صبح شگفتانگیز
یادداشتهایی درباره تجربههای شخصی از خوردن یک وعده صبحانه
نگار حسینخانی ـ روزنامهنگار
از همین کلمه اول تا انتهای متن، میتوان درباره بهترین صبحانههای جهان نوشت. پرونده «صبحانه» پر از متنهای علمی، روانشناسی و اجتماعی و... درباره صبحانه است ولی اینجا قرار است کمی احساسیتر با موضوع برخورد کنیم. بهترین صبحانه جهان الزاما از فهرست مقویها و مغذیها بیرون نمیآید. دستکم در نوشتههای احساسی اینطور نیست. در ادامه متن، 3یادداشت میخوانید که در آنها بهترین صبحانه جهان با دیدی متفاوت معرفی شده است.
موزه غذایی لور
بهاءالدین مرشدی ـ داستاننویس
از تنهایی غذا خوردن متنفرم، از اینکه کسی جلویم بنشیند و بدون اشتها غذا بخورد هم متنفرم، از اینکه به یکی بگویم بیا غذا بخوریم و او بگوید اشتها ندارم متنفرم. از اینکه صبح از خواب بیدار شوم و ببینم صبحانه نان و پنیر است نیز متنفرم. حتی از خوردن نیمرو در صبح متنفرم. اگر بخواهم تنفرها و آداب تنفری غذاییام را ردیف کنم یک فهرست طولانی است، از آن طرف هم اگر بخواهم بگویم از چه چیزهایی خوشم میآید فهرست طولانیتری است.
هیچوقت برای خوردن صبحانه ترغیب نشدهام. اینکه صبح از خواب بیدار شوم و فکر کنم باید نان و پنیر بخورم یا کره و مربا یا ارده و شیره یا خامه و عسل مرا دیوانه میکند. این غذاها هیچوقت مورد علاقهام نبوده. حتی از شبهایی که نان و پنیر جای شام را میگیرد متنفرم. به گمان من صبحانه باید مجللترین وعده غذایی باشد. از خواب بیدار میشوید و بعد از خوابهای پیدرپیای که دیدهاید ستمکاری روزگار است اگر صبحانه نان و پنیر بخورید. اگر بخواهم خیلی به نان و پنیر لطف کنم او را در وعده عصرانه میگذارم؛ وعدهای که کی خورده کی نخورده است. درست مثل مهریه که از قدیم میگفتند کی داده کی گرفته. اما چطور میشود یک میز صبحانه مجلل داشت؟
یک وقتی برای اجرای تئاتر به یکی از دانشگاههای آنکارا رفته بودم. آنجا منوی غذایی صبحانه پر بود از غذاهای گرم که با گوشت درست میشد. غذاهایی که هیچوقت فکر نمیکردم میشود آنها را در صبح خورد و افق تازهای جلوی رویم باز شد. همیشه فکر میکردم نان و پنیر اصلا گزینه مناسبی برای صبحانه نیست. اصلا نان و پنیر هیچچیز نیست. اصلا نان و پنیر را باید از سبد غذایی حذف کرد. آن روزها بود که فهمیدم من برای خوردن صبحانه به غذاهای گرم احتیاج دارم. اینکه با گوشت و مخلفات چیزهای قشنگ درست کنید و سر سفره بگذارید. اینکه با سوسیس یا حتی لوبیا گرم یا املتهای متنوع صبحانه را برگزار کنید. با اینهمه در میان همه غذاهای گرمی که برای صبحانه دوست دارم یک غذای محلی سرد هم دوست دارم که مخصوص شهرم استهبان است. اسم این غذا «لور»(loor) است. غذایی است متشکل از کشکتر که داخلش بادام تلخ، پوست نارنج، زیره، سیاهدانه و چیزهای تلخ دیگر میریزند و میگذارند یکماه میماند و شیرین میشود همه تلخیها. بعد آن را خشک میکنند و با گردو و بادام و کنجد چرخ میکنند و بعد هم با سبزی ریحان و نعناع و خیار میخورند. شما میتوانید همه میز مجلل را برای من حذف کنید و نهتنها صبحانه که ناهار و شام و میانوعدهها هم به من لور بدهید.
