• پنج شنبه 28 تیر 1403
  • الْخَمِيس 11 محرم 1446
  • 2024 Jul 18
شنبه 23 مرداد 1400
کد مطلب : 138093
+
-

تدریس سخت‌تر شده است

معلم‌ها و استادان درباره تجربه درس‌دادن به متولدین دهه80 چه می‌گویند؟

تدریس سخت‌تر شده است

آوین آزادی- روزنامه‌نگار

زندگی آنها به موبایل‌هایشان گره خورده. نه اینکه زندگی بقیه نسل‌ها از این مکعب کوچک جادویی سوا باشد اما ماجرای متولدین بین 1380تا 1385-حداقل- فرق می‌کند. بیشتر آنها هویت‌شان را در شبکه‌های اجتماعی تعریف کرده‌اند. از تجربه تفریح‌ها و... که زمانی به متولدین دهه دیگر حرام بود باکی ندارند و بسیار در بیان نظرات خود آزادند. مرحوم محمد‌امین قانعی‌راد پیش از این در جایی گفته بود: این نسل به‌دلیل عضویت در شبکه‌های اجتماعی کمتر روزنامه و کتاب می‌خواند. یعنی جایگاه کتاب‌خواندن در این نسل به‌شدت تضعیف شده و فقط کتاب درسی است که برای آنها اهمیت دارد. در نسل‌های گذشته در کنار کتاب‌های درسی، کتاب‌های زیادی اعم از کتب تاریخی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی، شعر، رمان و حتی مجلات عمومی اهمیت پیدا می‌کرد. هم‌اکنون، بیشتر وقت بچه‌ها صرف مدرسه و بعد از آن کلاس‌های آمادگی برای کنکور می‌شود. در‌نتیجه، وقت محدودی برای آنها باقی می‌ماند که آن را نیز شبکه‌های اجتماعی می‌گیرد.

مرحوم قانعی راد، این جامعه‌شناس نامدار توضیح داده است: نوشتن و خواندن آنها بیشتر به فضای مجازی محدود می‌شود. پیام‌های کوتاهی را می‌نویسند و می‌خوانند، اگرچه این موضوع به‌گونه‌ای مهارت خواندن و نوشتن آنها را -البته با توجه به اقتضائات فضای مجازی تقویت می‌کند- اما مهارت‌های گفت‌وگویی‌شان را کاهش می‌دهد. شهروندی که در جامعه مدنی حضور دارد و می‌خواهد در یک جامعه دمکراتیک نقش‌آفرینی کند باید از مهارت‌های گفتاری و شنیداری خوبی برخوردار باشد و این را در فضای واقعی تمرین کرده باشد. فرهنگ ادبی بین نسل دهه80 جای خود را به فرهنگ تصویری می‌دهد و ویژگی این فرهنگ تصویری، کوتاه‌نویسی، تفکر الگوریتمیک و منتقل‌کردن پیام‌های کوتاه، به‌ویژه بیان ایده‌ها و مسائل از طریق تصاویر و ایماژها و کلیپ‌ها و انیمیشن‌هاست. پس افراد بیش از آنکه حرف بزنند، عکس‌ها را رد‌وبدل می‌کنند. اگر هم بخواهند حرف بزنند کوتاه‌نویسی می‌کنند و این فرهنگ ممکن است در عرصه آموزش، کار، فرهنگ و فراغت تأثیرات خود را بگذارد. اما در مدارس دهه هشتادی‌ها چه می‌گذرد؟ معلم‌هایی که با این نسل در این سال‌ها سروکله می‌زنند چه می‌گویند و به چه شناختی نسبت به نسل جدید شاگردان خود رسیده‌اند؟

احترام ما از دست رفته‌است
معلم‌هایی که بیش از 20سال سابقه تدریس در آموزش‌وپرورش دارند، دل‌شان پرتر است. آنها می‌گویند که دیگر مانند سابق به آنها احترام گذاشته نمی‌شود. موسوی، یکی از معلمان مدرسه عادی در جنوب تهران، می‌گوید: به‌راحتی به آنچه از آنها می‌خواهیم انجام دهند دهن‌کجی می‌کنند. دهه هشتادی‌ها هیچ هراسی از نمره، دعوت والدین به مدرسه و... ندارند. به‌راحتی معلم را مسخره می‌کنند و حتی اگر آنها را از کلاس اخراج کنید هم اهمیتی نمی‌دهند. این مدرس علوم ادامه می‌دهد: البته دور از انصاف است اگر نگوییم که بعد از 25سال تجربه، متولدین این نسل را آگاه‌تر می‌بینم و به‌نظرم به‌واسطه شرایطی که در آن بزرگ شده‌اند حتی باهوش‌تر شده‌اند. برای آنکه یک مفهوم در ذهن آنها جا بیفتد لازم نیست خیلی تلاش کنید. در همان مدرسه، معلم هنر از بچه‌های همان پایه، رضایت بیشتری دارد: فکر می‌کنم متولدین این نسل، خلاق‌ترند. مطالعه جانبی بیشتری دارند و برای مثال تابلوهای نقاشی معروف جهان را می‌شناسند. قبل‌ترها این‌طور نبود. کم بود تعداد دانش‌آموزانی که ونگوک را بشناسند یا کاری از استاد ممیز دیده باشند. فکر می‌کنم اگرچه کنترل کلاس دهه هشتادی‌ها به‌مراتب سخت‌تر از دهه هفتادی‌هاست اما درنهایت درس دادن به این نسل برای من شیرین‌تر است و من را هم پویا نگه می‌دارد.

