عضو شورای شهر تهران در گفتوگو با همشهری عنوان کرد
شرکت در انتخابات یعنی توجه به کیفیت زندگی
بهاره آروین: دانستن حق مردم است و همه اطلاعات باید در دسترس عموم قرار بگیرد
الهه کفایتی- خبرنگار
انتخابات شوراهای شهر فردا همزمان با انتخابات ریاستجمهوری برگزار میشود. تهرانیها در کنار اینکه یکی از کاندیداها را بهعنوان رئیسجمهور برای اداره کشور در 4سال آینده برمیگزینند، باید تصمیم بگیرند و انتخاب کنند که شهرشان را چه کسانی و با چه نگاهی اداره خواهند کرد. گفتوگو با بهاره آروین، دکتری جامعهشناسی و رئیس کمیته شفافیت و هوشمندسازی شهر تهران را درباره ضرورت شرکت در انتخابات میخوانید.
مردم تا چه حد میتوانند در انتخابات شورا بر سرنوشت شهر و زندگی روزمرهشان تأثیرگذار باشند؟
ببینید! واقعیت این است که ما خیلی اوقات وقتی انتخابات شوراها با انتخابات کلان و ملی همزمان میشود، ممکن است این دو را یکسان بگیریم؛ یعنی احساس کنیم که باید برای هر دو تصمیم بگیریم؛ درحالیکه اینها متفاوت هستند.
انتخابات شوراها یعنی اینکه صبح زبالههای من سر موقع جمعآوری میشود یا نمیشود؛ یعنی اینکه دور و بر ما حتی یک پارک وجود ندارد که مثلاً من بچهام را برای گردش به آنجا ببرم و آیا 4سال آینده اینجا فضای سبزی ایجاد میشود یا نمیشود؛ پلهای عابری که من و کالسکه بچه رد شویم وجود دارد یا نه، اینکه وضعیت اتوبوسهایی که فرسودهاند و دیر به دیر میآیند درست میشود یا نمیشود و بالاخره اینکه منابع شهر من، پشت هزار توهای تاریک صرف خاصهخرجیها و خلاصه فساد میشود یا واقعاً صرف خدمترسانی به شهروندان میشود.
آیا تیم جدیدی که قرار است روی کار بیاید، شفافیت برایش مهم است یا خیر؛ تکلیف سامانه شفافیت که شهرداری فعلی تهران راهاندازی کرده چه خواهد شد و بالاخره من خواهم فهمید که این قراردادهای شهرداری چگونه بوده و در پروانههای صادر شده چهکسی تخلف میکند یا نمیکند. اینها همه تلاشهاییاند که در این دوره آغاز شده است. ما وقتی بیتفاوت باشیم این تلاشها از بین میرود و من از این بابت نگرانم. شهروندان با شرکت در انتخابات شوراها برای بهبود کیفیت زندگی روزمرهشان تصمیم میگیرند. شاید باید تصمیم آگاهانهای بگیریم، باید ببینیم واقعاً چهکسی چه وعدهای به ما میدهد. خود من 4سال پیش 4وعده خیلی مشخص داشتم؛ گفتم اگر انتخاب شوم، قراردادهای بالای یک میلیارد شهرداری، پروانههای صادره برای شهرسازی، رأی اعضای شورا به طرح ، لوایح و کمکها به اشخاص حقیقی و حقوقی را شفاف میکنم. در این دوره سامانه شفافیت راه افتاد نه فقط این 4مورد حتی دهها مورد دیگر هم شفاف شد. چرا؟ چون به مردم قول داده بودم. ممکن است همه آنهایی که به من رأی دادند، اصلاً مطالبهگری نکرده باشند. یک میلیون و اندی مردم اعتماد کردند و رأی دادند، اما رسانهها گفتند چرا شهرداری تمامشیشهای که وعدهاش را میدادید، اجرا نشد و شورای شفاف کجاست؟ شورای شفاف در پاسخ گفت: «چنین وعدهای دادیم پس نمیتوانیم جلسه غیرعلنی داشته باشیم. اگر شعار هوشمندسازی دادهایم دیگر نمیشود مثل 10سال پیش شهروند با تلفن آدرس یک مشکل را به 137بدهد، بلکه میتواند با تلفن هوشمند لوکیشن، عکس و فیلم بفرستد و بعداً ببیند مشکل در چه مرحله از پیگیری است و بعد هم بازخورد را با همین تلفن دریافت کند. اینها اتفاقاتی بوده که در این دوره شورا افتاده است و اینها به زندگی روزمره من و شما ارتباط دارد.»
