مجموعه مستند «آن روزها» به سراغ کارگردانان مستندهای جنگی رفته است
روایتهایی ناشنیده از زبان شاهدان عینی
محمدناصر احدی- روزنامهنگار
مستندهای جنگی را میتوان نوعی مستند تاریخی دانست که مقطعی از تاریخ را ثبت کردهاند و در خوانشهای مجدد نکات تازهای در آنها یافت میشود. مستندهای جنگی ایرانی نیز که در بحبوحه جنگ ساخته شدهاند، حاوی واقعیتهای تاریخی دسته اولی درباره جنگ هشتساله ایران و عراق هستند که میتوانند در برداشتهای مختلف از جنگ و نگرش تازه به این مقطع تاریخی مفید واقع شوند. همزمان با هفته دفاعمقدس، شبکه افق مجموعه «آن روزها؛ تاریخ شفاهی مستندهای جنگ هشتساله» را نمایش میدهد که به بررسی 7مستند مهم جنگ هشتساله اختصاص دارد. پیشتر فصل اول این مجموعه که به مستندهای مهم انقلاب میپرداخت، از شبکه افق پخش شده بود. با سیدمرتضی سیدینژاد، کارگردان این مجموعه، درباره دلایل پرداختن به این 6مستند و ضرورت خوانش دوباره آرشیوهای مستند گفتوگو کردهایم.
در فصل دوم مجموعه «آن روزها» که به تاریخ شفاهی مستندهای جنگ هشتساله میپردازد، سراغ کدام مستندها رفتهاید؟
تولید مجموعه «آن روزها» را با هدف ثبت تاریخ شفاهی مستندهای ساختهشده از مقاطع حساس و مهم خصوصا روزهای انقلاب و جنگ آغاز کردیم. در فصل اول، 6فیلم مستند از لحظههای انقلاب را انتخاب کرده بودیم که در دهه فجر سال۱۳۹۹ پخش شد و حالا در فصل جدید این مجموعه هم که به مستندهای جنگ هشتساله اختصاص دارد و در هفته دفاعمقدس از شبکه افق پخش میشود، به سراغ سازندگان 7 مستند مهم جنگ رفتهایم. 2مستند از مجموعه «روایت فتح» به نامهای «دلباخته» با فیلمبرداری مصطفی دالایی و مستند «پارههای آهن» (زُبَرالحدید) با فیلمبرداری قدرتالله سیدان، مستند بلند «پل آزادی» به کارگردانی مهدی مدنی، 2مستند کوتاه «حدود تاریخ» و «آبادان شهر مظلوم» به کارگردانی محمدرضا اسلاملو، مستند بلند «صدای پای نور» ساخته جواد شمقدری و مستند «خرمشهر۶۱» ساخته مشترک محسن راستانی و داریوش آشوری.
معیار انتخاب این مستندها چه بود؟
مستندهایی را انتخاب کردهایم که نه بعد از جنگ بلکه همه در گرماگرم جنگ ساخته شدهاند. این 7 مستند همگی مربوط به آغاز جنگ و دو سه سال نخست آن هستند. البته شرط دیگر کارمان هم این بود که سازندگانشان در قید حیات و در دسترس باشند، چراکه میخواستیم روایت صاحبان این اسناد را بشنویم. یک افسوس ما درگذشت چند تن از پیشگامان مستندسازی جنگ است. افرادی مثل زندهیادان منوچهر عسگرینسب، محمود بهادری و غلامرضا جنتخواهدوست که متأسفانه پیش از آنکه روایتهای آنها از جنگ ثبت شود، مرحوم شدند.
کمی درباره هریک از این مستندها توضیح بدهید که چه موضوع و چه ساختاری دارند.
