• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
چهار شنبه 9 تیر 1400
کد مطلب : 134543
+
-

فرار از تله پنجاه ساله شد

در مکانی متروک

سومین فیلم بلند جلال مقدم محصول تلاش او برای همسویی با موج نو بود‌. همراهی با کارگردان‌هایی که همگی چند سالی کوچک‌تر از جلال مقدم بودند و با شور و هیجان جوانی شهر را به هم ریخته بودند. فرار از تله در مسیر فیلم‌های همین جوان‌ها ساخته شد.

در مکانی متروک


سعید مروتی ـ روزنامه‌نگار

    میان ساخته‌های جلال مقدم که همه اذعان دارند هرگز به اندازه توانایی و ذوق و استعداد و دانشی که داشت قدر ندید، «فرار از تله» فیلمی منسجم‌تر و در گذر زمان ماندگار‌تر از بقیه آثارش است. البته «پنجره» از جهاتی فیلم کلیدی‌تر و مهم‌تری به‌نظر می‌رسد ولی فرار از تله یا آنطور که مقدم دوست می‌داشت نامیده شود، «تله» از آنچه به‌عنوان بضاعت و قابلیت اغلب بالفعل نشده یا نادیده گرفته شده سازنده‌اش یاد می‌شود، نشانه‌های بیشتری دارد؛ نمونه مثال‌زدنی تلاش کارگردان برای ساختن فیلم خود از دل دستمایه و تم‌های محبوب و متداول زمانه‌اش. فیلم محصول سال‌های پس از «قیصر» است. سال‌هایی که موج نو به راه افتاده و بخش خصوصی به ایده‌های نو چهره‌های جوان توجه نشان می‌دهد و طبیعی هم هست که بیشتر دنبال تجدید موفقیت قیصر کیمیایی است و به مردان تلخ‌اندیش به‌دنبال عصیان و انتقام روی خوش نشان می‌دهد. مردانی که اغلب هم در انتهای فیلم از پا درمی‌آیند‌‌. جلال مقدم هم که با وجود ارتباطات گسترده با مدیران بخش دولتی همیشه دوست داشته در بخش خصوصی فیلم بسازد و از دل سینمای مرسوم تجارتی تشخص و سلیقه شخصی‌اش را حفظ کند‌‌‌ و به قول خودش حرفش را از بالکن سینما بزند، سناریویی می‌نویسد که در دل نهضت سینمای قیصری هم تهیه‌کننده داشته باشد و هم با تماشاگر ارتباط برقرار کند‌‌. مصاحبه‌های جلال مقدم در آن سال‌ها نشان می‌دهد که او چه سلایق و عقایدی داشته و به‌عنوان دوستدار ویسکونتی و پازولینی و جوزف لوزی چه فاصله‌ای از پسند روز داشته است. روشنفکری که در دل سینمای عامه‌پسند فیلم می‌ساخت و آنچه دوست داشت و می‌پسندید را با همان عناصر آشنای فیلمفارسی تلفیق می‌کرد، در فرار از تله بیشتر از هر فیلم دیگرش در حال و هوای موج نو بوده است. اینکه مقدم موج نو را اساسا قبول نداشت و خودش با فیلمنامه‌هایی که برای فرخ غفاری نوشت (جنوب شهر و شب قوزی) و فیلمی که ساخت (سه دیوانه) زودتر از موج نویی‌ها (کیمیایی، مهرجویی، تقوایی و...) دنبال سینمایی متفاوت بوده، یک داستان است و سومین فیلم بلند سینمایی او یک داستان دیگر. اگر پنجره از سوی منتقدان دهه40 به سازش با سینمای تجاری متهم شد (که درست یا غلط بودن این اتهام خودش ماجرایی دیگر است)، فرار از تله محصول تلاش مقدم برای همسویی با موج نو بود‌. همراهی با کارگردان‌هایی که همگی چند سالی کوچک‌تر از جلال مقدم بودند و با شور و هیجان جوانی شهر را به هم ریخته بودند. فرار از تله در مسیر فیلم‌های همین جوان‌ها ساخته شد.
    فیلم در مرداد ۱۳۵۰ در تهران اکران شد و بیش از ۷۰۰ هزار تومان در تهران فروخت که فروش متوسطی بود‌. به‌گفته مقدم فرار از تله در شرایط نامناسب در تهران اکران شد: « فیلم اکران بدی داشت و دو سینمای رویال و کاپری در گرفتاری‌های پخش از گروه کنار کشیده و فیلم را نشان ندادند و بعد اینکه فصل خراب شد و فیلم نباید در آن موقعیت زمانی نشان داده می‌شد و بالاخره اینکه روی فیلم تبلیغات درست و حسابی نکردند و نمی‌بایست در نیمه راه همان تبلیغات نصفه نیمه فیلم قطع می‌شد و بالاخره اینکه ما کاری نکردیم تا مطبوعات از فیلم ما یک شاهکار در حد شاهکارهای جهانی بسازند! با این همه فروش فیلم در شهرستان‌ها خوب بود...» (فیلم و هنر، یازده شهریور ۱۳۵۰) اشاره مقدم به شرایط بد اکران را می‌شود به ‌حساب بداقبالی همیشگی او گذاشت‌. کنایه‌اش به مطبوعات و اینکه از فیلمش به‌عنوان شاهکاری جهانی یاد نکرده‌اند هم احتمالا به ستایش منتقدان از فیلم‌های کارگردان‌های