یاد فرمانده مسعود؛ 20سال بعد
محمدامین خرمی- روزنامهنگار
دو روز قبل از آنکه نیروهای القاعده هــواپیــماهای مسافربری خطوط هوایی آمریکا را در قلب نیویورک به برجهای دو قلو بکوبند و جان هزاران انسان بیگناه را بگیرند، کیلومترها آن طرفتر، قلب مردم افغانستان را هدف قرار داده بودند؛ آنها آمر صاحب (فرمانده) احمدشاه مسعود را کشته بودند.
ترور احمدشاه مسعود، هدیهای بود که بنلادن، رهبر القاعده، به پاس حمایتهای طالبان به سران این گروه میداد. طالبان در خاک افغانستان پذیرای نیروهای القاعده و سران آن بود؛ موضوعی که البته بعدا به قیمت ساقط شدن حکومتش تمام شد. عملیات ترور را 2جوان مراکشیالاصل که خود را خبرنگار معرفی میکردند انجام دادند؛ یکی26ساله و دیگری 34ساله. آنها فرمانده مسعود را در هجدهم شهریور1380، در 48سالگی کشتند.
عملیات ترور مسعود انتحاری بود. بمب در دوربین فیلمبرداری جاسازی شده بود و تقریبا 10دقیقه بعد از ورود عاملان ترور به اتاق محل مصاحبه منفجر شد. آنها گفته بودند که برای ساخت یک مستند، به مصاحبه با فرمانده مسعود نیاز دارند. 2عضو القاعده پاسپورتهای جعلی بلژیکی داشتند و یک مرکز اسلامی در انگلیس به آنها معرفینامهای داده بود. فهیم دشتی، سخنگوی جبهه شمال که هفته گذشته در جریان حمله طالبان به پنجشیر کشته شد، آن زمان در اتاق محل انجام مصاحبه حاضر بود. او از انفجار جان سالم به در برد اما بهشدت مجروح شد. دشتی چند روز بعد در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه گفت که 2عامل انتحاری 10روز قبل به خواجه بهاءالدین آمده بودند اما بهخاطر مشغله زیاد فرمانده مسعود، نتوانستند بلافاصله با او ملاقات کنند. دشتی آن زمان 28ساله بود و بهعنوان خبرنگار همراه مسعود، همه جا او را همراهی میکرد. او در حال آمادهکردن دوربین خود برای ضبط مصاحبه بود که بمب منفجر شد. بهگفته مسعود خلیلی؛ دستیار احمدشاه مسعود، بمب زمانی منفجر شد که او مشغول ترجمه سؤال اول برای مسعود بود. سؤال به عربی پرسیده شده بود و موضوعش بن لادن بود. خلیلی هم همچون دشتی از آن انفجار جان سالم به در برد.
احمدشاه مسعود در جریان اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی و پس از آن، در جریان جنگ داخلی میان گروههای افغان و سپس در میدان مبارزه با طالبان، جزو چهرههای اثرگذار بر تحولات افغانستان بود. او از سال1358 که نیروهای ارتش سرخ وارد افغانستان شدند، تا زمان مرگش که نیروهای مجاهد افغان را در برابر نیروهای طالبان فرماندهی میکرد، از فرماندهان پیشتاز گروههای چریکی به شمار میرفت. فرمانده مسعود منطقه دره پنجشیر در 120کیلومتری شمال پایتخت را به دژی تسخیرناپذیر تبدیل کرده بود. این منطقه در جریان 10سال حضور ارتش شوروی در افغانستان و دوره چهارساله بعد از آنکه حکومت کمونیستی مورد حمایت شوروی قدرت را در کابل بهدست گرفت، تنها منطقه غیرقابل نفوذ به شمار میرفت. این مقاومت نام مسعود را بر سر زبانها انداخت و از او «شیر پنجشیر» ساخت. در سال1371، زمانی که محمد نجیبالله، آخرین رئیس دولت کمونیستی افغانستان پذیرفت قدرت را به شورای حکومتی مجاهدین تحویل دهد، فرمانده مسعود همراه نیروهایش وارد کابل شد. او طی 4سال بعدی، وزیر دفاع دولت برهانالدین ربانی بود. مسعود تاجیکتبار بود و طی سالهای بعد در جریان جنگهای قومیتی افغانستان، با دیگر نیروهای رقیب درگیر شد. نیروهای گلبدین حکمتیار از قوم پشتون، عبدالرشید دوستم از قوم ازبک و عبدالعلی مزاری از قوم هزاره دیگر نیروهای درگیر جنگ بودند. با تسلط طالبان بر کابل در سال1375، گروههای افغان که تا پیش از آن با هم میجنگیدند، صفوف مجاهدین را تشکیل دادند و علیه طالبان وارد جنگ شدند. پس از شکست نیروهای ژنرال دوستم در شمال، فرمانده مسعود رهبری جبهه متحد مخالف طالبان را در دست گرفت. احمدشاه مسعود بهعنوان فرمانده جبهه شمال، هم علیه طالبان میجنگید و هم علیه القاعده. بنابراین هدف مشترک هر دو گروه، کشتن او بود. 20سال بعد از ترور مسعود، افغانها همچنان به یاد دارند که کشته شدن آمر صاحب و حملات 11سپتامبر بود که سرنوشت کشورشان را بهگونهای دیگر رقم زد. این وقایع سرآغاز دورهای بود که جز کشتار و آوارگی، آورده دیگری برای آنها نداشت. 20سال بعد، همان طالبان در نبود فرمانده مسعود بر پنجشیر و کل افغانستان مسلط شده است؛ چه اگر مسعود بود، طالبان چنین روزی را هرگز نمیدید.