یک ایستگاه یک شهروند
صادقیه؛ همسایه شهروند
ندا کروکپور
وقتی از ایستگاه متروی صادقیه خارج شدم، بانویی سالمند با ظاهری امروزی به همراه چرخ دستی آبیرنگ خود، توجهم را جلب کرد. به دنبالش آهسته و شمرده راه افتادم و تقریبا بعد از چهل متر پیادهروی وارد فروشگاه شهروند صادقیه شد و من هم دنبالش. عجیب بود که به محض ورود این خانم سالمند، پرسنل شهروند با او چنان سلاموعلیکی کردند که انگار او را همگی میشناسند. سؤال کردم و گفتند که سالهاست هر روز او را میبینند که با همین چرخدستی از ورودی متری صادقیه وارد فروشگاه شهروند میشود، خرید روزانهاش را انجام میدهد و دوباره با مترو به خانه برمیگردد.
نزدیکتر رفتم تا سر صحبت را با او باز کنم. رفته بود به سمت انتهای سالن فروشگاه که یخچالهای مخصوص لبنیات آنجا قرار داشت. برای شروع از قیمتها پرسیدم و اینکه چرا این فروشگاه را انتخاب کرده است. با وجود سن و سال بالا، چنان از آخرین قیمتها با خبر بود که دیگر نیازی به اصرار برای انجام این گفتوگو وجود نداشت؛ ما مدتی را با هم لای انبوه اجناس فروشگاه چرخیدیم و جالب این بود که آنچه بیشتر از همه دربارهاش گفتوگو کردیم، لذت خریدِ اجناس روزانه از فروشگاههای همسایه مترو و امنیت دریافت خدمات در همسایگی ایستگاههای مترو بود. او گفت: «من چند سال است از این فروشگاه خرید میکنم و تنها یک دلیل دارد و آن هم نزدیکی خانهام به مترو و نزدیکی ایستگاه متروی صادقیه به چنین فروشگاهی است». به گفته او، علاوه بر فروشگاه شهروند، میدان ترهبار صادقیه که یکی از مهمترین مراکز خرید غربنشینان است نیز در همسایگی ایستگاه متروی صادقیه قرار دارد؛ «اگر بخواهم خلاصهاش کنم این است که شما پول یک بلیت رفت و برگشت مترو میدهید و هر چه نیاز داشته باشید را میتوانید از همین اطراف ایستگاه صادقیه خریداری کنید.»
حق با اوست؛ شاید بشود گفت که داستان ایستگاه متروی صادقیه از زبان این شهروند، داستانِ سادگی خرید و تامین مایحتاج خانواده از طریق حمل و نقل عمومی است؛ «خصوصا اینکه من سنم بالا رفته و دیگر نمیتوانم خیلی راحت از این طرف شهر به آن طرف شهر برای خرید بروم، این است که تقریبا هر روز سری به این ایستگاه میزنم و از صادقیه خریدهای روزانه را انجام میدهم و دوباره با همین مترو به خانه برمیگردم.»
متروی صادقیه علاوه بر دسترسیها و امکاناتی که برای یک سالمند دارد، به بسیاری از مراکز مهم خدماتی هم نزدیک بوده و به نوعی میشود گفت که «از این ایستگاه میشود به جاهای زیادی رفت؛ مثلا مرکز واکسیناسیون بهاران در همین نزدیکی است، تا بازار سنتی ستارخان راه زیادی نیست، پارکینگ هم دارد و این به افرادی که خریدهای سنگین دارند کمک میکند خیلی راحت بار خود را به خانه ببرند».
قصه ایستگاه بعدی ما، هفته آینده و درباره ایستگاه میدان صنعت خواهد بود، شاید شما این بار قصه این ایستگاه را برای خوانندگان ما تعریف کردید.