جوان موج نو اشاره دارد و اینکه منتقدان با وجود احترامی که برای مقدم به‌عنوان فیلمسازی پیش رو قائل بودند، خیلی با فیلم‌هایش میانه نداشتند؛‌ مثلاً بیشتر نقدهایی که بر پنجره نوشته شد، لحن منفی داشتند‌‌. در مورد فرار از تله اما ماجرا کمی فرق می‌کرد‌‌. به‌عنوان مثال جمشید اکرمی از فیلم ستایش کرد و اتفاقا آن را شاهکار خواند؛ «از فرار از تله کار درخشان جلال مقدم می‌گوییم. فیلمی که با استانداردهای سینمای ایران، شاهکاری است تردیدناپذیر و در خور تحسین. جدای از ارزش خودِ فیلم به‌عنوان یک کار سینمایی، یک امتیاز بزرگ فرار از تله آن است که برخلاف سیلی از فیلم‌های ایرانی دیگر، خود را از قید محلی بودن و ایران فهم بودن وارهانده و مقدم توانسته فیلمی آنچنان عرضه کند که به‌عنوان یک فیلم ایرانی ولی به دور از سنت‌پرستی‌های محلی، قابل نمایش در هر گوشه‌ای از دنیا باشد... مقدم در پرورش کاراکترهای فیلمش توفیق کامل دارد. او هیچ‌یک از آدم‌های فیلم را بی‌آن که وی را کاملا به تماشاگر بشناساند (و به بهترین وجه هم بشناساند) رها نمی‌کند... ». فیلم و هنر، ۲۸ مرداد ۱۳۵۰). 
در مجموع واکنش منتقدان به فرار از تله مثبت و فروش فیلم هم متوسط بود (مقدم در مصاحبه‌هایش از فروش بالای فیلم در شهرستان‌ها گفت ولی به سنت مطبوعات قبل از انقلاب، آماری از اکران شهرستان فیلم در نشریات چاپ نشد). فیلم در سالی به نمایش درآمد که کیمیایی «داش آکل»، نادری «خداحافظ رفیق»، ذکریا هاشمی «سه قاپ»، کریمی «درشکه چی»، حاتمی «بابا شمل» و هریتاش «آدمک» را روی پرده داشتند. سال ۱۳۵۰ به‌نظر می‌رسید موج نو با وجود شکست‌های تجاری پی‌درپی هنوز می‌تواند کار کند‌. فرار از تله محصول مناسبات سینمای فارسی در انتهای دهه40 و ابتدای دهه‌50 است؛ محصول فضایی که اجازه می‌دهد فیلم‌هایی ساخته شود که مثلاً سال‌های ۴۴ و ۴۵ نمی‌شد به تولیدشان امیدوار بود. فیلمی از جنس فرار از تله را هم نمی‌شد قبل از ۴۸ ساخت.
    حالا ماییم و میراثی که جلال مقدم برایمان به یادگار گذاشته است. فیلم یکه‌ای که گرچه محصول زمانه‌اش (دوران موج نو) است اما فردیت و استقلال بیانی منحصربه‌فردی دارد. ضد‌قهرمان‌هایش هم عملا ربطی به کاراکترهای فیلم‌های کیمیایی و نادری و دیگران ندارند. فرار از تله همانطور که مقدم دوست داشت فیلم آدم‌های تنها در مکان‌های خلوت است. مرتضی که آمده تا عشقش را باز پس بگیرد و دربه‌در به‌دنبال پول است. کریم که از راه می‌رسد و رفاقتش با مرتضی مقدمه‌ای برای سرقت است و قاچاقچی لالی که پول‌هایش دزدیده می‌شود، شبیه ضد‌قهرمان‌های فیلم‌های موج نو هستند ولی در جزئیات این شباهت‌ها کمرنگ می‌شود. بیش از هر چیز به واسطه نگاه خوددار و با فاصله جلال مقدم که تقریبا هیچ جا احساساتی نمی‌شود و نمی‌کوشد از کاراکترهایش قهرمان بسازد. بردن دوربین به جنوب، تنوع و جذابیت بصری ویژه‌ای به فیلم بخشیده و هم با میزانسن کارگردان، مناسبات رفتاری کاراکترها، رفاقت‌ها و ناروزدن‌هایشان معنا و مفهومی متناسب‌تر و باورپذیر‌تر یافته‌اند. باید از هنر نصرت‌الله کنی و مرتضی حنانه یاد کرد که اولی با تصاویر و دومی با موزیکش در خدمت فرار از تله قرار گرفته‌اند و فیلم بعد از گذشت ۵۰ سال اصلا کهنه نشده است. در قالب یک فیلم حادثه‌ای که قرار بوده فروش بالایی هم نصیب تهیه‌کننده هندی‌اش (نندال نارننداس) کند و با حضور یک سوپراستار در نقشی که گویی به قامتش دوخته شده (و تمهید سبیل و کلاهی که بر سر گذاشته در عین سادگی، به تفاوت چهره‌اش یاری رسانده)، اثری است زنده‌تر از بسیاری از فیلم‌های هم‌دوره‌اش. تنهایی آدم‌ها، خشونت ناگزیرشان و عصیان و عدالتخواهی‌شان، نه شعار که مفاهیمی برخاسته از میزانسن است. فرار از تله فیلم درستی است که در بهترین زمان ممکن ساخته شده است. امکانی برای تبلور بخشی از توانایی‌های خالقش و بهانه‌ای برای زنده ماندن یادش به‌عنوان کارگردانی بزرگ که هرگز به حق خود در این سینما نرسید.



این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :