معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در گفتوگو با همشهری:
راه مقابله با آسیب اجتماعی ، اجتماعی است نه امنیتی
زهرا کریمی- خبرنگار
اینجا اجتماعی به نام تهران است؛ شهری که برایش تلاش شده ساکنانش در شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز در کنار هم با آرامش زندگی کنند. برای آنکه تهران شهری برای همه باشد، مدیران شهری در حوزههای مختلف دست به اقداماتی برحسب ملزومات و انتظارات و نیازهای شهری زدهاند تا این بستر فراهم شود. بنابر مقتضیات و شرایط، مقولههای اجتماعی و فرهنگی از مهمترین فاکتورهای زندگی در شهر تلقی میشود و معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در اینباره و با تأکید به شرایط کرونایی از هیچ خدمتی به شهروندان در بخشهای سلامت، ورزش، آسیبهای اجتماعی، توسعه فرهنگی و نشاط اجتماعی دریغ نکرده است.
فعالیت پررنگ چنین معاونتی در کلانشهر تهران و نقد و استقبالهایی که تاکنون شهروندان از عملکرد این حوزه داشته اند، سبب شد میزبان محمدرضا جوادییگانه، معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در روزنامه همشهری باشیم. با او درباره اقدامات و عملکردها در حوزههای مختلف شهری گفتوگویی داشتیم. جوادییگانه، عضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران در این مصاحبه از دغدغههایش برای افزایش نشاط اجتماعی و بیتوجهی به بخشهای فرهنگی در شهرها گفت. او برای آنکه توضیح دهد صحبتهایش چقدر مبنای علمی دارد و اقدامات پنجمین دوره مدیریت شهری به چه میزان مؤثر بوده، پاسخ مفصلی به سؤالات همشهری میداد. گفتوگو با معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران که حدود 2ساعت و نیم به طول انجامید را میخوانید:
تعیینتکلیف پرونده املاک نجومی و بهخصوص واگذاری هزار ملک معاونت اجتماعی در دوره قبل چه شد؟ برخی از منتقدان معتقدند گزارش رسیدگی به وضعیت املاک دیر به شورای شهر رسید.
از آنجایی که بند ۶ ماده ۵۵ قانون شهرداریها که درباره واگذاری بهرهمندی املاک شهرداری برای فعالیتهای عامالمنفعه است، یکی از موضوعات اصلی در شهرداری به شمار میآید، کمیسیونی در اواسط سال 1398تشکیل شد و ریاست کمیسیون املاک بند ۶ ماده ۵۵ به من محول شد و اعضای کمیسیون شامل معاون مالی، رئیس سازمان املاک، رئیس سازمان بازرسی و مدیرکل دفتر شهردار بودند. شناسایی املاک بهدلیل آنکه سازمانها یا مناطق اطلاعات را بهراحتی در اختیار نمیگذاشتند، روند کار را با مشکل مواجه کرد. در نهایت با همه تلاشهایی که شد در تاریخ 15/ 7/ 1399لایحه املاک بند۶ به شورا ارسال و چند هفته پیش در صحن تصویب شد. براساس قانون، املاکی که واگذاری آن عامالمنفعه و موجه نبوده، پس گرفته شد و برای بازپسگیری نیاز به مصوبه شورا نداشتیم و حدود هزار ملک را پس گرفتیم یا در حال گرفتن هستیم. همچنین سایر املاک (در حدود هزار و 500ملک) نیز از املاک مرتبط با حوزه اجتماعی است؛ مثل مجموعههای بهاران، گرمخانهها، اماکن ورزشی و سرای محلهها. فرق املاک حوزه اجتماعی با املاک بند ۶ این است که اختیارش به بیرون واگذار نمیشود؛ اگر ملکی به خیریه یا مسجد واگذار شود، شهرداری دیگر دخالتی در آن ندارد، اما گرمخانه، سرای محله یا بهاران در اختیار شهرداری تهران است؛ بنابراین بخشی از آن، املاکی است که در اختیار حوزه معاونت اجتماعی است و بخشی دیگر حدود هزار ملک است که در فهرست بازپسگیری قرار گرفتهاست. بخشی دیگر املاک سازمانها و نهادهاست که باید فروخته یا تهاتر شوند و مراحل اداری آن در حال طی شدن است. در لایحه، اجازه واگذاری حدود 160ملک از شورا درخواست شده بود که از این تعداد حدود 40ملک مسجد و 30ملک حسینیه است و مابقی املاک انجمنها، خیریهها و مؤسسهها بودند. از این 160ملک، کمتر از 40مورد واگذاری جدید بود که اینها و همه واگذاریهای قبلی برای تعیینتکلیف نیاز به مصوبه شورا داشتند. نهایتا شورا واگذاری ۸۶ مورد را تأیید کرد، چند مورد را تأیید نکرد و زمینهای واگذارشده برای ساخت مساجد و فضاهای مذهبی را هم به نحو دیگری بهطور کلی تعیینتکلیف کرد. البته کل موضوع این املاک واگذارشده ارتباطی با ماجرای املاک نجومی ندارد. طبق بند 6ماده 55قانون شهرداریها، شهرداری میتواند با مجوز شورا، بهرهبرداری بخشی از املاک خود را برای کار خیر و عامالمنفعه به رایگان یا با شرایط واگذار کند. برخی از واگذاریهای دورههای قبلی، بدون مجوز شورا انجام شدهاند. البته در برخی از موارد، املاک واگذار شده در راستای منافع عمومی بوده، ولی اخذ مجوز از شورا انجام نشده است. شورای جدید در آبانماه 1396مصوب کرد همه املاک موجود و قبلی باید تعیینتکلیف شوند و در همان بررسیهای اولیه 1904ملک شناسایی شد که به مرور زمان به حدود 2هزار و 500ملک رسید که جزئیات آن را هم توضیح دادم.
یکی از اقدامات شاخص معاونت اجتماعی و فرهنگی در این دوران، تدوین و اجرای طرح تهران 1400است. اما آنچه سؤال بسیاری از مردم شده، ملموس نبودن اجرای برنامههای خاص در این قالب است. در اینباره توضیح بفرمایید.
درواقع نکته مهم و اصلی در طرح تهران1400تغییر رویکرد است که این بار از جسم شهر عبور کردیم و سخن از جان شهر بود که همه اهالی و شهروندان شهرند. همه با تنوع و تکثری که در علایق و سلایق دارند مخاطب هستند و قرار بود که این تغییر رویکرد با تغییر قرن همراه باشد و 3برنامه اصلی برای آن تدارک دیده شد. تعریف یک نشان برای این طرح مهم بود چون تهران متنوع و بزرگ است و باید در این نشان تنوع فرهنگی و اجتماعی را نشان بدهیم. نمونه بارز آن را در لوگوی روزنامه همشهری مشاهده کنید؛ از نوروز 1400تا به امروز همشهری لوگوهای متفاوتی از تهران۱۴۰۰ را متناسب با تیتر یا عکس اول روزنامه ارائه کرده است؛ بهعنوان مثال روزی که برنده مدال طلا شدیم، لوگوی تهران ۱۴۰۰ منقش به پرچم ایران بود و روز آغازین واکسیناسیون تاکسیرانان هم با لوگویی با ترکیب آرم سازمان تاکسیرانی. این تنوع، ظرفیتی است که لوگوی تهران ۱۴۰۰ داشته است. برای طراحی لوگو، دبیرخانه ستاد تهران ۱۴۰۰ به چهرهها و استادان سرشناس در حوزه گرافیک و طراحی با یک طرح مسئله روشن سفارش کار داد و هر کدام لوگویی را طراحی کردند، اما بعدا یک تیم دیگر، براساس مکتب تهران و مشخصات فرهنگ تهرانی، دست به تدوین سند استراتژی برند زد و در نهایت به این نتیجه رسید که باید برای تهران از نشانی استفاده کرد که امکان تنوع و پویا شدن را داشته باشد. این نکتهای بود که از ابتدا روشن نبود و خروجی متفاوتی را رقم زد و این تنوع حداقل در این 40لوگویی که منتشر شد، قابل مشاهده است و بهتدریج به بخشی از فرهنگ عمومی تبدیل میشود. برای مثال، در یک کار طنز، در روزهایی که تهران با قطعی برق مواجه شده بود، نون تهران 1400با لامپ قطع شده بود؛ یعنی نهادینه شدن چنین لوگویی زمانبر است. در هر صورت بخش اول کار، طراحی لوگوهای متفاوت بود که حدود 40لوگو ارائه شد. لوگوی تهران 1400بهدلیل خلاقانه بودن و جذابیتش، مهم و بهیادماندنی است. بخش دوم کار تهران ۱۴۰۰، مناسب با طراحی دبیرخانه تهران 1400و تأکید شورای شهر، این است که هر اقدامی که شهرداری تهران در این دو سال انجام میدهد با نشان 1400باشد و از آذر سال گذشته روی بدنه اتوبوس یا مترو و هر بنای شهری انجام شد. مبتنی بر این طراحی، تصویرسازیهایی صورت گرفت که رنگ و تنوع را به جدارههای شهر و مبلمان شهری آورد. بخش سوم برنامه تهران 1400قرار بود که در قالب رویدادها باشد. اجرای این بخش منوط به 2نکته بود؛ نکته اول آنکه برای اجرای رویدادها باید امکان حضور اجتماعی شهروندان وجود داشته باشد که متأسفانه بهدلیل شیوع ویروس کرونا، برنامه حضور مردم در سطح جامعه بهگونهای متفاوت با همه سالها بهعنوان تجربهای جدید انجام شد. از نوروز ۱۳۹۹، در شهر تهران برای نخستینبار برنامههای فرهنگی بهصورت خلاقانه و فعالانه برگزار شد؛ مانند کنسرتهای آنلاین نوروز 99و تغییر نحوه برگزاری نوروزگاه به نوروزخانه. در هر صورت با تغییر در برگزاری برنامهها استقبال بهگونهای رقم خورد که اعداد و ارقام بازدیدهای کنسرت آنلاین در فضای مجازی میلیونی بود؛ البته همانطور که هیچچیز جای حضور در کنسرت را نمیگیرد، رویدادها هم نیاز به فضای اجتماعی دارند، اما باز استقبال قابل تحسینی شد. شیوع ویروس کرونا حتی برگزاری رویداد جهانی مسابقات المپیک را به تعویق انداخت و بعد از یکسال تأخیر با اصل رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار شد. امسال تابستان برحسب آنکه گروه سالمندان در اولویت واکسیناسیون قرار گرفته بودند، شعارمان این بود، «شهر، دوباره زنده میشود و اینبار با سالمندان». اما چون سرعت واکسیناسیون سالمندان در تیرماه کند پیش رفت، برنامههای اجرایی تابستان امسال هم با خلل مواجه شد. درواقع همهگیری ویروس کرونا وضعیت عادی اجتماعی همه شهرهای جهان را برهم زده و تهران هم از آن مستثنا نبوده و امکان اجرای برنامههای رویدادی گسترده نیست. برنامه نوروزی امسال با استقبال خوبی از سوی شهروندان مواجه شد و قرار بود در فاصله عید قربان تا عید غدیر هم اجرا شود، اما ستاد ملی مقابله با کرونا بهدلیل پیک پنجم کرونا این اجازه را نداد و ما هم بهدلیل حفاظت از جان شهروندان اصراری به برگزاری برنامهها نداریم.
درباره قراردادهای تهران ۱۴۰۰ هم باید بگویم خوشبختانه شهرداری تهران در اینباره شفاف است و معمولا انتقادها درباره قراردادها از اطلاعات ارائه شده در سامانه شفافیت گرفته شده که دستاورد این دوره مدیریت شهری است. البته ای کاش ترتیبی اتخاذ میشد که در کنار قرارداد، خروجی کار هم در دسترس مردم قرار میگرفت تا قضاوت دقیقتر باشد. سال 1399حدود 30میلیارد تومان بودجه برای تهران 1400پیشبینی شده بود. در سال 1399حدود 9میلیارد از این بودجه هزینه شد که حدود 4و نیم میلیارد برای کمک به برج میلاد برای جشنواره فیلم فجر بود. در سال1400 بهجز رویداد نوروزی، هزینه چندانی برای تهران 1400نشده است.
برخی انتقادها وجود دارد و میگویند طراحی لوگو در شرایط کرونا و مشکلات اقتصادی چندان ضرورت نداشته است، پاسخ شماست؟
آنچه تدوین شد برنامهای برای تغییر و ایجاد رویکرد فرهنگی و اجتماعی نسبت به همه مسائل شهری است؛ یعنی مسائل خدماتی و کالبدی هم از این نگاه دیده شود. برای تحقق و پیشرفت این امر لوازم و مقدماتی لازم است. شهر نیاز به شعار دارد و امسال در یکی از برنامههای هفته تهران، شعار «ترانههای تهران» بود و این ازجمله شعارهایی بود که محقق شد. تهران 1400درواقع یک تغییر رویکرد و یک تغییر نگاه است. تهران شهر انسانها و اماکن و رویدادها و چنارها و پرندههاست و تلاش کردهایم تهران 1400فقط برای شهرداری تهران نباشد، بلکه برای شهر تهران باشد.
و البته بهجز طراحی لوگو، اقدامات متعددی هم انجام شد. سال 1399همه برنامهها در تابستان و بهار در قالب نمایشنامهخوانی آنلاین، کنسرت و ورزش در خانه همه بهصورت مجازی و آنلاین برگزار شد، اما نوروز امسال را متنوعتر برگزار کردیم و نمونهاش برپایی 560کارناوال شادی در محلهها، حرکت تریلی پیک امید در اطراف تهران، موسیقی نواحی، البته با رعایت پروتکلها بود. نوروز امسال سعی کردیم در شرایط کرونایی برنامهها را بهصورت میدانی برگزار کنیم و کنسرت آقای قربانی در کنار نماد تهران برج آزادی اجرا شد. نکته مهم دیگر در برگزاری برنامهها که باید درنظر گرفت این است که ظرفیت شهر تهران در شرایط کرونایی برای برگزاری برنامههای اجتماعی و فرهنگی بیش از این نیست، اما با این حال سعی ما در سال1400بر این بود که هزینهها بیشتر صرف برنامههای میدانی شود تا برنامههایی مانند سال گذشته که بهصورت مجازی انجام شد. آنچه شهر را زنده میکند، خود شهر است؛ چون شهر اجتماعی است. برای شهر زنده باید برنامههای چهره به چهره داشته باشیم. تجربه این سالها نشان داده است اگر قرار است رویدادهای فرهنگی و اجتماعی در شهر بهخوبی لمس شود باید آن رویداد بهطور گسترده در همه نواحی و محلهها بهصورت متنوع اجرا شود و برنامههای اجرایی این دوره به تعداد 600برنامه رسید.
همانطور که مستحضرید، حال شهروندان بهدلیل شیوع ویروس کرونا و بیماری چندان خوب نیست و این نیاز دیده میشود که شهرداری میتواند با محوریت محلهها قدم هایی در بهبود شرایط بردارد؛ شما در معاونت اجتماعی و فرهنگی چه اقداماتی در محلات انجام دادید؟
هماکنون بهطور روشن اجرای برنامهها در قالب دو رویکرد ناحیهمحوری و محلهمحوری است. نگاه ما از ابتدا حفظ همان رویکرد سابق بود. بنابراین مناسبتها بهترین فرجه برای چنین نگرشی بود. سال گذشته درماه محرم با خودروها برنامه کوچهگردانی برگزار شد و مردم مقابل درب منزل یا پشت پنجرههایشان شاهد این شیوه از عزاداری بودند. موسیقی نواحی را در معابر پرتردد شهر برگزار کردهایم و همچنین یکسری کارناوالهای شادی را در همه شهر و بهخصوص در کوچهها برپا کردیم که بازخوردها بسیار عالی بود. این بازخوردها ما را به هدف شهرداری در کاهش فاصله جنوب و شمال مناطق شهری تهران کمک کرد. البته نکته مهم درباره کاهش فاصله شمال و جنوب، توجه داشته باشید که در اینجا مهم شنیدهشدن صدای کم شنیدهشدههاست. مثالی در اینباره که میتوان نام برد، برای وقایع تلخ افغانستان 2 ویدئومپینگ اجرا شد و در برنامه اول شهرداری خیلی سریع اقدام کرد و بازخوردهای خوبی گرفت و در برنامه دوم که کشتار کابل بود، حدود 300 تا 400نفر از افغانستانیهای مقیم تهران در برنامه حضور داشتند و لزوما فاصله شمال و جنوب بهمعنای فیزیکی مدنظر نیست.
چرا برای برنامههای اجراییتان تبلیغات بهگونهای نیست که تلاشهای شما برای شهروندان ملموس باشد؟
معتقدم تلویزیون رسانه اول کشور است، متأسفانه این رسانه عمومی همراه ما نیست و تا زمانی که این رسانه ملی در اجرای برنامهها همسو و همراه در برگزاری برنامهها نباشد، طبیعی است که اقدامات دیده نمیشود. شهرداری تهران در حد توان برای تبلیغ برنامهها وارد میدان شد و کلیپهای یک و دودقیقهای از مراسم نوروزی هم هر روز تهیه میشد و البته مردم هم خودشان با موبایلهای خود از مراسم فیلم میگرفتند و پخش میکردند. این جالب است که شهرداری و مردم در حد توان همکاری و مشارکت داشتند، اما صداوسیما کمتر همراه بود. آنچه در این دوره و در این شرایط کمک بسزایی در اطلاعرسانی برنامههای شهرداری داشت، فضای مجازی بود و در کنار همه این موارد نباید تفاوتهای تأثیرگذاری رسانه عمومی را به لحاظ گستردگی با فضای مجازی نادیده بگیریم. البته وظیفه اطلاعرسانی با ما نبوده و به مرکز ارتباطات مربوط میشود و البته این مرکز بسیار با ما همراه بوده است. وظیفه ما اجرای برنامه است بهطوری که در نوروز برنامههای خوبی در خانه مینایی و خزانه موسیقی اجرا کردند. در این میان چالشی وجود دارد که چقدر دنبال دیدهشدن هستیم یا قرار است برای مردم کار کنیم که ما دنبال این هستیم که برای مردم کار کنیم تا اینکه بخواهیم دیده شویم. شهرداری تهران برای ستاد کرونا در 5مرحله بیلبورد تبلیغاتی اختصاص داد و میتوان گفت شهردارتهران در راستای اهداف این ستاد از هیچ تلاشی دریغ نکرده و تعاملات خوبی داشته است. همچنین نباید فراموش کنیم که مشارکت شهرداری تهران در اجرای طرح شهید سلیمانی یا واکسیناسیون خودرویی در اماکن متعلق به شهرداری تهران است.
با توجه به آنکه چیزی به فرارسیدن ماه محرم نداریم و همانطور که به نحوه برگزاری مراسم عزاداری سال گذشته به شیوه خودرویی اشاره شد، آیا شهرداری بودجهای برای برنامه هیئتها درنظر دارد؟
مشخصا باید اعلام کنم که بودجه کمکها در اختیار معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران نیست و ما تنها امکان مشارکت داریم. شهرداری تهران هرساله برنامههای عزاداری متنوع را از ابتدای ماه محرم در مناطق آغاز میکرد. بخشی از این برنامه برپایی نمایشگاهی با عنوان عطر سیب بود که کارکردش در واقع در اختیارگذاشتن امکانات برای هیئتها بود. این نمایشگاه با رویکرد متفاوتی سال1398 در بوستان گفتگو و سال1399 در میدانهای اصلی تهران برگزار شد و در سال1400 بر حسب تأیید ستاد ملی کرونا در حد یک نمایشگاه است. اقدام دیگر فضاسازی محیطی و سیاهپوششدن شهر است.
سال گذشته شهرداری دوبرابر سالهای دیگر کالبد شهری را سیاهپوش کرد که متأسفانه انتقاداتی بر این عملکرد شد. اما برنامهای که برای امسال تدارک دیده شد، برگزاری جلساتی با اتاق اصناف تهران درباره مشارکت آنها در نصب پوستر و کتیبههایی با مضمون عزاداری برای سالار شهیدان است که از طریق اتاق اصناف برای 300هزار واحد صنفی ارسال شده است. اقدامات دیگر کمک به مساجد شهر تهران، خانه مداحان و همچنین در اختیار گذاشتن فضاهای روباز شهرداری به هیئتهاست و همچنین بودجه مجزایی برای فضاسازی محیطی بیشتر در اختیار مناطق شهر تهران قرار خواهد گرفت. امسال مانند هر سال زودتر به استقبال ماه محرم خواهیم رفت و از جمعه صبح این هفته برای فضاسازی و سیاهپوششدن شهر اقدامات لازم انجام میشود.
آنچه در این سالها معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تأکید فراوان داشته، شامل 4محورمهم، شهر دوستدار کودک، شهر دوستدار سالمند و شهر دوستدار معلول و شهر امن برای زنان است. چقدر این طرح ها به نتیجه ای که در دوست داشتید رسیدهاند؟
این سیاستها نیاز به بودجه مناسب دارند و قرار بود برای محققشدن طرح شهر دوستدار کودک در سال1399 اقداماتی صورت بگیرد که با شرایط کرونایی مواجه شدیم، با این حال اقدامات خوبی برای آن با مدرسه تابستانی و مسابقه نقاشی انجام شد و اقدام دیگر که هماکنون در حال انجام است، مناسبسازی شهر و بوستانها برای دسترسی بهتر کودکان است که دستورالعملهای آن تهیه شده است. تغییر رویکرد بهتدریج در حال انجام است. عزم شهرداری این است که تا فضایی بهطور کامل مناسبسازی نشده، افتتاح نشود. بهعنوان مثال، افتتاح پهنه شهریار در منطقه11 بهمدت یک هفته به تعویق افتاد تا مناسبسازیها بهصورت یکپارچه انجام شود. مناسبسازی شهر برای افراد دارای معلولیت هم یکی از اهداف شهرداری و معاونت اجتماعی است و ما در شهر تهران یک سالن مناسب با احوال افراد دارای معلولیت نداشتیم و ایوان شمس تنها سالنی است که علاوه بر صندلیها، سن آن نیز برای افراد دارای معلولیت مناسبسازی شد.
بخش دیگر اقدامات که شورا برای مناسبسازی سالمندان انجام داد، یکپارچهشدن خدمات برای سالمندی است و سالمندان با ثبتنام در سامانه «تهرانمن» با یک کارت واحد میتوانند از خدمات مخصوص سالمندی بهرهمند شوند. بخش مهمی که امسال بهطور جدی در حال پیگیری است، مناسبسازی کالبدی شهر تهران برای امنیت بانوان است و در منطقه10 بهصورت پایلوت انجام شد و پس از آن برای همه شهر انجام شد.
در این طرح از زنان شهر پرسیده شد که چه چیزهایی در شهر، محیط را برای تردد شما ناامن میکند؟ مواردی که از نگاه بانوان مهم بود و درخواست رسیدگی داشتند، روشنایی بوستانها و معابر خلوت شهر، کوتاهشدن شمشادها و پرچینهای حاشیه شهر برای پیشگیری از سرقت و ... ساماندهی و حصارکشی فضاهای نیمهکاره شهر و استقرار کانکسهای نیروی انتظامی در برخی پارکهای محلی از نمونه اولویتهایی بود که درخواست آنها در سامانه137 به گوش مسئولان در مناطق رسید. یکی دیگر از عملکردهای ما مناسبسازی همه سراهای محله است و بهتدریج این روند در حال اجراست.
معاونت اجتماعی همچنان در حال تامین زیرساخت برای تقویت حضور شهروندان و فعالیت اجتماعی آنها در محیط شهری است. آیا معتقد هستید که این روند باید در دورههای مدیریت بعدی نیز ادامه یابد؟
بله، همانطور که ما روند مدیران پیش از خود را در این موضوع پیگیری و دنبال کردیم، این نیاز دیده میشود که مدیران بعد از ما باید اهتمام به تقویت زیرساخت برای مراکز فرهنگی و اجتماعی را که مرکز ثقل ارتباطات مردمی و اجتماعی است، دنبال کنند. مشکلات زیرساختها باید مرتفع شود تا ارتباطات محلی با مراکز اجتماعی و فرهنگی مانند سرای محله تقویت شوند. سراهای محله باید مرکز تجمع محلی باشد در کنار مساجد. هماکنون در اداره سراهای محله مشکل حقوقی هم وجود دارد که بهتدریج در حال رفع است.
آیا پاکسازی پارکهای بزرگ و پر از آسیب هرندی و شوش طرح کارآمدی بوده است؟
مسئله آسیبهای اجتماعی مسئله پیچیده و دشواری است. شهرداری تهران وظیفه مشخصی درباره آسیبهای اجتماعی دارد. طرح پاکسازی پارک هرندی، طرح شکستخوردهای است، هرچند برای آن هزینههای گزافی شد، بارها در جلسات ذکر کردم با بستن این پارکها، بیخانمانها و معتادان به بخشهای دیگر شهر خواهند رفت؛ همانطور که الان شاهد حضور آنها در حاشیه میدان شوش و اطراف آن هستیم. یعنی درصورت بستهشدن پارک شوش، معتادان به گرمخانه خاورشهر نمیروند، کما اینکه وقتی پارک هرندی هم بسته شد، نرفتند. نمونه دیگری از پاتوق این افراد را میتوان در دره فرحزاد شاهد بود که 400نفر در حاشیه فرحزاد اسکان دارند و برای در امانبودن آنها در سیل نوروزی۱۳۹۸، چادر در اطراف دره زدیم چون به گرمخانه نمیرفتند. تلاشهای بسیاری شد تا در پارک مشرف به دره فرحزاد در منطقه۲ گرمخانه احداث شود، ولی تاکنون محقق نشد. درهرحال، چون جمعآوری آنها نه ممکن است، نه مطلوب، همانطور تعطیلی پارک هرندی و شوش راهکار معقولی نبود. بهترین راهکار در این محدوده از مناطق که چنین اشخاص طردشده از جامعه حضور دارند، برخورد و رفتار اجتماعی و درخور شخصیت انسانهاست و در کنار آن خدمات شهری مناسب ارائه شود و البته امکان حضور شبانهروزی آنها در گرمخانهها ممکن شود که الان دوسالی است محقق شده است.
معضل دیگر ناشی از آسیبهای اجتماعی در شهر که همچنان شاهد هستیم، تداوم حضور کودکان کار و زبالهگرد است درصورتی که خرداد سال گذشته بخشنامه منع بهکارگیری کودکان توسط پیمانکاران شهرداری تهران صادر شد.
جمعآوری کودکان کار وظیفه شهرداری نیست و با شیوه جمعآوری آن به شیوه کنونی هم مخالف هستیم و هیچوقت با هیچ طرحی درباره جمعآوری آنها و انتقال به مرکز خاصی همراهی نکردهایم. اصولا باید بدانیم که برخورد با آسیبدیدگان، نیاز به ظرافت و تخصص دارد، چون در این سالها رفتارهای ناصحیح در کنار هزار دلیل دیگر مسبب ازدیاد آسیبهای اجتماعی در شهر شده است. شهر بهگونهای باید باشد که سقفی برای خوابیدن همه بیخانمانها در آن موجود باشد. باعث افتخار ماست که در این یکیدوسال کسی بر اثر بیخانمانی در خیابانهای شهر فوت نکرده است. درباره کودکان زبالهگرد هم باید به این نکته اشاره داشته باشم که مافیایی در اینباره وجود ندارد. البته قاعدتا باید مافیایی باشد که آنها را از افغانستان به تهران و سایر شهرها میآورد، اما در شهر نه. چندده هزار مخزن زباله باز در شهر وجود دارد و هیچ وقت برداشت زباله از مخزن جرم تعریف نشده است؛ یعنی زبالهگردی جرم نیست، بلکه آسیب است. تعیین تکلیف جرم بهعهده قانون است و شهرداری تهران قانونگذار نیست بنابراین، این موارد جرم نیست. اجرای طرح جانمایی مخازن زباله در کوچهها و خیابانها، هدف خوبی داشت که یا از ابتدا ارزیابی تأثیر اجتماعی آن انجام نشده بود یا پیامدهای پیشبینینشدهای بر آن بار شد. هدف شهرداری کاهش تعداد کودکان زبالهگرد است و زمانی که عددها این کاهش را نشان دهد، مشخص میشود که وضع رو به بهبود است. زبالهگردی و دستفروشی مربوط به وضعیتی است که چند دهک جامعه فقیرتر شدهاند، طبیعی است که چنین رفتارهایی افزایش پیدا میکند. وقتی مافیای کودکان کار مطرح میشود، جمعآوریهای ضربتی هم توجیه پیدا میکند، درحالیکه راه مقابله با آسیب اجتماعی، اجتماعی است نه امنیتی. ما در جلسه با مسئولان قضایی تهران پیشنهاد کردیم بهجای جمعآوری کودکان زبالهگرد، بهتر است با خودروهای حامل این کودکان برخورد شود.
پویشهایی در این معاونت برای ارتقای فرهنگی و تعاملات اجتماعی شهروندان در شهر در حال انجام است. چقدر برپایی چنین پویشهایی تأثیرات لازم را برای رسیدن به اهداف داشته است؟
3پویش کوچههای دوستی(کوچههای رنگی)، هم سایه هم (درباره زندگی آپارتماننشینی) و موتورسوار خوب بهطور جدی در حال انجام است. رؤیایی نگاه کردن به حل مسائل اجتماعی، معمولا انتقادی است که وارد است و مشکلات ناگهانی حل نمیشود. نتایج پویشها در درازمدت قابل بررسی است و هیچ پویشی در کوتاهمدت نتایج قابلقبولی را نداشته است. پویش موتورسوار خوب وارد سال سوم شده است و یکی از نتایج پویش پیشگیری از توقیف 70هزار موتورسیکلت متخلف یا کاهش میزان تصادفات است. اعداد و ارقام موجود نشاندهنده موفقیت است. امروزه شهروندان بسیاری در آپارتمانها و مجتمعهای بزرگ با هم همسایه هستند و شهر نیاز به راهاندازی پویشی به نام پویش «همسایه هم» را داشت. در این پویش بسیاری از ریز جزئیات زندگی در آپارتماننشینی بهصورت غیرمستقیم به ساکنان این کلانشهر در حال آموزش است و خوشبختانه این پویش با مشارکتهایی که از شهروندان شاهد بودیم با استقبال مواجه شده است.
طرح کوچه دوستی هم در راستای سایر اهداف فرهنگی، اجتماعی شهر است. در این طرح، رنگ کردن کوچه هدف اصلی نیست، بلکه هدف مهم این است که مردم کوچه بهویژه زنان و کودکان با هم تلاش و کوچه را رنگ کنند. نخستین اقدام در کوچه طوطی و کوچه زیبا در محله مظاهری در منطقه 15انجام شد و بهدنبال آن سایر مناطق دست بهکار شدند و جالب است بدانید که برخی از اهالی به جای مشارکت در رنگآمیزی تقاضای تسهیلگری یا توسعه فضای سبز را داشتند.
مهمترین دستاورد معاونت اجتماعی در مدیریت شهری دوره پنجم چه بوده است؟
تهران با اشخاص و زیرساختهای اجتماعی شکل میگیرد و نباید فراموش کنیم که شهروندان ساکن در شهر تهران مانند کالبد و رویدادهایش مهم هستند. کسی بودن، آدم حساب شدن و حاشیهای شدن در شهر مهم است حتی یک نفر بودن مهم است.
نوروز امسال دستورالعمل عدماستفاده از عمونوروز سیاه صادر شد و این کار خوبی بود؛ چون قدمی در فرهنگسازی مقابله با تبعیض و صورتهای خفیف نژادپرستی در ایران برداشته شد. ساکنان سیاهپوست در تهران اقلیت هستند ولی آنها هم مهم هستند. حاجی فیروز ریشههای اسطورهای دارد، ولی حاجیفیروز با صورت سیاه یک سنت قاجاری است که میتواند بهجای صورت سیاه، با صورت سفید باشد که امسال هم با صورت سفید مردم را شاد کرد و مردم هم از این امر ناراضی نبودند.
توضیحات معاون اجتماعی شهردار تهران درباره صورتک حاجیفیروز
اگر قرار باشد یکی از کارکردهای موفق در این دوره را عنوان کنم، بخشنامه حاجی فیروز است. براساس آشنایی با دانش تاریخ و ادبیات معتقدم یک وقتهایی باید تصمیم بگیریم؛ هر چند که به تصمیمات نقدهای جدی بسیار میشود؛ بهعنوان مثال چرا فضا را از قبل در اینباره آمادهسازی نکردید؟ اگر در اینباره فضاسازی صورت میگرفت، هیچوقت طرح اجرا نمیشد؛ چون یک سنت جاافتاده است که البته نارضایتی افرادی با صداهای ضعیف را داشته است. بهعنوان یک مدیر با پذیرش مسئولیت این تصمیم، آن را ابلاغ کردم و البته این اقدام نخستین اقدام در شنیده شدن صداهای کمتر شنیده شده در شهر نبود. ما در معاونت، تقدیر از پاکبانهای افغانستانی را انجام داده بودیم، با دستفروشان مترو صحبت کرده بودیم، کمپین « جان پدر کجاستی» را اجرا کردیم و مقدمات صدور بخشنامه شهردار درباره زبالهگردی را انجام دادیم؛ لذا رویکرد التیامجویی بر پایه حس کسی بودن، رویکرد غالب ما در این دوره مدیریت شهری بود و پرهیز از آزردن هممیهنان با پوست تیرهتر
هم در ادامه آن بود.