صبحانه پنهانی منی وقتی که نیستی
صابر محمدی ـ شاعر و روزنامهنگار
صبحانههایی که درماه گذشـــته خوردم، 984هزار تومان خرج برداشت برایم. هزینه صبحانه را البته منظورم نیست؛ یعنی پول پنیر و نان و چاییاش را نمیگویم. این عدد، چیزی بود که توی فیش حقوقیام بهعنوان مبلغ کسر کار نوشته بودند. عادت ندارم فیش را ببینم؛ منتها اینبار آنقدر رقم دریافتیام کم بود که شک کردم. یعنی چه شده؟ چه خطایی از من سر زده؟ رفتم و دیدم که بیش از 18ساعت در طول بیستوچند روز دیر رسیدهام سر کار و این جریمه بابت تأخیر در ورود است.
کمرشکن است خب. دستکم برای ما روزنامهنگارها عددی است برای خودش. حدود یک میلیون تومان در معیشت ماهانه ما، رقم کمی نیست. اما چرا این را گذاشتم پای صبحانههایی کهماه پیش برای خودم ترتیب دادم؟ خب، دیر هم بیدار نمیشدم و این تأخیرها از بابت سیرخوابی نیست. همکارانم میتوانند ناظر بر چرتهای عصرانه، شهادت بدهند که کم میخوابم؛ دیر میخوابم و زود بیدار میشوم. راستش را بخواهید همه تأخیر از باب ادوات و آدابی است که برای چاشت صبحگاهی ترتیب دادم در اردیبهشت. اول ماه، این شعر بهرام اردبیلی را برای خودم خواندم که «اردیبهشت است/ قتالترینماه منظومه شمسی». بعد آن شعر رضا براهنی را خواندم که وسطهایش میگوید:«صبحانه پنهانی منی وقتی که نیستی». همزمان پرندهای خودش را رسانده بود پشت پنجره اتاق و از لای در باز ایوان، نسیم مناسبی میوزید تو. گفتم اینماه را باید طور دیگری برگزار کنم. از صبحها شروع کردم. اردیبهشت،ماه چای بهاره گیلان است و چه وقتی بهتر از این و چه متاعی خوشتر از چای فومنات برای آغاز این تحول. چای فومنات بهترین چای گیلان است. لابد میپرسید پس چای لاهیجان چی؟ نکته ظریفی را باید در تفاوت این دو عرض کنم تا قانع شوید. در لاهیجان، چای را به آب باران قناعت میدهند. آب باران، رنگ سبز برگ چای را کدر میکند و در طعم نیز، اثر نامطبوعی دارد. در فومنات اما چایکاران به آب باران بسنده نمیکنند و هفتهای یکبار، برگ چای را با آب دریا و رودخانه، از آب باران میشویند. این است که فومنات، بهترین چای را بهدست میدهد. میدانید که این چای، دستکم 20دقیقه باید توی قوری روی کتری بخار بگیرد و دم بکشد تا بشود آنچه قاسم هاشمینژاد در «اندر آداب چاینوشی» از چای خوب مدنظر داشت اینطور که باید «سطح قوری مثل سطح استخری پوشیده از نیلوفرهای پاییزی، از پرهای رقصان چای پوشیده» شود. خب، این صبر که برای دمکشیدن چای بهاره فومنات کرده بودم جمع زدم و دیدم که بعله، مشخص است آن 18ساعت کسر کار از کجا آمده است. اما خب، پشیمان نیستم. یاد فرهاد در واپسین سکانس فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» میافتم؛ جایی که پس از 20سال انتظار، معشوقهاش را دیده و دلش را بهدست آورده بود و تنها در یک کلمه گفته بود: «میارزید».