در مورد شفافسازی ابراز نگرانی کردید. چرا؟
واقعیت این است که شورای پنجم شهر تهران در زمینه ایجاد شفافیت در شهرداری تهران، گامهای بلند و اساسی برداشت. بسیاری از کارهایی که در این دوره شورای شهرداری اتفاق افتاد، برای نخستینبار است که در کشور اتفاق افتاده و خیلی از سازمانهای اجرایی که اساساً این میزان از شفافیت را امکانپذیر نمیدانستند به جامعه ایران میگفتند ما دشمن زیاد داریم و این اطلاعات را جور دیگری نمایش خواهند داد و از آن سوءاستفاده میشود. اما شهرداری در این دوره همه آن استدلالات را با شفافسازی زیر سؤال برد و حتی قراردادهای بالای 45میلیون را هم روی سایت گذاشت و اتفاقی نیفتاد و سوءاستفاده آنچنانی هم از آن اطلاعات نشده است. این بهانهها که اطلاعات محرمانه است و نباید در دسترس همه قرار بگیرد را شهرداری تهران کنار زد و گفت قانون دسترسی آزاد به اطلاعات میگوید هر شخصی درخواست بدهد یا ندهد مهم نیست، بلکه دانستن حق مردم است و همه اطلاعات باید در دسترس عموم قرار بگیرد. اینها گامهای بلندی بوده که برای نخستینبار اتفاق افتاده است. شورای شهر تهران تنها نهاد پارلمانی در کشور هست که آرای اعضای آن شفاف است. ما خیلی خوشحال میشویم که مجلس این راه را ادامه بدهد و آرای نمایندگان مجلس هم شفاف شود.
البته من از این نگرانم که آیا این دستاوردها در دوره بعد ادامه پیدا میکند یا خیر؟ آیا گامهایی که برداشته شده بازگشت به عقب خواهد داشت یا نه؟ نگرانم مثل خیلیهای دیگری که دغدغه شفافیت دارند. ما تلاش کردیم این پیشرفت را بازگشتناپذیر کنیم. سعی کردیم فرایندهای پس و پشت این شفافیت را تمام الکترونیک بکنیم که اگر روزی کسی خواست فلان داده منتشر نشود، نتواند دستی جلویش را بگیرد، ولی واقعیتش این است که مردم دوباره باید رأی بدهند. اگر نخواهند مطالبهگری کنند، مشکل میشود. این نهال هنوز خیلی جوان است. اگر به آن توجهی بکنیم آنگاه ذینفعان عدمشفافیت که قدرتمندند و منافع روزمرهشان با عدمشفافیت گره خورده، منتظر همین بیتوجهی هستند که کلاً بساط آن را جمع کنند؛ بنابراین، مطالبهگری مردم و حق دانستن را میتوانیم با انتخابات حفظ کنیم و تحقیق کنیم که چهکسی وعده این شفافیت را میدهد. مردم باید مطالبه روشن و مشخصی داشته باشند در حوزه شفافیت و نگذارند این بازگشت به عقب اتفاق بیفتد. واقعاً این حداقل را بخواهیم؛ چون شفافیت حوزهای است که خدا را شکر عقبنشینی از آن پرهزینه است؛ بهخاطر همین است که باید فقط مطالبه کنیم و توجه نشان دهیم به انتخابات شوراها و حسابش را از انتخابات ریاستجمهوری جدا کنیم. باید حساس باشیم که چگونه منابع هزاران میلیاردی شهر ما با عدمشفافیت هدررفته و هزاران میلیارد بدهی برای شهرداری بالا آمده بود و بخواهیم که دیگر این اتفاق نیفتد یا اینکه چگونه باغهای شهر تهران یکییکی در آن جلسات غیرعلنی شورا تبدیل به غیرباغ شده بود و همه درختانش قطع شده بودند یا اینکه شورایی بخواهیم که جلسه غیرعلنی نداشته باشد که با هر روشی رأی آورد. شفافیت را مطالبه کنید و ضمانت بخواهید که اطلاعاتی که الان منتشر میشود همچنان بهروز و سیستماتیک منتشر شود. اینها باید مطالبه اصلی ما باشد یا اینکه کیفیت حملونقل عمومی ما که انبوهی از مردم با آن رفتوآمد میکنند، بالا برود. اتفاقی که در شورای پنجم افتاد، این بود که بخش عمدهای از بودجه شهرداری را به جای اینکه صرف ساخت اتوبانهای عریض و طویل کنیم و ترافیک و آلودگی هوا زیاد شود به سمت مترو و اتوبوس سوق دادیم و در شرایط تحریم اندک بودجه شهرداری