گزارشی از «خانهموزهی هندیجان»، که میزبان نقاشی کودکان و نوجوانان است
خانهی مادربزرگ و هیاهوی رنگها
باران رباطجزی
هروقت در مدرسه برای دوستانم از هندیجان تعریف میکردم، میگفتند خوش بهحالت که به هند رفتهای! و من باید یواشیواش دستشان را میگرفتم و روی نقشه، جنوبیترین شهر خوزستان را به آنها نشان میدادم. شهری که کنار رودخانهی زیبای «زهره» گسترش یافته و دور و برش تا چشم کار میکند، کشتزار گندم و مزرعه است. در فاصلهی چندکیلومتری آن هم خلیج فارس تا افق گسترده شده و کنارش هم دکلهای استخراج نفت و قایقهای صیادی قرار دارد. اینجا با تمام شهرهایی که میشناسید فرق دارد. به هندیجان خوش آمدید.
خانهی مادربزرگ
حالا میخواهم شما را به تنها خانهموزهی هندیجان دعوت کنم؛ جایی که قبلاً خانهی مادربزرگ مهربانی بود، با چندین بچه و نوه. ولی حالا مکانی است که درش بهروی همه باز است تا هرکس دلش خواست بیاید و زندگی قدیم مردم این شهر کوچک را ببیند. خانهای با دیوارهای کاهگلی قطور، تیرکهای چوبی سقف و درخت نخلی در وسط حیاط و تنوری که مادربزرگ همیشه در آن نان و غذاهای خوشمزه میپخت.
نمایشگاهی به یادماندنی
هوا گرم و شرجیاست، اما از ساعت شش عصر که شدت گرما کم میشود، بچهها و خانوادهها میآیند تا از اولین نمایشگاه نقاشی خودشان بازدید کنند. تابلوهای آنها دیوارها را تزیین کرده. بچههایی از اینجا و تهران، بهمناسبت روز جهانی موزهها «ایران من در موزه» را روی بوم کشیدهاند.
خانم «زهرا قنواتی»، مدیر اجرایی نمایشگاه، برایم توضیح میدهد: «این نمایشگاه با هدف آشناکردن بچهها با تاریخ و تمدن کشورمان، با تأکید بر گنجینههایی که در موزهی لووْر فرانسه نگهداری میشود، برگزار شده است.»
اما چرا لوور؟ به گفتهی او، بیشتر هنرمندان تهرانی، از نمایشگاه «موزهی لوور در تهران» که سال 1397 در موزهی ملی ایران برگزار شد، بازدید کرده بودند. بعد هم شرایط شیوع کرونا، موقعیتی را ایجاد کرد تا به بازدید مجازی بخش جذاب کشورمان در یکی از بزرگترین موزههای جهان بروند.
حرفهای «درنا حمیدی»، مشاور هنری خانهموزه هم شنیدنی است. او میگوید: « این نمایشگاه، پنجمین نمایشگاه باعنوان «عشق و صلح» است که درنظر دارد تا با ایجاد شناخت فرهنگهای گوناگون، مشابهتهای انسانی را به کودکان و نوجوانان نشان دهد. وقتی متوجه میشویم که در طول هزاران سال تمام افراد به خانواده، زیبایی و مهربانی علاقه داشتهاند، نگاهمان به زندگی تغییر میکند.»
کودکان و نوجوانان با هیجان تابلوهای خود را به دیگران نشان میدهند و به کارهای بقیه دقیق میشوند. درحالیکه از دالان بیرون میروم، فکر میکنم آیا دنیای فردا، به چیزی جز دوستی و توجه به دیگری و تلاش برای شناخت د یگران نیاز دارد؟