هر کدام از این مستندها مقاطع حساسی از جنگ را روایت میکنند. لحظههای بینظیری در هرکدام از آنها ثبت شده که تصاویر ملموستری از آن روزگار و آدمهایش را به ما نشان میدهد. مستند «صدای پای نور» به همهجای جبهه از مقر فرماندهی تا سنگری در خط مقدم سر میکشد و زندگی را در جبهه و پشت جبهه ثبت میکند. مستندهای «حدود تاریخ» و «آبادان شهر مظلوم» در روزهای آغاز جنگ ساخته شده و مردمی را نشان میدهد که با زندگی در ویرانههای آبادان به مقاومت ادامه میدهند. «پل آزادی» لحظههای نفسگیری از آزادسازی خرمشهر را در عملیات بیتالمقدس به تصویر کشیده. «خرمشهر۶۱» تصاویری عجیب و آخرالزمانی از شهری ویرانه و خالی را مستند کرده که چند روز بیشتر از بازپسگیری و آزادسازیاش نمیگذرد. مستند «دلباخته» یکی از گمنامترین آدمهای جنگ را که یک کشاورز مازندرانی در ارتفاعات قلاویزان است و در عملیات آزادی بستان شرکت دارد، دنبال میکند. این مستند جملههای دلنشینی از این کشاورز پیر را که یک سال بعد از ساختهشدن فیلم به شهادت میرسد، ثبت کرده و همین جملهها تبدیل به گفتار متن فیلم شده و با صدای شهیدآوینی روی فیلم آمده است. مستند «پارههای آهن» هم مقاومت چند جوان در خط مقدم عملیات بدر با وجود عقبنشینی نیروها را نشان میدهد.
در این بازنگری و بازگشت به گذشته، انتظار یافتن چه چیزی را دارید؟
کارمان را نه بازگشت به گذشته بلکه بازخوانی گذشته میدانم. فیلمهای مستندی که از انقلاب و جنگ داریم، اسناد تصویری از مقاطع مهم تاریخ سرزمین ماست. این اسناد به شرح و توضیح و گویاسازی نیاز دارند. حتی بسیاری از آنها فراموش شدهاند و نیاز به احیا و یادآوری دارند. این البته بهخاطر محدودیتهای تکنولوژی در آن روزگار بوده. چون آن زمان فیلم نگاتیو در مستندسازی استفاده میشده و فرایند ظهور و چاپ پوزیتیو و نمایش فیلم، فرایند پیچیده و زمانبری بوده، حتی سازندگان این آثار هم تصاویر این مستندها را بهسختی به یاد میآورند. نمایش فیلمها برای سازندگانش و عکسالعملی که از دیدن لحظههای فیلمهای خودشان بعد از چهل پنجاه سال نشان میدهند از لحظههای جالب و جذاب مجموعه آن روزهاست. بهعبارت بهتر کار ما در مجموعه آن روزها، احضار گذشته در زمان حال، گویاسازی آن و پیوندش به آینده است.
بهنظر خودتان جای کدام مستندهای جنگی در این مجموعه خالی است؟
یکی از افرادی که در لحظههای حساسی از انقلاب و جنگ حضور داشته، مرحوم محمود بهادری بوده است. روحیه جسور و ماجراجوی ایشان باعث شده که دوربین بهدست در دل حوادث باشد و این را حالا از تصاویری که توسط ایشان ثبت شده میشود فهمید. زندگی ایشان هم با این تصاویر و حوادث گره خورده بوده، بهطوری که شنیدم در جریان ساخت یکی از فیلمهای جنگ با خواهر یکی از شهیدانی که در فیلم به تصویر کشیده، ازدواج میکند، ولی متأسفانه نه روایت ایشان را از لحظههایی که به ثبت رسانده داریم و نه حتی روایت دوستان و همراهان و خانواده ایشان را. این روایتهای خُرد از تاریخ وقتی از زبان شاهدان عینی بازگو میشوند بسیار ملموستر و باورکردنیتر از تاریخ کلان است. تاریخ کلان با آمار و ارقام سر و کار دارد اما تاریخ خُرد با تن و جان و انسان، و همین است که آن را عینی و باورکردنی میکند. مجموعه «آن روزها» بهدنبال ثبت همین روایتهای خرد و ناشنیده از تاریخ است؛ آنهم از زبان شاهدان عینی.
لحظههای پیشبینینشده
یافتن فیلمهای مهم آن دوران و یافتن سازندگان آثار نیازمند پژوهش بود. در این مرحله از مشاورههای آقایان پیروز کلانتری و محمدحسین حقیقی بهره فراوانی گرفتیم. مرحله دیگر، دیدن چندین و چندباره هرکدام از فیلمها و بازخوانی لحظههای تاریخی و منحصربه فرد هر فیلم بود. اما یکی از جذابترین اتفاقها در این مجموعه، نمایش اثر برای سازنده یا تیم تولیدش بود که جلوی دوربین اتفاق میافتاد و لحظههای پیشبینینشدهای را رقم میزد.