را به حملونقل عمومی اختصاص دادیم؛ چون اعتقاد داشتیم مسئله اول و آخر این شهر ترافیک و آلودگی هواست و راهی جز توسعه حملونقل عمومی وجود ندارد. ما هر چه خیابان و بزرگراه بسازیم فقط تعداد خودروها، ترافیک و آلودگی هوا بیشتر میشود. راه اینکه بچه من بتواند در این شهر نفس بکشد این است که حملونقل عمومی باکیفیتتر، بیشتر و سریعتر شود. در این زمینهها تلاشمان را کردیم. مردم باید در انتخابات شوراها این مطالبات را بخواهند و به کسی رأی دهند که بگوید تعداد سفرهای با مترو باید دوبرابر، راحت، ارزان و در دسترس شود که استفاده از خودرو شخصی مقرونبهصرفه نباشد و اصلاً خود مردم انتخابشان بشود حملونقل عمومی. واقعاً بعضی مواقع مردم بهخودروی شخصی متوسل میشوند؛ چون چارهای ندارند و سفرهای درونشهری ساعتها طول میکشد. شورای ششم و شهرداری دوره بعد را وادار کنیم با گشایشی که در وضعیت کلی کشور ایجاد میشود و منابع مدیریت شهری هم افزایش پیدا میکند، مشخص کنند این منابع قرار است کجا صرف شود؛ صرف هزارتوهای فساد شود یا برای اولویتهای مردم؛ یعنی حملونقل عمومی، حفظ فضای سبز، افزایش فضای سبز، افزایش فضاهای عمومی به جای فضاهای خصوص.
فکر میکنید شرایط عمومی کشور چقدر روی اراده مردم برای رای دادن و انتخاب کردن اثر گذاشته است؟
متأسفانه شرایط اقتصادی با تحریمها به هم ریخت و بعد کرونا مزید بر علت شد. بیکاریهای گسترده، فشار اقتصادیای که در این دوره به مردم آمد و همه آن امید و آرزویی که ما خودمان 8سال و 4سال دوم که فکر میکردیم رأی میدهیم و اوضاع عوض میشود، اتفاق نیفتاد. هیچکس انتظارش را نداشت که دیوانهای آن طرف دنیا به قدرت برسد و پشت سر هم کارهایی کند که به عقل هیچکس نمیرسد. نهتنها ما، بلکه همه کشورهای دنیا در عذاب بودند. حالا خدا را شکر که تمام شد و رفت، ولی بر شرایط مملکت ما تأثیر گذاشت و باعث شد مردم از همان اندک اصلاحهای انجام شده هم ناامید شوند و با خود بگویند چه فایده دارد وقتی که 2قدم به پیش 3 قدم به پس است. این پس رفتن ناشی از شرایط کلی و بینالمللی بود و تحت اختیار مردم هم نبود. البته مردم حق دارند؛ با امید و آرزویی رأی دادند، اما بعد اوضاع بدتر از بدتر شد؛ نه فقط بهتر نشد، مثل قبل هم نماند، بلکه بدتر شد. با خود صادق باشیم، این وضعیت، یعنی بدتر شدن اوضاع ناشی از رأی دادن ما نبود. واقعاً خیلی از این مسائل خارج از دسترس ما بود، اما باید قبول کرد که اصلاحات کوچک هم در زندگی روزمره ما مهم است؛ مثلاً دیگر صبح اول وقت آن حجم زباله قبلی را نمیبینیم یا پلی ساخته شده که دیگر مجبور نیستم برای اینکه کالسکه بچه را رد کنیم چند صد متر پیاده برویم. همین کیفیت زندگی مرا بالا میبرد. کیفیت زندگی روزمره با این تصمیمات و اقدامات کوچک بالا میرود. درست به همین دلیل میگویم که خیلی خوب است که وضع کلی اصلاح شود، ولی آدم نباید دل از همین اصلاحات کوچک هم ببرد. همینهاست که زندگی ما را میسازد. همینهاست که حال آدم را خوب میکند؛ مثلاً یکی از کارهایی که در شورای پنجم انجام شد، امکان سنجش زمان سفر با وسایل حملونقل عمومی بود. اکنون با اپلیکیشنهای داخلی میتوان تعداد وسایل حملونقل عمومی و زمان سفر را متوجه شد. خب، این یک اصلاح است و به تسهیل زندگی روزمره کمک میکند و کیفیت زندگی را بالا میبرد. باید به همینها رأی بدهیم یا ندهیم. اینکه بنشینیم و نگاه کنیم، کیفیت زندگیمان روزبهروز پایین میآید؛ پایینتر حداقل از آن حدی که میتوانیم به اصلاحهای کوچک و بالا بردن کیفیت زندگی روزمرهمان رأی بدهیم.
بزرگترین چالش شورای پنجم چه بود؟
بزرگترین چالش در شورای پنجم عادت دادن سیستم شهرداری به رویههای غیرشفاف فسادساز و هزینهزا بود؛ چراکه منابع شهر را سازمان شهرداری رأساً خرج میکرد. حالا که قرار بود این اختیار سلب شود، انبوهی مقاومت بهوجود میآمد؛ بهویژه آنکه این قراردادها را باید همه مردم بدانند. میگفتند ما میدانیم، مدیران میدانند، شما اعضای شورا هم بدانید. صرفنظر از اینکه دوره قبل همانهایی که همان قراردادهای چندهزار میلیاردی هلدینگ یاس را هزینه کردند، همین اعضای شورا اطلاع نداشتند. بهعبارت دیگر گفتند ما این سامانه را میزنیم، شما دسترسی داشته باشید مردم را چه کار دارید؛ چون میدانستند ما 21نفر مگر چقدر وقت و انرژی داریم که این همه قرارداد و این همه پروانه ساختمانی را پیگیری کنیم. هر اصلاح کوچکی دهها جلسه وقت میبرد. مثل هوشمندسازی همین سامانه 137که توضیح دادم؛ یکسال طول کشید. این مسئله گریبانگیر همه سازمانهای اجرایی ماست. این لختی و کندی بهگونهای است که انگار هیچکس دلش نمیخواهد کاری انجام دهد. دستگاه عریض و طویل شهرداری با دهها هزار کارمند کلی از منابع شهر را میبلعد. پاداشهای مدیران غیرشفاف انجام میشد. ما کاری کردیم که مثلاً 3 سال بودجه شورا و شهرداری انقباضی بسته شد. الزام کردیم بودجهها را کاهش دهند. شرایط اقتصادی مملکت هم مزید بر علت شد و ما چاره دیگری نداشتیم. در این دوره شهر واقعاً ارزانتر اداره شد. ما شهر را نفروختیم. میشد ما هم چشممان را ببندیم و باغها را غیرباغ کنیم، تراکمهای آنچنانی بدهیم، اضافه طبقه بدهیم و پول درآوریم و مرتب نمایش بدهیم. ما به منفعت عمومی بها دادیم، نه منافع گروههای خاص. منفعت عمومی شهروندان چیست؟ بودجه صرف حملونقل عمومی شود یا یک پروژه بزرگمقیاسی که من با آن پز بدهم. باید بپرسیم این پروژه در بلندمدت به نفع مردم است یا به ضرر مردم. سختی کار کجا بود؟ سختیاش این بود که این سیستم عادت نداشت به این کارها؛ چون این رویهها ریشهدار بود. هر اصلاح کوچکی که قرار بود در حوزه شفافیت انجام شود، دهها جلسه وقت برد. ما دهها جلسه گذاشتیم و دعوا کردیم تا بالاخره اطلاعات منتشر شد. امیدوارم که این اصلاحات مهم بوده باشد. امیدوارم که مردم رأی دوبارهای بدهند به این مطالبات و به نمایندگان بعدیشان هم ثابت کنند که این مطالبات و ادامه این مسیر و بهبود زندگی روزمرهشان مهم است.