تعادل میان دو رکن اصلی زندگی
چرا باید باوجود دغدغههای فراوان همچنان دنبال تفریح باشیم؟
دکتر مصطفی فروتن ـ روانشناس، مدرس و محقق علوم رفتاری
تفریح در فرهنگنامههای مختلف معانیای معادل شادکردن، شادمانیکردن و به فرح و خوشی پرداختن و بازی و تفرج و امثالهم تعبیر شده است اما اگر بهدنبال معنای تخصصیتری بخواهیم باشیم تفریح یعنی انجام فعلی متناسب با ساختار طبیعی فیزیک و مغز انسان بهمنظور بهروزرسانی احساسی و افزایش توان سازگاری فرد با محیط.
قصد از معناکردن اینچنینی، این است که میخواهیم از انسان سالم صحبت کنیم. انسان سالم کسی است که توانایی انطباق با شرایط پیرامون خود را داشته باشد. سازمان جهانی بهداشت در تعریف خود از سلامتی، آن را یک حالت رفاه جسمی، روانی و اجتماعی میداند که صرفا بهمعنای نداشتن بیماری یا ناتوانی نیست. لذا فرد سالم کسی است که بتواند بهگونهای زندگی کند که برای خود و دیگران احساسات و شرایط بهتری را تولید کند. ساختارها و نوع زندگی، امروزه بهگونهای شده که بسیاری از افراد داشتن شرایط خوب اجتماعی مانند مهمانیرفتن، داشتن تعطیلات، بازی، ورزشکردن و فیلمدیدن را نمادی از اتلاف وقت تلقی کنند. بسیاری از افراد را داریم که بسیار کار و تلاش میکنند و تصورشان این است که اگر تمام انرژیشان را بهصورت ۲۴ساعته روی کار بگذارند خیلی پیشرفت میکنند. اما غافل از اینکه این افراد بهصورت پلکانی و زیرپوستی دچار فرسودگی میشوند. هدف از زندگی از نگاه این افراد اینگونه است که ما باید تمام تلاشمان را برای بهتربودن، پیشرفت، ترقی و رقابت بگذاریم. آنها واقعیت را در این میدانند که اگر کسی وقتش را به فراغت بگذراند در حال ارتکاب گناهی نابخشودنی است. چنین افرادی استراحت کافی به خود نمیدهند و فواید تفریحکردن را دستکم میگیرند. آنها معتقدند اگر تفریح کنیم از هدف نهایی خودمان که تامین مالی و رسیدن به موقعیتهای خوب شغلی است جا میمانیم درحالیکه ما باید بتوانیم پول و منابع کافی را جمعآوری کنیم تا روز مبادا یا روز بازنشستگی بتوانیم یک وضعیت نسبتا ایدهآل داشته باشیم. به اعتقاد این دست از آدمها «برای خودسازی دیر میشود اما برای خوشگذرانی هیچ وقت دیر نیست.» درحالیکه از دید روانشناسانه نیمی از این عبارت درست و نیمی دیگر غلط است. قسمت اول که برای خودسازی دیر میشود بسیار درست است اگر ما بخواهیم بر این باور باشیم که فرصت همیشه هست به بیراهه رفتهایم ولی اینکه برای خوشگذرانی دیر نمیشود درست نیست چراکه هر چیزی باید سر جای خودش اندازهگیری شود. کار و سرگرمی اساسا دو رکن اصلی زندگی ما انسانها هستند بنابراین ما باید بین این دو تعادل برقرار کنیم.
تفریحکردن هزینههای پزشکی را کاهش میدهد و جسم و روان را به سمت سلامتی سوق میدهد. البته باید به این نکته توجه داشت که تفریحات درست مدنظر ماست خیلی از افراد نوشیدن مسکرات و مصرف دخانیات و موادمخدر را بهمعنای تفریحات تعبیر میکنند که اساسا نمیتواند معنی درستی باشد چون با ساختار وجود انسان مغایرت پیدا میکند. تفریح درست در شرایط بحرانی باعث بهبود عملکرد مغز میشود. افراد در سنین میانسالی و سالمندی دارای عملکرد بهتری هستند. تفریح بهواسطه اینکه یک حمایت و همپوشانی بین افراد ایجاد میکند هزینه اجتماعی را نیز کاهش میدهد و پارگیهای عاطفی بین اعضای خانواده و دوستان را تا حد بسیار زیادی کاهش میدهد. همچنین باعث کاهش بزههای اجتماعی و درنتیجه هزینههای سیستم قضایی میشود. داشتن تفریحات سالم همچنین باعث رونقبخشی به اقتصاد میشود و کسبوکارهای کوچک از کنار آن شکل میگیرد و جرائم اقتصادی کاهش مییابد.
تا اینجا هرچه گفتیم درخصوص سیستم سختافزاری مغز بود نه نرمافزاری. مغز مهمترین عنصر وجودی ما و مهمترین عضو یک انسان است و مانند کامپیوتر بدن عمل میکند و تمام سیستم فرمانبری و فرماندهی بدن منبعث از عملکرد درست مغز است. مغز افرادی که بیوقفه و به شکل شبانهروزی بدون هیچگونه اوقات فراغتی در فکر اندوخته مالی برای آینده بهتر هستند، همیشه در حسرت است چراکه از داشتهها و نعمتهایی که در حال دارند غفلت میکنند. زندگی بهخاطر ذات و ذائقهای که دارد همواره در یک ترکیب بین تعادل و تلاطم قرار میگیرد و شدت این افزایش و کاهش فشارهای اجتماعی، استرسها و اضطرابها باعث میشود که مغز بدون وقفه درگیر شود. بهعنوان یک روانشناس بارها و بارها در برابر کسانی قرار گرفتم که دارای جایگاههای بزرگی در اجتماع بودند اما نتوانسته بودند بخش نرمافزاری زندگی خودشان را ارتقا دهند و به شکلی در دهههای ششم، هفتم و هشتم زندگیشان به نقطهای رسیده بودند که «خب حالا که چه؟!»
در مجموع باید گفت تفریح، عاملی است که باعث بهبود عملکرد سیستم مغز میشود و اگر مغز تفریح نداشته باشد اینگونه تحلیل میکند که من برای خودم چه کار کردم؟ اگر یکسری از افعال سر جای خودشان و بهدرستی انجام شوند مغز اینگونه استنباط میکند «که چقدر خوب، من هم در حال لذتبردن از زندگی هستم» و این لذتبردن از زندگی موجب میشود در سایر زمینهها مغز احساس کند که میتواند قدرت بیشتری برای توسعه و خلاقیت حل مسئله داشته باشد. یادمان باشد هرقدر به کارمان اهمیت میدهیم باید در کنارش به روانکنندهها و تسهیلگریهایی مانند تفریح بیشتر اهتمام ورزیم. بهترین کار را زمانی میتوانیم انجام دهیم که تعادل را بین کار و تفریح برقرار کنیم. به قول سعدی« اندازه نگه دار که اندازه نکوست».