مردم توزیع شده در این مدت در قالب دلار 4200 تومانی توزیع شده که رقم بسیار قابل توجهی است. حال باید اضافه کرد که در ساختار اقتصادی ما یارانههای مشابه دلار 4200تومانی کم نیست و دولت انواع و اقسام یارانه ازجمله یارانه سیگار، سیمان، قیر و... پرداخت میکند. جز رقم بالایی که در قالب این طرحها از سوی دولت پرداخت شده است، بخش هنگفتی نیز صرف سوءاستفادههای مختلف شده که هر روز اخبار شناسایی و محاکمه سوءاستفادهگران را میخوانیم و میشنویم و چه بسا که بسیاری از این سوءاستفادهها هم علنی نمیشود! در کنار این، هزینههای بسیار زیادی نیز صرف تدارک دفتر و دستک و استخدام پرسنل برای توزیع و نظارت بر چنین یارانههایی میشود. همه این ماجرا تاکنون جز رانت و تلفات چیزی نداشته و پول بسیار زیادی نیز در جریان توزیع و نظارت بر این یارانهها حیف و میل شده است. در آخر نیز سهم بسیار ناچیزی از این یارانهها به افراد طبقه متوسط و زیرمتوسط رسیده و اثر بسیار کمی بر زندگی مردم گذاشته است. به یقین میتوان گفت که با وجود تخصیص انواع یارانههای دولتی، مردم همه کالاها را با قیمت واقعی و آزاد خریداری میکنند و ما یک کالا هم در کشورمان نداریم که بتوانیم ادعا کنیم قیمت آن متاثر از تخصیص یارانه دولتی پایین آمده باشد. در ساختار یارانه نقدی اما چنین هدررفتهایی اتفاق نمیافتد و کاش ما دلار 4200تومانی را نمیداشتیم و به جای آن 14برابر یارانه نقدی را بین مردم توزیع میکردیم!
اما ایراد اصلی یارانه نقدی این است که در ابتدای شروع در سال 1389 مبتنی بر برنامه منسجم و بلندمدتی تدوین نشد و نتوانست پا به پای تورم بالا برود و امروز رقمی ناچیز و خندهدار است. اگر در سال89 یک خانواده سهنفره با 2ماه یارانه دریافتیاش میتوانست یک گوشی موبایل خوب بخرد، امروز اما یارانه 2ماه این خانواده حداکثر پول یک یا 2وعده غذا میشود! باید ارزش یارانه نقدی همتراز با ارزش دلار حفظ میشد تا قدرت خرید با آن افت نکند. اگر قدرت خرید یارانه نقدی که در سال89، 45دلار بود، حفظ میشد امروز 45دلار تقریبا برابر با یک و نیم میلیون تومان بود؛ یعنی هر نفر حدود یکونیم میلیون تومان و یک خانوار سهنفره مجموعا حدود 4.5میلیون تومان درماه دریافت میکرد. حفظ ارزش یارانه نقدی به سادگی امکانپذیر بود. اگر در این 11-10سال اخیر انواع یارانههای مخرب و پرفساد که میشود اسمشان را «یارانههای سیاه» گذاشت، حذف میشدند و به جای آن همتراز با تغییرات دلار بر میزان یارانه نقدی ماهانه خانوارهای ایرانی افزوده میشد، اثراتش بر زندگی مردم بسیار بهتر بود. این سیاست تبعات ظاهری بسیار خوبی هم بهدنبال داشت، ازجمله اینکه وقتی یک خانوار سهنفره خیلی راحت فقط از طریق دریافت یارانه نقدی ماهانه 4.5میلیون تومان دریافتی داشت، دیگر خیالمان راحت بود که بسیاری از مردم از پس تامین حداقل معاش خود برمیآیند. از آنطرف دسترسی به وامها بیشتر میشد. هماکنون یکی از موانع دسترسی به وام این است که فقط کارمندان دولت میتوانند ضمانت دهند. اگر عدد یارانه نقدی 45دلار در ماه بود آنموقع ظرفیت انبوهی برای گرفتن وامهای خرد در اختیار همه مردم قرار میگرفت. اتفاق خوب دیگر، افزایش قدرت چانهزنی نیروی کار در مقابل کارفرمایان بود. اگر بنا به هر دلیلی کارفرمایی تعهدات خود در قبال کارگران را نقض میکرد، نیروی کار به پشتوانه درآمد ثابت ماهانهای که از محل یارانه نقدی داشت، میتوانست در مقابل رفتارهای خلاف قانون کارفرما بایستد و تحت هر شرایط ظالمانهای مجبور بهکار نشود.
برخی از روشنفکران و فرهیختگان ما، طرح پرداخت یارانه نقدی را به دلایل عمدتا سیاسی محبوب نمیدانند، حال آنکه دولتهای سراسر دنیا به سمت افزایش پرداختها و حمایتهای نقدی از مردم خود پیش میروند. برای مثال، دولتهای آمریکا و کانادا و بخشی از کشورهای اروپایی بخش عمده بودجهای که برای کنترل بحران اقتصادی کرونا داشتند را بهصورت نقدی به مردم پرداخت کردند. برای مثال، در آمریکا در سال قبل در 3نوبت پرداخت نقدی به مردم انجام شد که در هر نوبت حدود 75درصد مردم این کشور یعنی 240میلیون نفر یارانه نقدی را دریافت کردند و فقط کسانی که 150هزار دلار به بالا درآمد داشتند از دریافت این حمایتها کنار گذاشته شدند (گفتنی است که در کشورهای غربی اصطلاح «درآمد پایه همگانی» یا UBI به جای یارانه نقدی بهکار میرود). در سال گذشته مجموعا به هر آمریکایی 3200دلار پرداخت شد. در مقام مقایسه، یارانه نقدی هر ایرانی در سال گذشته، ماهانه 2دلار بوده که مجموع آن در طول سال 24دلار میشود؛ یعنی دریافتی هر آمریکایی در قالب پرداختهای نقدی دولت آمریکا، حدود 130برابر دریافتی هر ایرانی بوده است.
در مجموع بهنظر میرسد که در شرایط کنونی بهترین شیوه اعطای یارانه که به نفع مردم باشد این است که هر چه سریعتر انواع و اقسام یارانههای دولتی که خروجیاش فقط نصیب دلالان میشود و همچنین یارانههای بخش انرژی که در قالب گاز و برق خیلی ارزان (که بسیار کمتر از یکدهم قیمت انرژی در پاکستان و نه در کشورهای اروپایی است) به صنایع خیلی پرمصرف اعطا میشود، حذف شود و مستقیم در قالب یارانه نقدی بهخود مردم پرداخت شود. تأثیر این شیوه پرداخت بسیار بیشتر است و از آنطرف فساد و رانت نیز از بین خواهد رفت.