به مهاجر‌ت‌ فکر می‌کنند
بیدمشکی، معلم شیمی در مدرسه‌ای در شرق تهران، درباره انگیزه دهه هشتادی‌ها به تحصیل و خواندن دروس آکادمی می‌گوید: انگیزه این نسل به‌شدت پایین است. شاگردهای نسل امروز ما به هیچ‌وجه دلشان نمی‌خواهد درس بخوانند و فقط به‌دنبال پیداکردن پارتی برای گرفتن مدرک، پیداکردن شغل یا خروج از ایران هستند و صرفاً مدرسه می‌آیند که آمده باشند. البته این موضوع به همه دانش‌آموزان برنمی‌گردد اما غالب‌شان بر همین قاعده استوارند. این معلم که 31سال سابقه تدریس در آموزش‌و‌پرورش را دارد، می‌گوید: بچه‌های این نسل اگرچه دوست‌داشتنی هستند اما به‌دنبال لقمه حاضر و آماده می‌گردند و می‌خواهند همه‌‌چیز در کوتاه‌ترین قامت ممکن حاضر شده و در اختیارشان قرار گیرد. اکثرشان تمرین‌ها و تکلیف‌ها را از روی یکدیگر کپی می‌کنند و تعدادی هم با افتخار می‌گویند که انجام نمی‌دهیم یا نداده‌ایم. یا مثلا می‌گویند: خانم این هفته با هفته بعد چه فرقی دارد؟  این معلم باسابقه می‌گوید: آرمان بیشتر بچه‌های این نسل مهاجرت است. عموما حوصله دروس طولانی را ندارند، زود خسته می‌شوند و همیشه هم می‌گویند خانم بس است ما گیج شدیم. این در حالی است که سخت‌ترین مسائل را برای بچه‌های نسل‌های قبل توضیح می‌دادیم، حل می‌کردیم و آنها دنبال مسئله بعدی بودند تا حل کنند و خودی نشان دهند. بچه‌های این نسل مدام می‌پرسند: خانم راه کنکوریش چطوریه؟ چراکه اصلا تمایلی به فهمیدن ندارند.

معضلی به نام ادبیات صحبت‌کردن
شیوه برقرارکردن تعامل با دیگران، یکی دیگر از مسائل جدی نسل‌هاست. دهه هشتادی‌ها شیوه خودشان را برای برقرارکردن ارتباط با آدم‌ها دارند. ادبیات‌شان مخصوص ‌خودشان است و ممکن است شنونده اگر از نسل‌های بعد باشد، متوجه نشود آنها درباره چه چیزی حرف می‌زنند. بیدمشکی درباره تجربه ‌خود از کار با دانش‌آموزان این نسل در این حوزه می‌گوید: پیش‌تر، دانش‌آموزان به احترام معلم هرچیزی را به زبان نمی‌آوردند اما امروز به‌راحتی دانش‌آموزان هرچه به دهانشان می‌آید می‌گویند، بدون آنکه متوجه زشتی ادبیاتی که از آن استفاده می‌کنند، باشند. گاهی باورم نمی‌شود که چیزی که می‌شنوم از دهان یک بچه 16تا 18ساله است. همچنین یکی دیگر از ویژگی‌های این نسل این است که در کنار اینکه بسیار به‌روزرسانی می‌شوند و مدام در جریان‌ هستند اما دلشان می‌خواهد در حاشیه درس باشند و به متن آن علاقه‌ای ندارند. راستش کار با این نسل برای من پر از سختی و فرازونشیب بوده و بارها و بارها از خودم پرسیده‌ام که در برابر آنهایی که به‌راحتی دروغ می‌گویند و تقلب می‌کنند چطور باید باشم که هم دانش‌آموزان آسیب نبینند و هم آموزش آنها به‌خوبی پیش برود؟ واقعیت این است که هنوز جوابی برای آن پیدا نکرده‌ام. شاید به خاطر این است که شیوه‌های آموزشی هرگز به‌روزرسانی نشده‌اند. شاید این بچه‌ها نمی‌توانند با این متدهای قدیمی ارتباط برقرار کنند و همه این بهانه‌گیری‌ها و نفرت از مدرسه هم ریشه در همین مسئله دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید