• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 3 مرداد 1400
کد مطلب : 136477
+
-

وقتی «شامورتی‌باز» اسطوره می‌شود

گپ‌و‌گفت با افشین داورپناه انسان‌شناس و امین رجبیان جامعه‌شناس درباره تبعات واژگونی ارزش‌ها در جامعه

وقتی «شامورتی‌باز» اسطوره می‌شود


نگار حسینخانی ـ روزنامه‌نگار

جهان پر از کنش و واکنش‌هایی است که زمانی برای‌مان غریب می‌نمود. تغییر سبک زندگی، فشارهای اقتصادی، بی‌ثباتی وضع موجود و سرعت جهان در دستیابی به امکانات باعث شده، ما با ارزش‌های متفاوتی در جامعه روبه‌رو باشیم. دیگر رانندگی‌های خارج از قانون متعجب‌مان نمی‌کند. صف‌های طویل دلار و ارز برایمان غریب نیست و دلالی یکی از شغل‌های رایج جامعه شده است. اموری که روزی مورد تقبیح و نقد جامعه بود، حالا به رفتاری شایع بدل شده و نام‌های تازه‌ای به‌خود گرفته. به‌نظر می‌رسد جامعه امروز ایران با نوعی پوست‌اندازی، راه‌های تازه‌ای برای زندگی کردن برای خود برگزیده است. اما در همین تغییر مسیر گاهی باید سؤالاتی را با شفافیت بیشتری مطرح کرد و پاسخ داد؛ سؤالاتی بنیادی درباره اینکه واژگونی ارزش‌ها در جامعه چه تبعاتی خواهد داشت؟ و چرا رسیدن به موفقیت به هر قیمتی دیگر بر پایه اخلاق سنجیده و نقد نمی‌شود؟ آیا ارزش‌های جامعه تغییر کرده ؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها از نگاه افشین داورپناه، انسان‌شناس و امین رجبیان، جامعه‌شناس بهره ‌برده‌ایم.

نظام متغیر ارزش‌ها

صحبت کردن درباره نظام ارزش‌ها و هنجارهـای اجتماعی مبحثی است که ذیل حوزه «جامعه‌شناسی فرهنــگ‌» قرار می‌گیرد. حوزه‌ای گسترده و مرتبط با عرصه‌های مطالعاتی مثل مردم‌شناسی، تاریخ و ادیان. امین رجبیان، جامعه‌شناس درباره نظام ارزش‌ها می‌گوید: «ارزش‌ها عموما خصلت‌های عام‌تری نسبت به هنجارهای فرهنگی دارند و با توجه به زمان، مکان و موقعیت ویژه در هر جامعه‌ای تغییر می‌کنند. ارزش‌های اجتماعی در حقیقت مجموعه‌های معنایی پویا و متغیرند که معیار تثبیت و پذیرش آنها، قبول کردن‌شان توسط اکثریت آن جامعه است. به‌عبارتی تا حدی می‌توان گفت که اعتباری هستند و توسط اجتماع معتبر می‌شوند. برای مثال دزدی و غارت که از رذایل اخلاقی در بسیاری جوامع به شمار می‌رود در گذشته، میان ایلات و عشایر به‌عنوان نوعی فضیلت و قابلیت مطرح بود، چراکه شیوه زیست ایلیاتی بر مبنای نوعی ایلغار و جنگ و گریز پیوسته بنا شده بود».
ارزش‌ها شیوه زندگی فرد و جامعه را تعیین می‌کنند و در قالب سنت‌ها و رسوم شفاهی و قوانین مکتوب، همه ابعاد زندگی فردی و اجتماع را تحت‌تأثیر مستقیم و غیرمستقیم خود قرار می‌دهند و اجازه می‌دهند بعضی افکار و رفتارها، بروز و ظهور کنند یا اجازه خودنمایی به رفتارهایی را نمی‌دهند و در قالب اصول اخلاقی یا قوانین مرتب می‌شوند. از این‌رو همه افراد در قالب برنامه‌های جامعه به‌طور رسمی یا غیررسمی، ملزم به رعایت آن هستند. حال تصور کنید، ارزش‌هایی در جامعه شکل بگیرد و در نظام ارزش‌ها خود را بگنجاند که روزی ضد‌ارزش قلمداد می‌شد. این بحث از جایی مطرح می‌شود که هنجارها و ارزش‌ها در حال‌گذار و تغییرند و ماهیتی چند وجهی و متغیر دارند. گاهی در مقابل هم قرار می‌گیرند و گاهی همسو با هم حرکت می‌کنند. رجبیان در این‌باره معتقد است: «در جوامع صنعتی امروز ارزش‌هایی وجود دارد که به‌طور همزمان برای گروه‌های مقابل ضد‌ارزش محسوب می‌شود. مثلا افزایش تولیدات صنعتی در مقابل حفظ محیط‌زیست و کاهش آلودگی‌های زیست‌محیطی قرار دارد که این دو مورد در ادامه دو نوع نگاه متفاوت در جوامع امروز قرار می‌گیرد. یا اگر بخواهیم مثال ملموس‌تری در جامعه ایرانی برایش پیدا کنیم، ارزشی مثل ساده‌زیستی یا صداقت را در مقابل ارزش‌هایی مثل پیشرفت‌طلبی و فرصت‌سازی که امروز مطرح هستند قرار دهید. مثلا سیر کلمه فرصت را در 5‌دهه اخیر درنظر بگیرید. در گذشته می‌گفتند: فرصت‌طلب و این خصلت و صفتی منفی و ضد‌ارزش در جامعه بود، اما امروزه می‌گویند ایجاد فرصت کردن و اصطلاحا زرنگی که حتی مترادف‌های مفهومی چون باعرضه بودن یا هوش هیجانی داشتن هم پیدا کرده است. اینها نشان می‌دهند که ارزش‌ها امور ثابتی در جوامع نیستند. با توجه به شرایط تغییر می‌کنند. 50‌سال قبل رفاه اجتماعی و فراوانی منابع شاید به‌گونه‌ای بود که کسی به فکر انباشت و اندوختن سرمایه برای فردایش نبود. به زبان جامعه‌شناسی می‌گوییم امید به زندگی و آینده در سطح بالاتری قرار داشت. اما جامعه امروز ما مصایب اقتصادی و نگرانی‌هایی را ایجاد کرده که مردم را به سمت تلاش بیشتر و رقابت سخت‌تر برای مال‌اندوزی هدایت می‌کند».

جامعه شامورتی‌باز 

شاید یـکی از دلایل تبدیــل و تغییــر ضد‌ارزش‌هــا به ارزش، نحــوه آموزش به افراد جامعه یا موقعیت‌های زیستی و اجتماعی و اقتصادی آن جامعه باشد. افشین داورپناه، انسان‌شناس، درباره نظریه رابرت مرتن، جامعه‌‎شناس معروف می‌گوید که بیش از نیم قرن پیش آن را مطرح کرده بود؛ «مرتن معتقد است در هر جامعه اهدافی برای افراد تعریف می‌شود و برای رسیدن به این اهداف نیز، راه‌های مشروعی پیش پای شهروندان گذاشته می‌شود. اگر بین اهداف تعریف‌شده و وسایل، هماهنگی وجود نداشته باشد، وضعیت‌های متعددی ممکن است شکل بگیرد؛ یکی از خطرناک‌ترین وضعیت‌های آنومیک یا نابهنجار در جامعه، زمانی است که افراد برای رسیدن به اهداف‌شان در زندگی (چه این اهداف بلندپروازانه باشد، چه واقع‌بینانه) گام در راه‌هایی بگذارند که مشروع نیست، مورد تأیید ارزش‌های جامعه نیست و در تعارض با منافع عمومی جامعه و حقوق دیگران است؛ در بسیاری از مواقع، این اتفاق وقتی رخ می‌دهد که به قول رابرت مرتن، جامعه‌شناس کلاسیک، بین اهداف مورد تأیید جامعه و راه‌های دسترسی به این اهداف اختلال ایجاد شود. براساس دیدگاه این جامعه‌شناس، جامعه ترکیبی است از عناصر ساختاری به‌ویژه فرهنگ و ساختارهای اجتماعی که اولی تعیین‌کننده ارزش‌ها و اهداف و دومی تعیین‌کننده قواعد عمل جمعی و راه‌های نهادینه و مشروع رسیدن به اهداف است. به‌نظر می‌رسد در جامعه روز به روز، راه‌های دسترسی به اهداف (یا موفقیت) برای شهروندان دشوارتر می‌شود. بسیاری از افراد امیدی ندارند که بتوانند به‌موقع و از راه‌های درست، یعنی راه‌هایی که مطابق با خیر عمومی جامعه (اخلاقی) است، به اهداف خود دست یابند، بنابراین ممکن است به هر کاری دست بزنند. به‌ویژه زمانی که ارزش‌هایی که در جامعه تشویق و ترویج می‌شود، موفقیت را در انگاره‌هایی تعریف می‌کند که خود جای اما و اگر دارند.» 
داورپناه، این رویه را حرکت به سمت فرهنگ دلالی می‌داند؛ «اینگونه در جامعه فرهنگ دلالی و شامورتی‌بازی (کلک و خدعه و نیرنگ) گسترش می‌یابد. و کسی که چنین الگوهایی را نشناسد، نتواند یا نخواهد براساس آنها عمل کند، حتی بی‌عرضه، بیق، دست و پا چلفتی یا ابله قلمداد خواهد شد. اینجاست که ساختارهای اجتماعی و فرهنگ عمومی معنا و الگوی جدیدی از انسان زرنگ می‌آفرینند. و درحالی‌که ارزش‌های دینی یا اخلاقی رسمی چنین انگاره‌ای را تقبیح می‌کنند، ساختارهای موجود و الگوهای عملی فرهنگی آن را در عمل، تقویت و ترویج می‌کنند.»
در چنین شرایطی ما مردمی را می‌بینیم که گویی در حال مسابقه‌اند. آنها می‌خواهند یک‌شبه به آرزوهای خود دست پیدا کنند، از هر راهی که شد و این راه‌ها البته راه‌هایی هستند که جامعه خود مشوق ایجاد آنهاست؛ دلالی، شامورتی‌بازی، قمار، لاتاری و.... اما این همه واقعیت نیست. مردمی را می‌بینیم که نه برای سوداگری و بلندپروازی، بلکه برای حداقل امرار معاش (هدف)، به شامورتی‌بازی (راه رسیدن) روی می‌آورند و اینجاست که باید شاهد ظهور جامعه‌ای بحران‌زده باشیم. و دقیقاً در همین‌جاست که ناکارآمدی سیاست و اقتصاد خود را به‌وضوح و به‌گونه‌ای بحران‌آفرین نشان می‌دهد.

ارزش‌های ضد‌ارزش
گفته می‌شود ارزش‌های اجتماعی تا زمانی که با سایر ارزش‌ها ارتباط دارند ماندگارند، اما به محض محدود شدن دامنه ارتباط یا ایجاد اختلال درارتباط علائم حیاتی ارزش‌ها رو به نیستی می‌رود. یکی از راه‌های حفظ ارزش، رشد و تقویت همزمان چند ارزش در وجود افراد جامعه است. ارزش‌ها تا زمانی که منافع ملی، اصول و آرمان‌های اعتقادی، نوعدوستی، همبستگی و... را در زمینه‌های کاربردی حفظ کنند، ماندگارند. اما ارزش‌های اجتماعی نیز در شرایط بیمارگونه و به‌‌هم‌ریخته اجتماعی یا با تحولات و ترویج اهداف دست‌نیافتنی و نبود شرایط عادلانه نادیده گرفته می‌شوند یا تأثیر خود را از دست می‌دهند. رفتارهای ضد‌ارزشی چون فرصت‌طلبی، عوام‌فریبی، رشوه، مجیزگویی و تملق، زیرآب‌زنی، خودپرستی و... به جای نوعدوستی، دگرخواهی، یکرنگی، ملی‌گرایی، همکاری، دلسوزی می‌نشینند و جامعه را دچار آسیب‌های رفتاری در سطح خرد و کلان می‌کنند و از رشد باز می‌دارند. مفهوم ارزش در جامعه‌شناسی به قدری مهم است که بعضی جامعه‌شنا‌سان این علم را مطالعه ارزش‌ها دانسته‌اند. بعضی ارزش‌ها از مرزهای ملی فراتر می‌رود و جوامع دیگر را دربرمی‌گیرد. ویژگی نوسازی و تحول مستمر نظام ارزش‌ها و ظهور موقعیت‌های جدید اجتماعی نیازمند آن است که این تحولات با فرهنگسازی و آموزش شکل ضد‌اخلاقی و مخرب به‌ خود نگیرد.
نادیده گرفتن ارزش‌های حاکم بر جامعه پیامدهای ناگواری به همراه دارد. از آنجا که در هر جامعه‌ای، افرادی هستند که ارزش‌های حاکم بر آن را نادیده می‌گیرند و با ارزش‌ها و هنجارهای آن ناسازگارند و رفتار ناهنجار بروز می‌دهند و آرامش و سلامت جامعه را به خطر می‌اندازند و امنیت اجتماعی را کمرنگ می‌کنند، شناخت عوامل و زمینه‌های پیدایش ناهنجاری‌های اجتماعی بر پژوهشگران اجتماعی لازم و ضروری است. به‌نظر می‌رسد فراگیر نبودن ارزش‌ها و عدم‌شمولیت آنها یکی از مشکلات جامعه امروز است.

این خبر را به اشتراک بگذارید