خودتان را گول نزنید
صدف کوهکن ـ متخصص تغذیه
«صبحانه مهمترین وعده غذایی است». «صبحانه بخورید چون تنظیم قند خون و متوازن نگهداشتن انرژی دریافتی روزانه با خوردن صبحانه میسر میشود». «صبحانه بخورید تا سرحالتر باشید». این جملهها را بارها شنیدهاید، اما چند و چون صبحانه که مهمترین وعده غذایی است و در مثلها توصیه شده که باید خودمان بخوریم و به دوست و دشمن هم ندهیم، نکتهای است که چندان به آن توجه نمیشود. در حقیقت، صبحانه روزهای معمولی تعداد زیادی از ما، سرشار از قندهای ساده و نانهای سفید است؛ پروتئین، فیبر و ویتامینها، در ترکیب غذایی صبحانههای خانگی معمولی جای زیادی ندارد، مگر املت یا تخممرغی در کار باشد. صبحانههای رستورانی هم که صبحانه-ناهار هستند و مخصوص روزهای تعطیل، معمولا درصد بالایی از «نخورها» را شامل میشود. حالا این نخورها کدام مواد غذاییاند و ما با کدام صبحانههای سنتی یا مدرن میتوانیم جایگزینشان کنیم؟ مربا، نوتلا، عسل شکری، پنیرهای خامهای، نانهای سفید که این روزها درصد زیادی از نانهای سنتی را شامل میشود و بهخصوص نان تست یا باگت سفید، کورن فلکسهای شکری شبیه شیرین گندمکها، کیک، شیرینی، بیسکوئیت، شکلات، آبمیوهها چه کارخانهای و چه خانگی، شکر، شیره افرا، پنکیک و وافل با آرد بدون سبوس، خامههای پفی شیرین شده، شیرکاکائو و شیرهای طعمدار، سوسیس، کالباس، سسها و اسموتی میوه. به جای این مواد غذایی میتوان بهراحتی و هر روز موارد زیر را خورد حتی اگر تمایلمان در ابتدا اندک باشد، به مرور زمان لذت خوردن صبحانه سالم، عادت میشود.
سنتیها و قدیمیترها: لقمههای نان، پنیر و سبزی با نان سبوسدار یا جو، تخم مرغ، انواع املت سبزیجات از املت قارچ تا املت سنتی با تخممرغ که با یک قاشق کنجد یا دانه چیا میتوان ارزش غذاییاش را چند برابر کرد، گوجه فرنگی، خیار، ریحان با پنیر چربی متوسط یا مغزهای گیاهی شبیه گردو و بادام، تخم مرغ آبپز، حلوا ارده شیرین نشده به میزان کنترل شده (اگر بیماری زمینهای ندارید)، حلیم، آشهای سنتی جنوبی که حبوبات و سبزیهای تازه دارد، خرما و تخممرغ، عدسی با گلپر و روغن زیتون، کره بادام، زیتون و انواع جدید یا ترند که به واقع در راستای سالمسازی و سمزدایی برنامههای غذایی محبوبیت پیدا کردهاند، چون: اورنایت اوتمیل (جو پرک شده با مغزهها، میوه کامل، دانه چیا، شیر گیاهی یا معمولی که از شب با هم میماند)، ماست و جو پرک شده یا کورنفلکس سبوسدار با مغزها و میوههای خشک یا تازه، آووکادو و تخم مرغ، ساندویچ سبزیجات کبابی یا پخته (گوجه خشک، ریحان، کدو، بادمجان، فلفل دلمه، کاهو)، پنکیک سیبزمینی شیرین یا اسفناج، ساندویچ موز و دارچین و مغزها، کره بادام و نان سبوسدار و عسل طبیعی، اسموتی سبزیجات و بسیاری از مواد غذایی تازه و سرشار از مواد مغذی.
قرار نیست در صبحانههایتان همه این خوراکیها را حتما بگنجانید، فقط خودتان را گول نزنید و اگر میخواهید صبحانه بخورید از دسته سالمها انتخاب کنید، ولو اینکه هر روز یک لقمه نان و پنیر با گوجه و خیار یا سبزی خوردن باشد. رستگاری در ساده خوردن است.